کد خبر: ۴۶۲۰۹
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۵

شامگاه سهشنبه هفته گذشته، «فرنگيس» -قرباني اسيدپاشي-هنگام بازگشت از مطب دکتر ناگهان ازسوي مردان موتورسوار غافلگيرشد.

مرد ناشناسي که کلاه موتورسواري به سر داشت ناگهان از پشت سطل آشغال بيرون پريد و همزمان با او مرد ديگري که او نيز کلاه به سر داشت سوار بر موتور به او نزديک شد. آنها درچشم به هم زدني، ظرف اسيد را به سروصورت زن سالمند پاشيده وبعد هم سواربر موتورسيکلت متواري شدند.

با صداي فريادهاي «سوختم، سوختم» فرنگيس، اهالي محل به کمکش شتافته و همزمان با ريختن آب به سروصورت زن نگونبخت، با اورژانس تماس گرفتند.دقايقي بعد هم زن 73 ساله به بيمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.

به دنبال اين واقعه هولناک، دختر و پسر اين زن به دادسراي جنايي تهران رفته و همزمان با تسليم شکايتي خواهان دستگيري عاملان اسيدپاشي شدند. پسر فرنگيس در تحقيقات به بازپرس محسن مدير روستا گفت: «مستأجر قبليمان با مادرم مشکل داشت و حتي چهار بار به من سوء قصد شده است. پارسال يکبار خانهمان هدف سرقت قرارگرفت که مدارک مختلف ازجمله يک وکالتنامه مهم به همراه مدارک پزشکي به سرقت رفت. مدتي بعد از اين ماجرا، "بهزاد"، مستأجري که به او مظنون هستيم، چهار ماشين بدون اجازه مادرم درپارکينگ خانه پارک کرد. پس از آن مادرم به سراغ مستأجرمان رفت و از او گلايه کرد ، بهزاد گفته بود بهدليل اينکه در کار خريد و فروش ماشين است، خيلي سريع ماشينها را ميبرد. اما همان موقع ناگهان عصباني شده و مادرم را تهديد کرد که خانه را به آتش ميکشد و... اما اين تمام ماجرا نبود، چند روز بعد از اين اتفاق يک نفر کارتن پر از مواد اشتعالزا داخل پارکينگ خانه گذاشته و چهار شير فلکه کنتور گاز داخل پارکينگ را هم باز کرده بود. من به محض ورود به خانه متوجه بوي گاز شدم و مواد اشتعالزا را هم ديدم که داخل پارکينگ است. قسمتي از پارکينگ را آتش زده بودند و اگر به موقع نميرسيدم معلوم نبود چه اتفاقي برايمان رخ ميداد.»

مرد جوان ادامه داد: «به غير از اين ماجراهاي عجيب، دو مرتبه ديگر هم ازسوي مرد موتورسواري در خيابان هدف سوء قصد قرارگرفته ام. اما در ميان تمام اين گرفتاري ها، پارسال برايم پاپوش درست کردند و مرا بيگناه به زندان انداختند. مغازه توليدي کفشم در بازار است، پارسال داخل مغازه نشسته بودم که مأموران کلانتري 109 بهارستان به سراغم آمدند و گفتند بايد مغازه رابازرسي کنند. من هم از همه جا بيخبر موافقت کردم. هنگام گشتن مغازه، کيفي را پيدا کردند که داخل آن 27 گرم ماده مخدرشيشه بود. هر چه اصرار کردم که کيف و مواد مال من نيست کسي باور نکرد. بعد هم بابت مواد مخدر به زندان افتادم و الان هــــــــــــم با وثيقه بيرون هستم. البته مدت هاست که من و مادرم اسام اسهاي تهديد آميزي دريافت ميکنيم.»

بهدنبال اظهارات مرد ميانسال وتحقيق ازمادرش دربيمارستان، بازپرس جنايي به تيمي ازکارآگاهان مأموريت داد عاملان اين حادثه عجيب ومرموز را شناسايي ودستگيرکنند تا ابهامهاي موجود درپرونده برطرف شود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار