پ
کد خبر: ۱۱۵۱۴۲
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۲

امروز فضایی نیست نوجوانان و جوانان را با استعدادها و ظرفیت‌هایشان ببینند و مجالی نمی‌دهند ایده‌هایشان بیان شود. به جای این همه محتوای کم‌رنگ شده و بی‌توجهی به استعدادهای بایگانی شده بیشتر زرق و برق‌ها را درمی‌یابند. یعنی ایران ما ایران سلبریتی‌پسند شده تا توجه به ایده‌ها و محتواها! شاید یکی از دلایل قرار گرفتن برخی از نخبگان و با استعدادها در کنار سلبریتی‌ها همین عامل باشد که کسی آن‌ها را نمی‌بیند و به یک مشکل تبدیل شده است. عقده‌ای از جنس "ما را ببینید" است که امروز به جامعه ما رسوخ کرده و حتی تلویزیون هم از این امر مستثنی نیست.

مخاطب ما امروز اول از زرق‌و برق‌ها می‌پرسد و سپس در لایه‌های آخر یک نیم‌نگاهی هم به فرم و محتوا دارد. چرا باید تلویزیون، رسانه‌ و فضای مجازی همه در خدمت سلبریتی باشند؟ حتی می‌بینیم تلویزیون‌های اینترنتی که این روزها بازار داغی پیدا کرده‌اند نام این سلبریتی‌ها را می‌آورند به این امید که دیده شوند. متاسفانه در کنار برخی از هنرمندان کاربلد و حرفه‌ای که آثارشان تحسین همگان را به همراه دارد برخی امروز عنوان "سلبریتی" را به یدک می‌کشند که هیچ هنری ندارند و صاحب کارنامه‌ هم نیستند. فقط می‌گویند ما بازیگر، نویسنده و یا فیلمساز هستیم؟ اما واقعاً فرهنگ و هنر باید با این نوع مانورها و ژست‌ها دیده می‌شود؟ یا مثل اخوان‌ثالث باشند که به عنوان یک سلبریتی مصاحبه نکرده بود تا دیده شود بلکه شعر اخوان او را پرآوازه کرد. این بزرگان آنقدر قدرت کلام و نفوذ نوشتار داشتند که مردم از آن‌ها به نیکی یاد می‌کنند.

وقتی جامعه آنقدر به سمت سلبریتی دیدن و سلبریتی شدن هجوم می‌آورد یک عده سوء استفاده‌گر هم در فضای مجازی پول می‌گیرند و فضای مجازی را به فضایی برای عقده‌گشایی یک عده تبدیل کرده‌اند تا خودشان را به یک نحوی نشان دهند. این ورطه، ورطه تولید سلبریتی‌های قلابی و جعلی است. یعنی شخص محتوای خاص و شگرفی ارائه نمی‌کند یا ایده و پژوهش خاصی ندارد فقط می‌خواهد سلبریتی شود. الان چطوری است و چرا باید کسی جار بزند مردم او را ببینند. و اصلاً این رابطه دو سویه شده و مردم هم منتظرند سلبریتی ببینند؟!

به نظرمن این اتفاق نیاز به یک ریشه‌یابی دارد که روانشناسان، جامعه‌شناسان و اهل تفکر و فن باید گردهم بیایند و بررسی کنند که چرا اینقدر سلبریتی‌زده شده‌ایم؟ از طرفی چطور می‌شود آنقدر مرجع می‌شوند در سیاست بدون مطالعه و اشراف اظهارنظر می‌کنند و تاثیرگذار می‌شوند. در ورزش، هنر، جامعه و فرهنگ هم این روال را دارند. حتی کمپین هم به راه می‌اندازند و مردم هم همیشه احساس می‌کنند هرچه می‌گویند و انجام می‌دهند درست است.

مصداق بارز آن انتخابات است که همچون کشورهای دیگر همه عرصه‌ها و گروه‌ها درگیر آن می‌شوند اما اینجا چهره‌های هنری و ورزشی ما اغلب بدون کارشناسی و جامع‌نگری وارد این میدان می‌شوند. اهل فن و تفکر با یک یکسری "هپلیمغز" در تفکر مواجه می‌شوند که بسیاری از کارشناسان را با انتقاد همراه می‌کند و اغلب دیده‌ایم می‌گویند: "این‌ها چه کاره هستند که در همه‌چیز و همه‌جا اظهارنظر می‌کنند". البته ناگفته نماند سلبریتی‌های ما به عنوان یک انسان در جامعه‌ای زندگی می‌کنند باید نسبت به اتفاقات پیرامونی‌شان دغدغه داشته باشند اما نه اینکه افکارشان را به جامعه تحمیل کنند.

این معضل به سلبریتی توجه کردن و سلبریتی‌های جعلی و قلابی ساختن برمی‌گردد به تربیت اجتماعی، آموزش و پرورش که واقعاً آن نگاه کاربردی و مهارت‌آفرینی گذشته را ندارند. تلویزیون هم بایستی به عنوان یک رسانه فراگیر آموزشی و پرورش‌دهنده جامعه وارد این میدان شود که به ظنّ کارشناسان کار راهبردی ویژه‌ای انجام نداده و در برخی اوقات هم همچون رسانه‌های دیگری مثل سینما و حتی تئاتر و تلویزیون‌های اینترنتی، از سلبریتی‌ها استفاده کرده است.

مراجع تربیتی و پرورشی ما باید به جامعه بیاموزند که وقتی به جایگاهی رسیدند باید چگونه رفتار کنند و تعاملات و روابط‌شان به چه صورتی باشد. چون هرکس در هر عرصه و راهی که هست می‌کوشد تا به یک جایگاهی برسد و ترازی پیدا کند. اما آدم‌ها برای اوج‌شان تربیت نمی‌شوند تا به تعالی برسند. اما چرا هیچ‌کس وارد این میدان نمی‌شود؟ متاسفانه امروز شاهد هستیم یک فردی که این مسیر پرورش و تربیت برای بزرگ‌شدن طی نکرده وقتی مشهور می‌شود چندی بعد نام او را در کنار یک پرونده فساد اخلاقی می‌بینیم. مصادیق آن هم در میان چهره‌های ورزشی و هنری دیده می‌شوند.

چه کسی قرار است مسئول تربیت این جامعه بشود تا آدم‌های مشهور یا مشهور نشده بدانند باید چه‌کاری انجام دهند تا به تعالی برسند؟ چطور می‌شود فارغ‌التحصیلان هر رشته‌ای راجع به رشته تخصصی خودشان تخصص ندارند و درباره چیزهایی حرف می‌زنند و بحث می‌کنند که هیچ علم و دانشی درباره‌اش ندارند. در صورتی که خارج از کشور یک فرد نخبه و با استعداد در هر رشته‌ای را تحت جامعه‌شناس و یا روانشناسی قرار می‌دهند تا در کنار رشد و بالنده‌شدن تخصص و فکر و بروز و ظهور استعدادهایش در آن رشته موردنظر به پختگی و تکامل برسد تا به هنگام مشهور شدن فاجعه نیافریند.

اینکه نام فاجعه را می‌آورم، چون این قاطبه سلفی‌بگیر ظاهرنما{سلبریتی} برای هر موضوع و اتفاقی دنبال اظهارنظر و دخالت هستند اما این‌ها از روی دغدغه نیست و یک نوع شوی روشنفکرنمایی است. اصلاً چرا اینقدر احتیاج داریم ما را ببینند که می‌کوشیم سلبریتی‌های جدید تولید کنیم. واقعاً این احساس نیاز به سلبریتی از کجا می‌آید؟ امروز در فضای مجازی خودمان را به زمین و زمان می‌زنیم تا ما را ببینند و روزگاری هم آرزو داشتیم هنرپیشه و خواننده بشویم. مگر این قشر آدم‌ها امتیاز خاص و متمایزتری نسبت به دیگر افراد جامعه دارند؟ در هر جامعه‌ای دوست دارند مشهور بشوند اما در ایران به شکل بیمارگونه‌ای این اتفاق می‌افتد.

خارج از کشور برای رشد و بالندی افراد با استعداد خودش که زمینه مشهورشدن را دارند، برنامه‌ریزی تربیتی می‌کند اما اینجا فقط به مد و لباس و چهره صرف توجه دارند. واقعاً باید مدیران دغدغه‌مند ما خصوصاً در ارگان‌های منتصب به حوزه‌های فرهنگ و هنر به میدان بیایند و با اندیشه‌ورزی جامعه‌شناسان، نخبگان و روانشناسان جلوی تولید سلبریتی را در جامعه بگیرند و به یک گونه‌ای از نگاهی که جامعه به گرایش "منو ببینید"، عقده‌گشایی کنند.



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰