استاندار اسبق اصفهان از وقايع سال 67 مي گويد
کد خبر: ۴۱۸۳۶
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۷

تسنیم: سيد مرتضي بختياري متولد 1331 در مشهد است. وي دانشآموخته مدرسه حقاني است و مانند ساير طلاب اين مدرسه در ابتداي انقلاب به دعوت شهيد قدوسي وارد مسئوليتهاي قضائي شدند. در کارنامه کاري وي مديرکل دادگستري استان فارس، رئيس سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي کشور(1376–1383)، استانداري اصفهان و وزارت دادگستري و عضويت در هيئت امناي کميته امداد وجود دارد. او امروز در جوار مطهر رضوي به عنوان قائم مقام آستان قدس مشغول خدمترساني به زائرين اين آستان است. بختياري در گفتگو با تسنيم از دهه 60 سخن گفته است که بخشي از اظهارات او در اين گفتگو در ادامه مي آيد:

سال 67 جمعي از منافقين وارد ايران شدند و مردم را به خاک و خون کشيدند. با حمايت از شخص صدام وارد کرمانشاه شدند و ميخواستند به همدان بيايند و از همدان به تهران و بعد هم حکومت را سرنگون کنند. بعد هم اينها به هم ملحق بشوند. حکم اينها از نظر شرعي چيست؟ نظام هر کاري کرد اينها از موضعشان پايين نيامدند و صريح اعلام کردند ميخواهند به افرادي که از مرز رد شدند، بپيوندند. اگر از موضعشان کوتاه ميآمدند عفو ميخوردند. وقتي جريان عمليات مرصاد پيش آمد، آيتا... ريشهري وزير اطلاعات بود و از امام(ره) تقاضا کرد و هزاران نفر از منافقين تواب در زندان آزاد شدند. اينها سندش هم هست. در همان شرايطي که حکم امام(ره) رسيد تا منافقيني که بر سر موضع پافشاري دارند اعدام شوند، حدود هفت هزار نفر را در کنار آن داريم که آزاد شدند. منافقين به بچه در بيمارستان اسلام آباد رحم نکردند و بيماران را کشتند (مجروحان جنگي هم نبودند) ما از اسلام ياد گرفتيم مجروح جنگي را هم به عنوان اسير درمان کنيم نه اينکه بکشيم. در شهر ببينيد چه جناياتي را آفريدند نه به بچه رحم ميکردند و نه به پير، اين همان چيزي است که براي رسيدن به هدف از هر وسيلهاي استفاده ميکردند و مهم رسيدن به هدف بود و ابزار برايشان مهم نبود.

در يکي از پروندهها من يادم نميرود، ما يکي از اينها را دستگير کرديم. سه دقيقه گذشت و بعد از پنج دقيقه اعتراف کرد. وقتي اعتراف کرد ما به داخل خانه تيمي رفتيم ولي ديديم هيچکس در آن خانه نيست يعني دقيقا حساب شده کار ميکردند. ما در خانه تيمي آثار منافقين را ديديم خودشان نبودند. من قضيه را به شهيد لاجوردي در زندان اوين گفتم.

من در بعضي از پروندهها از لاجوردي کمک ميگرفتم شهيد لاجوردي روي تخته نام شخص را مينوشت و همينطور همه مرتبطين او را نام ميبرد که دستگير کرده بودند. يکي ايشان و يکي هم آقاي رازيني در مشهد اشراف خوبي داشتند. در عين حال ايشان واقعاً با ترحم بود. عليرغم اينکه يک چهره خشني عليه ايشان ساختهاند ولي من قاطع عرض ميکنم آنهايي که بر اين باور هستند بروند و توبه کنند ايشان بسيار آدم مهربان و عطوفت اما قاطع بود و در برابر جريانات انحرافي قاطع ميايستاد.

يکي از مسائل ما در قوه قضائيه بحث توبههاي تاکتيکي بود که تشخيصش بسيار سخت و در عين حال پيچيده بود. بعضي از اينها که عضو بودند اما اطلاعاتشان را به دست نياورده بوديم بعدها با کمک شهيد لاجوردي ميفهميديم عضو اصلي هستند.

چقدر از همينهايي که توبه تاکتيکي کردند و عفو خوردند، وقتي آمدند بيرون عوض شدند و چقدر هم داشتيم که رفتند در جبهه شهيد شدند يعني هر دو صورت را داشتيم. شهيد لاجوردي آمد در مشهد -آن موقع که من در بيرجند دادستان بودم- آمدند در زندان در بند منافقين و بعد هم به قوچان رفتند و وقتي دو سه ساعتي در زندان صحبت کردند چند نفر از آنها گريه کردند. شهيد لاجوردي براي اينکه اينها به دامن اسلام برگردند خيلي وقت ميگذاشت و همين اواخر محافظين او از کساني بودند که تائب بودند و برگشته بودند و حتي در خانهاش شبها از ايشان محافظت ميکردند.

منافقين در زندان خودشان را ميزدند، عکسبرداري ميکردند، بعد اين عکس ها را براي آيتا... منتظري فرستادند که در زندان با ما اينگونه رفتار ميکنند. وقتي اينها را نشناسيم قطعاً فريب ميخوريم و تحت تأثير قرار ميگيريم. برخي براي آقاي منتظري گزارش غلط ميبردند و ميگفتند مثلاً مرحوم لاجوردي عليه زندانيان بدرفتاري کرده است آن هم انسان معتقدي مانند آقاي لاجوردي که قبل از انقلاب زندان رفته و آن همه شکنجه ديده است، يک بينايي و استخوان فقراتش را از دست داده بود حال بيايد اين کارها را بکند؟ متأسفانه آنقدر جوسازي کرده بودند، اين جوسازي با نفوذ برخي از عناصر تأثيرگذار بود و نامه حضرت امام(ره) به آيتا... منتظري درباره عزل وي از قائممقامي رهبري در 6/1/68 اشاره به همين موضوع دارد. در آن زمان انديشه منافقين، مظلومنمايي و توطئه و حرفهاي عمل کردن آنها تأثيرگذار بود. جوري صحنهسازي ميکردند که اگر آن را جلوي کسي که خطوط اينها را نميشناخت قرار ميدادند يقيناً تحت تأثير قرار ميگرفت.

يکي از کارهايي که شهيد لاجوردي کرد، اين بود اينها را از خانههاي تيمي بيرون بکشد و به همه بنگاهها اعلام کرد که اگر شما به اينها خانه بدهيد و مشخص بشود که اينها در خط نفاق هستند حکم شما مانند حکم آنهاست. اين باعث شد که گزارشهايي آمد و خيلي از آنها دستگير شدند و بخش بزرگي از خانههاي تيمي از اين طريق لو رفت، نه از طريق اعتراف همبنديهايشان.

موردي بود که شخصي را دستگير کرده بوديم و شبِ اعدام، خانوادهاش را آورده بودند آخرين ديدارش را انجام بدهد. مادرش گفته بود که من شيرم را بر تو حرام کردم چون تو جلوي حسين زمان ايستادي که ما همه گريهمان گرفته بود و گفت يا توبه کن و يا در کنار يزيد خواهي مرد. خيلي از موارد داشتيم که پدرها دست بچههايشان را گرفتند و تحويل کميته و اطلاعات سپاه دادند و يکي از دلايل عمده موفقيت شهيد لاجوردي پشتيبانيهاي مردم بود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار