تحلیلی بر چند رویداد روزهای اخیر
ستاره ها باید به هواداران جواب منفی دهند؟
اینکه یک بازیکن فوتبال را به دلیل انتشار یک عکس محروم کنند، نشان میدهد که شرایط حاکم بر وقوع این رویداد و نیز قواعد برخورد با هواداران و مخاطبان در خارج از کشور نادیده گرفته شده است.
عکسی از مهدی رحمتی و چند بازیکن استقلال با یک هوادار خانم در ارمنستان - محل اردوی تیم استقلال- که در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود، حالا بعد از سه ماه، واکنش کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال را در پی داشته و شنیده میشود که ممکن است رحمتی به همین دلیل از چند بازی محروم شود. بدون آنکه درباره درستی یا نادرستی این رویداد به داوری بنشینیم و احضار و بازخواست از یک ورزشکار به دلیل یک رفتار احتمالاً غیرمناسب را به نقد بگیریم، روشن است که نوع برخورد با اینگونه مسائل نیازمند کنکاش، وارسی و پختگی بیشتر و در نظر گرفتن شرایط و وضعیت وقوع آن رویداد است.
بدیهی است بسیاری از هواداران فوتبال در خارج از ایران یا تماشاگران فیلمهای ایرانی که در جشنوارههای خارجی اکران میشوند، خانمهایی هستند که ممکن است نوع پوشش و حجاب آنان با آنچه در داخل کشور توصیه شده و اصلح شمرده می شود، متفاوت باشد. ولی باید در نظر داشت گرفتن عکس یادگاری با هواداران و مخاطبان همه جای دنیا، یک نشانه از احترام به هوادار و مخاطب است و در بسیاری از اوقات گریزی هم از آن نیست. اینکه یک بازیکن فوتبال را به دلیل انتشار یک عکس محروم کنند، نشان میدهد که شرایط حاکم بر وقوع این رویداد و نیز قواعد برخورد با هواداران و مخاطبان در خارج از کشور نادیده گرفته شده است. دراینباره از توضیح نصرا... عبداللهی مدیر تیم استقلال که تجربه ده ها اردوی خارجی و بازی بینالمللی پرشمار را دارد، وام بگیریم: «باید پرسید دلیل احضار رحمتی به کمیته اخلاق چه بوده؟ اگر بنا به انتشار عکس باشد که امروز باید همه رجال سیاسی را به دلیل عکس گرفتن کنار خانم های سیاسی بی حجاب محروم کرد. در ضمن آن عکس در حضور نماینده حراست وزارت ورزش و جوانان و به اصرار آن هوادار گرفته شده...»
فضای اردوها و اقامت بازیکنان در هتلها به نحوی است که برخورد بازیکنان با هواداران اجتناب ناپذیر است و گوشیهای هوشمند این امکان را برای هواداران ایجاد کرده که هر لحظه هر ستاره ای را هر کجا که ببینند با او عکس بیاندازند. باشگاه ها براساس قوانین در ایران همیشه سعی میکنند که در اردوها و بازیهای خارج کشور تا حد ممکن از پدید آمدن حاشیهها جلوگیری کنند اما بازیکنی که در حرفه خود ستاره است و در چنین فضاهایی با تقاضای پرشمار عکس یادگاری (به ویژه از نوع سلفی) مواجه میشود، چند بار میتواند به هوادار پاسخ منفی بدهد؟ مسئله احترام به هوادار را نیز دوباره باید در این بحث پیش کشید.
انتشار چنین عکسهایی با هواداران در صفحات رسمی بازیکنان و ستارهها در شبکههای اجتماعی شاید میتواند برای آنها مسئولیت آور باشد اما انتشار آنها در فضای مجازی با توجه به استفاده فراوان از پیامرسانها مانند تلگرام از کنترل بازیکنان خارج است و محرومیت آنان به دلیل انتشار یک عکس توسط دیگران، منصفانه و منطقی به نظر نمیرسد.
اینکه بعد از چند ماه، تازه کمیته اخلاق به فکر پرونده مهدی رحمتی افتاده نیز سئوالاتی را ایجاد میکند و ای کاش کمیته اخلاق حرمت این بازیکن را حفظ میکرد و کاپیتان استقلال بخاطر عکسی ناخواسته اینچنین مورد بازخواست قرار نمیگرفت.
ترافیک!
شنیدنِ خبرهای خوشحالکننده درمورد سارا سادات خادم الشریعه، در روزهای گذشته تبدیل به یک عادت شده بود. ستاره جوان شطرنج ایران در مسابقات گرندپری بانوان جهان، درخشان ظاهر شد و در کنار قرارگرفتن در رتبه سوم جدول نهایی، بخاطر ماجرای بازی جوانمردانهاش با حریف اوکراینی از سوی رسانههای جهانی ستایش شد. سارا بالاخره به ایران بازگشت اما هیچکدام از مسئولان ورزش کشور برای استقبال از او در فرودگاه حاضر نشدند. یکی از آنها، ترافیک را بهانه عدم حضورش در فرودگاه عنوان کرد. بهانهای که به مراتب از غفلت این مدیر هم شرمآورتر است. اینجا، مدیران ورزشی برای پستگرفتن تا سبز شدن همه چراغها منتظر میمانند اما برای استقبال از قهرمانان وطنی، تحمل اولین چراغ قرمز را هم ندارند.
همزمانی بازگشت غریبانه خادمالشریعه به ایران با سفر باقریمعتمد به آذربایجان برای بازی در تیم ملی تکواندوی این کشور، کاملاً کنایهآمیز به نظر میرسد. شطرنجبازها معمولاً شخصیتهای حساسی دارند و بعید نیست دیر یا زود ضربه این بیتوجهی، با نزدیکشدن سارا به پرچم کشوری دیگر خودش را نشان بدهد. ستارههای ورزش ایران سالهای سال برای رسیدن به سکوی جهانی تلاش میکنند و هرگز چشمداشت مالی قابلتوجهی ندارند اما مسئولانی که در فراهمکردن امکانات اولیه ورزشی نیز ناکام بودهاند، یک تبریک ساده فرودگاهی را نیز از آنها دریغ میکنند. باقری از دیروز برای کیان آذربایجان جنگید و سارا با غربت پراکندهشده در سرزمین خودش دست و پنجه نرم میکند. درست مثل همه جوانهای نخبهای که یک روز چمدان و تصمیم را با هم میگیرند و به گوشهای از دنیا میروند که حتی اگر بوی وطن نداشته باشد، معنیِ احترام و ارزش در آن درک میشود. هر روزی که میگذرد، قهرمانهای بیشتری به کوچ ترغیب میشوند.
اگه تو اینو بخونی!
شاید تا همین چند روز پیش که مصاحبه مسعود شجاعی درباره مسائل جامعه هنوز فضای مجازی را درگیر خود نکرده بود، کسی نمیدانست که حتی خود شجاعی هم فوتبالیستیاست که در صفحه اینستاگرامش کتاب معرفی میکند. مردم و خود ستارهها عادت کردهبودند که عکسهای باکیفیت هنرمندان و ورزشکاران مشهور را در ژستهای متفاوت و مکانهای مختلف ببینند و لایک کنند و گه گاهی زیر هر پست درست و حسابی از خجالت هم دربیایند. اما وضعیت بعد از حرفهای شجاعی کمی متفاوت شدهاست. اولین واکنش را مرتضی پورعلی گنجی داشته که در صفحه شخصیاش با معرفی کتاب سعی کرد خود را تافته جدا بافته ای از همبازیانش بسازد. پورعلی گنجی با قراردادن عکسی از کتاب چهار اثر از «فلورانس اسکاول شین» به همراهانش پیشنهاد مطالعه این کتاب را داد.
اما خیلی زود همه متوجه شدند که چرا ستارههایی که باید الگوی جوانان باشند غرق در روزمرگی و سطحیاندیشی شدهاند. ترس از تمسخر دیگران. بله. انگار هیچکس از بین ستارهها دلش نمیخواهد که عمیقتر به زندگی نگاه کند و هر از گاهی حتی برای سرگرمی هم کتاب بخواند. نه تنها که برای خودش نمیخواهد، متفاوت بودن دیگر ستارهها را هم تاب نمیآورد و او را وادار به واکنشهایی میکند که شاید از سطحیترین افراد جامعه انتظارش را داریم. هنوز چند دقیقهای از پست مدافع تیم ملی نگذشته بود که مرتضی تبریزی با خنده و تمسخر کامنت عجیبی گذاشت: «کتاااب! »
و چند دقیقه بعد سردارآزمون هم با پوزخند گفت: « اگه تو اینو بخونی!» به همین سادگی او را از قرار دادن عکسی از یک کتاب پشیمان کردند. حالا مرتضی شاید با ندامت بهاین فکر می کند که چرا از آخرین تمرینش در کنار ژاوی عکسی در صفحهاش نگذاشته که مردم و البته همبازیان کوتاهاندیشش را به اوج لذت برساند. که چرا سعی کرده خلاف جهت شنا کند. شاید او فراموش کرده که اینجا ستارهها با مدل ماشین و برند لباسشان متفاوتتر و جذابتر میشوند. شاید او فراموش کرده که سرانه مطالعه در ایران به چند دقیقه کوتاه هم نمیرسد. او حتماً فراموش کرده که سالهاست در ایران و به خصوص بین سوپراستارها جای کتاب خاک خوردن در قفسههاست.
معامله بد!
یکی از رسانه ها به وضعیت بد مهرداد محمدی در سپاهان اشاره کرده است و اعتقاد دارد که روزهای سخت مهرداد در اصفهان محصول مشترک اشتباهات خود او البته پرسپولیسی ها ست.
«...وقتی دلم با استقلال نیست رفتنم به آن تیم خیانت به خودم و استقلال و هواداران پرشمار و عزیز آن است. چگونه باید برای موفقیت تیمی تلاش کنم که تا یکسال قبل روی سکوها آرزوی باختن آن را داشتهام؟» حدود یکسال قبل و در نقل و انتقالات زمستانی لیگ پانزدهم، استقلال نیاز زیادی به یک مهاجم سریع و تکنیکی داشت. آنها برای خرید پدیده چپ پای راه آهن با این باشگاه به توافق رسیدند اما «نه» محکم مهرداد محمدی، او را روی سکوهای سرخ محبوب کرد. لیدر سابق پرسپولیس، حاضر نشد پیراهن رقیب این تیم را بپوشد اما این وفاداری، دو طرفه نبود. پرسپولیس تابستان برای خرید مهاجم جدید سراغ کاوه رضایی رفت و محمدی را به عنوان گزینه دوم در لیست گذاشت. کاوه بر خلاف محمدی، با پرسپولیس مذاکره کرد و به استقلال رفت. انتظار طولانی پرسپولیس برای کاوه، مسیر محمدی را از پرسپولیس به سپاهان کج کرد. مسیری که برای هر دو طرف، ضرر بود.
12 هفته بدون گل و پاس گل، حال و روز مهرداد در اصفهان را بد کرده است. در چهار بازی آخر سپاهان او فقط یک بار در ترکیب اصلی قرار گرفته و همان بازی هم برای سپاهان با شکست و بدون گل زده به پایان رسید. پرسپولیس هم روزهای افت طارمی، زوج مطمئنی برای او ندارد. علی علیپور این فصل افت کرده و پریموف، فقط به درد بازیهای دوستانه با تیمهای درجه چندم میخورد. عملکرد وحید امیری هم در پست هافبک چپ، بهتر از خط حمله است. علیپور و پریموف، دو مهاجم پرسپولیس برای بازی در کنار طارمی این فصل مثل محمدی، هیچ گل زدهای نداشتهاند.
معامله بد، اشتباه مشترک تابستانی پرسپولیس و محمدی بود. پرسپولیسی که برای کاوه معطل شد و محمدی را از دست داد و مهردادی که به جای پرسپولیس و پیکانی که جوانهایش ستاره شدهاند، راه اصفهان را رفت. تاوان این معامله بد، وضع بد خط حمله پرسپولیس بدون زوج مطمئن برای طارمی و نیمکت نشینی مهرداد در سپاهان است. دو طرفی که تابستان بیشتر از آرامش و فکر، درگیر جو بودند.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰