کد خبر: ۱۱۹۴۹۹
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۷:۴۱

نصف جهان: از روزی که امید نمازی را از ذوب‌آهن بیرون کرده‌اند، او مدام در حال افشاگری است. اینکه برخی بازیکنان توی کارش گذاشتند، اینکه محسن مسلمان تنبل بود، اینکه مدیران بالادستی در ذوب‌آهن با لابی او را کنار گذاشتند و منصوریان را به جایش برگزیدند، اینکه وزیر ورزش شخصاً مرتضی تبریزی را به استقلال برد و... ازجمله افشاگری‌های نمازی در این مدت بوده. ظاهراً این وضعیت به مذاق استاد خوش آمده و او اخیراً دامنه افشاگری‌هایش را به دوران دستیاری‌اش در تیم ملی هم گسترش داده است. به همین بهانه جملات زیادی از او در مورد خط خوردن رحمتی، مواجهه خودش با کی‌روش و فضای زیرآبزنی حاکم بر تیم ملی منتشر شده که اصلاً جالب نیست. بالاخره افشاگری هم ‌زمان و اندازه خودش را دارد. خوب است الان ما هم بپرسیم اساساً خود او چرا با این شرایط غیراستاندارد در تیم ملی و ذوب‌آهن کنار آمده بود؟

آخرین صحبت های او در مورد منصوریان و محسن مسلمان را بخوانید:

*تنها منصوریان نبود که برای حضور در ذوب‌آهن لابی کرده بود. اعضای هیئت‌مدیره هم هر کدام گزینه‌های خود را داشتند. من قرار بود یکسال قبل سرمربی ذوب‌آهن شوم ولی می‌دانم همان موقع اختلاف نظر داشتند. هرکس در هیئت‌مدیره لابی اش را کرده بود. من سه چهار هفته پیش از جدا شدنم می‌دانستم چند مربی تماس گرفتند صحبت کردند. من حتی باخبر شده بودم منصوریان جانشینم شده است. سرپرست تیم سه چهار هفته قبلش به من گفت منصوریان می‌آید.

*من خودم گفتم محسن مسلمان جذب تیم شود. وقتی با او توافق کردیم بعضی از دوستانم گفتند مسلمان قبلاً با برانکو، اسکوچیچ و مربیان دیگر به مشکل خورده است. یک مقدار شک کردم ولی کار از کار گذشته بود. بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه رسیدم مسلمان اصلاً تلاش نمی‌کند. فکر کنم سه چهار هفته اول لیگ برتر بود. به جایی رسیدیم که به آذری گفتم نیم‌فصل او را برای فروش بگذاریم. آذری گفت نه محسن سرمایه باشگاه است. گفتم او را نمی‌خواهم. گفت ایرادی ندارد، استفاده نکن ولی در تیم باشد. گفتم مشکل ایجاد می‌شود، چون مسلمان انتظار دارد در ترکیب باشد. در یکی از جلسات تمرینی او را در ترکیب اصلی نگذاشتم و کل بازی راه می‌رفت. من داور بودم حتی بغل دست من می‌ایستاد و راه نمی‌رفت. بعد که تمرین تمام شد از وحید رضایی پرسید تمام است؟ او هم گفت بله و همان لحظه از محل تمرین رفت. ساکش را جمع کرد و به تهران برگشت. آذری به من گفت تو اجازه دادی؟ گفتم نه. تأکید کرد او را به کمیته انضباطی می‌فرستد. من دیگر دوست نداشتم او باشد. برای یک سفر به دبی رفته بودم. از آنجا با آذری حرف زدم و گفت محسن به تمرین برنمی‌گردد مگر اینکه با شما جلسه بگذارد. پنج دقیقه دیر به محل تمرین رسیدم و دیدم محسن وسط سالن دارد وزنه می‌زند. یعنی به تیم برگشته بود. من هم مخالفتی نکردم و بعد هم آن اتفاقات بعدی افتاد. آمار محسن همین حالا در گوشی من است. روزی نبود که میزان دوندگی او از یک نفر در تیم بیشتر باشد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو