رواج شیوههای عجیب و غریب خواستگاری
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که به خواستگاری دختری بروید یا خواستگاری راه دهید و بعد از چند جمله صحبت کردن؛ یکی یکی چیزهای عجیبی از آنها بشنوید. گاهی آنقدر متعجب میشوید که در همان قدم اول توقف می کنید و قید دیدار حضوری را می زنید.
رسم خواستگاری هم اکنون دستخوش تغییراتی شده است. تا همین چند سال گذشته، دختر خانم سنگین و رنگین مینشست خانه و پسر با دسته گل و شیرینی به خواستگاری او می آمد و منتظر میماند تا دختر نظرش را اعلام کند.
خانواده هایی هم که طرفدار ازدواج به شکل سنتی هستند چند وقتی است شاهد شیوهها و ملاکهای جدیدی مانند دیدارهای خارج از خانه قبل از خواستگاری رسمی، پیشنهاد به خانواده دختر برای حضور در منزل پسر برای اولین دیدار، فرستادن عکس در تلگرام و... هستند. آنها سرگردان مانده اند که در صورت پیروی از این رسوم، چطور چند جلسه دخترشان را با یک پسر نا آشنا به پارک یا کافی شاپ بفرستند، در حالی که آنها جوان و کم تجربه اند و به همین دلیل شاید نتوانند شناخت صحیح و کاملی نسبت به هم پیدا کنند و یا به هم دلبسته شوند.
ملاک های جدید
بعضی ملاک ها جای ملاکهای مؤثر بر رابطه زن و شوهری مانند شخصیت و اخلاق مثبت، آشنایی با روحیات جنس مخالف، چشم پاکی و اصالت خانوادگی را گرفته است. آنها به دنبال ملاک هایی هستند که برایشان نفع شخصی دارد. گویی یک زندگی آماده میخواهند تا زندگی ای که تجربه ساختنش را داشته باشند. پول زیاد، شغل رسمی، ماشین شخصی، خانواده کم جمعیت، جذابیتهای ظاهری، نداشتن لهجه، اهل مُد بودن، رنگ چشم و مدل بینی، در کدام دانشگاه تحصیل کرده، از جمله ملاکهایی است که جوانان به دنبال آن هستند تا اینکه یک دوست واقعی برای همراهی در زندگی شان پیدا کنند.
«سهراب» 33 ساله برای ما از ملاکهای عجیبش برای ازدواج میگوید: «تنها ملاک ازدواجم، اصلاح نژادی بود، برای همین به دنبال دختری با قد بلند و موی بور و چشم رنگی بودم و به چیز دیگری اهمیت نمی دادم و وضع مالی خیلی مناسبی هم داشتم. در حال حاضر شش سال است که ازدواج کردم و یک دختر سه ساله دارم اما هر دو ما از زندگی راضی نیستیم و مدتی است به ارتباط های خارج از خانه فکر میکنم».
برخی از جوانان دم بخت معتقدند: اینکه «جوانان اول خودشان بروند بیرون بعد خواستگاری رسمی انجام شود» بهتر است. «رضوان» 27 ساله میگوید: «جوانان در حضور پدر و مادرها خجالت میکشند و نمیتوانند راحت و به مدت طولانی با یکدیگر صحبت کنند. در ضمن اینطوری زحمت خانواده ها کمتر است و لازم نیست پدر و مادرها مرخصی بگیرند و یا همسایهها در جریان آمدن خواستگار قرار بگیرند و بعد سئوالات آنها را پاسخگو باشیم که چه شد؟»
»پروانه» 50 ساله، مادر یک پسر دم بخت معتقد است با توجه به شناختی که از پسرش دارد، ترجیح می دهد تا مراحل اولیه آشنایی بیرون از خانه باشد، زیرا فکر میکند پسرش با چند بار رفتن به خانه این و آن، زود تسلیم می شود و یکی را سریع انتخاب میکند، یا اینکه اگر دو سه مرتبه خانه یک نفر برود به اصطلاح نمکگیر می شود و در صورتی که فرد دلخواهش نباشد، رودربایستی میکند، یا اینکه احترام گذاشتن خانواده دختر و سفره انداختنها و پذیرایی کردنها آنها باعث میشود که جلوی چشمانش را بگیرد و از هدف اصلی که شناخت دختر است، باز بماند.
مادر «برهان» می گوید: «من ترجیح میدهم آشنایی اولیه برای موضوعهای کلی با حضور خانوادهها انجام شود و بعد دختر و پسر برای آشنایی بیشتر و دستیابی به تفاهم در جزئیات، با یکدیگر بیرون بروند و صحبت کنند. بالاخره بزرگترها دو پیراهن بیشتر از آنها پاره کردهاند و بدون اینکه عشق چشمشان را کور کند، میتوانند ناظران خوبی بر نحوه رفتار طرف مقابل، باشند. اما اینکه اول خودشان بیرون بروند و بعد خانوادهها وارد جریان بشوند؛ نقش ارشادی خانواده را تبدیل به نقش تشریفاتی میکند، گویی خودشان میبرند و میدوزند، بعد می گویند خب ما پسندیدیم؛ حالا شما بیایید برای مخارج ازدواج ما، کارت بکشید».
به هر حال باید توجه داشت که خانواده با خواستگاری بنا میشود و چگونگی عملکرد در این مرحله، بر میزان سستی یا استحکام آن مؤثر است. همین موضوع سبب می شود تا خواستگاری پراهمیت ترین و پیچیده ترین مرحله ازدواج شناخته شود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰