پ
کد خبر: ۴۹۵۷۷
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۹

 وجه سیاسی اسکار خود را در این بخش بیشتر هویدا میکند. از اعطای نامزدی و جایزه به فیلمسازان روس در اوج جنگ سرد میان آمریکا و شوروی تا دهن کجی آکادمی به سیاستهای ترامپ که نصیب «فروشنده»ی اصغر فرهادی شد. که صد البته تمام اینها قرار است نشانی بر غیر سیاسی بودن و استقلال آکادمی اسکار باشند اما پیامی که این رفتارها مخابره میکنند، کاملا متفاوت است. در واقع هر سالی که آکادمی سعی دارد نشان دهد سیاست از سینما جداست، سیاسیترین انتخابها را داشته است.

آکادمی علوم و هنرهای سینما (AMPAS)، اعطای جایزهی اسکار خارجی زبان را از دوره بیستم مراسم اسکار (سال 1947 میلادی) آغاز کرد. البته این یک برنامهی غیررسمی بود که در سال 1956 شکل رسمی به خود گرفت. در این سال «جاده» اثر فدریکو فلینی اولین چایزهی رسمی اسکار غیر انگلیسی زبان را بدست آورد. این جایزه به فیلمی اعطا میشود که بخش عمده ی دیالوگهای آن، زبانی غیر از انگلیسی باشد.

هر کشور میتواند یک فیلم را به عنوان نمایندهی خود در اسکار معرفی کند. فیلم نیازی نیست در سینماهای آمریکا اکران شده باشد اما باید در طی مدت مشخصی که آکادمی اعلام میکند، دست کم هفت روز در سینماهای تجاری کشوری که آن را معرفی میکند به نمایش درآمده باشد و پیش از اکران در سینما از بسترهای رسانهای دیگر نظیر اینترنت و تلویزیون پخش نشده باشد. برخلاف جایزهی بخش اصلی که به تهیهکننده فیلم اعطا میشود، جوایز این بخش به نام کشور معرفیکنندهی فیلم است. البته از سال 2015 نام کارگردان نیز در کنار نام کشور سازنده روی مجسمه حک میشود.

ایتالیا و فرانسه بیشترین میزان نامزدی کسب این جایزه را داشتهاند؛ آثار فیلمسازانی چون: فدریکو فلینی، ویتوریو دسیکا، فرانسوا تروفو، رنه کلمان و... . همچنین لوئیس بونوئل، آکیرا کوروساوا، اینگمار برگمان و کوستا گاوراس از جمله کارگردانانی بودند که شهرت جهانی آنها و جوایز اسکارشان تاثیر متقابلی روی هم داشته است.

وجه سیاسی اسکار خود را در این بخش بیشتر هویدا میکند. از اعطای نامزدی و جایزه به فیلمسازان روس در اوج جنگ سرد میان آمریکا و شوروی تا دهن کجی آکادمی به سیاستهای ترامپ که نصیب «فروشنده»ی اصغر فرهادی شد. که صد البته تمام اینها قرار است نشانی بر غیر سیاسی بودن و استقلال آکادمی اسکار باشند اما پیامی که این رفتارها مخابره میکنند، کاملا متفاوت است. در واقع هر سالی که آکادمی سعی دارد نشان دهد سیاست از سینما جداست، سیاسیترین انتخابها را داشته است.

اسکار اولین بار به طور غیررسمی در سال 1951 به یک فیلم از آسیا رسید. «راشومون» آکیرو کوروساوا از ژاپن منتخب آن سال بود. از آسیا نمایندگان ایران، تایوان، چین، ژاپن، فلسطین، قزاقستان، ویتنام، هند و هنگکنگ تا به حال توانستهاند به جمع پنج نامزد نهایی اسکار راه یابند. در این بین بیشترین میزان دریافت جایزه متعلق به ژاپنیهاست.

وجه سیاسی اسکار از اعطای نامزدی و جایزه به فیلمسازان روس در اوج جنگ سرد تا دهن کجی آکادمی به سیاستهای ترامپ که نصیب «فروشنده»ی اصغر فرهادی شد

میهمانان ایرانی آکادمی

اولین بار در سال 1977 دایرهی مینا به کارگردانی داریوش مهرجویی از ایران به آکادمی اسکار معرفی شد. پس از آن وقفهای چند ساله افتاد و فیلمی به آکادمی معرفی نشد تا این که از سال 1994، و با معرفی فیلم «زیر درختان زیتون» عباس کیارستمی، هر سال یک فیلم از ایران به آکادمی اسکار معرفی می‏شود. در میان آنها «بچههای آسمان» مجید مجیدی بود که تا مرز دریافت اسکار پیش رفت اما در انتها کمدی «زندگی زیباست» روبرتو بنینی بود که با روایت داستان یک یهودی ایتالیایی زیر چکمههای نازی، جایزه‌ی هفتاد و دومین دوره (1999 میلادی) را به خود اختصاص داد. پس از آن اصغر فرهادی دو بار در سالهای 2012 و 2017 برای فیلمهای «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» برندهی اسکار شد.

وظیفهی انتخاب نمایندهی ایران در اسکار به دوش کمیته انتخاب فیلمی است. که زیر نظر معاون بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی تشکیل می‌شود و تا 2 اکتبر (10 مهر) برای معرفی فیلم زمان دارد. البته این کمیته با میزبانی فارابی و تعامل با خانه سینما و سازمان سینمایی سازماندهی میشود. در تشکیل کمیته باید از افرادی استفاده شود که در تولید و بهره‌برداری از فیلمهای اکران شده طی یک سال گذشته ذی‌نفع به حساب نیایند.

برای انتخاب نماینده ایران در اسکار امسال تاکنون این کمیته تشکیل نشده که عدهای علت این مسئله را احتمال جابجایی در مدیریت فارابی میدانند و برخی هم از اختلاف میان حیدریان و تابش سخن میگویند. در هر حال کمتر از چند روز به مهلت نهایی معرفی فیلم به آکادمی، هنوز مشخص نیست چه رویهای را در قبال اسکار اتخاذ خواهد شد.

عده ای معرفی نشدن فیلمی برای اسکار تا کنون را احتمال جابجایی در مدیریت فارابی میدانند و برخی هم از اختلاف میان حیدریان و تابش سخن میگویند

چه باید کرد؟

معرفی یک فیلم به اسکار فرصتی است که هر کشور دارد تا تولیدات فرهنگی خود در عرصه سینما را به شهرت جهانی برساند. بخصوص حضور در لیست نامزدهای نهایی، نگاههای هنردوستان سراسر دنیا را جلب میکند. به این فکر کنید سینمای کشوری مثل فلسطین که از لحاظ سیاسی به ما گره خورده است را چطور میشناسیم؟ آیا جز دو فیلم از هانی ابواسعد که در اسکار برجسته شدند نمونهی شاخص دیگری سراغ داریم؟

در مواجهه با مسئله‏ی انتخاب نمایندهی سینمای ایران در اسکار، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. گروهی از صاحبنظران معتقدند که در شرایط نزدیک به هم فیلمی باید به آکادمی معرفی شود که پخشکنندهی معتبری داشته باشد و بتواند به خوبی لابی کند. در واقع این گروه به طور ضمنی معتقدند حواشی حول فیلم میتواند تاثیر به سزایی بر رای اعضای آکادمی بگذارد. همچنین جضور در جشنوارههای بینالمللی علی الخصوص فستیوال برلین و ونیز هم میتواند امتیاز مثبتی برای فیلم باشد.

عدهای دیگر معتقدند که باید فیلمی به اسکار معرفی شود که از لحاظ محتوا و ساختار مورد پسند این جشنواره آمریکایی و منطبق با معیارهای آن باشد. فیلم های مورد اشاره این گروه غالبا فیلمهایی با مضمون اجتماعی هستند که درگیریهای دراماتیک میان انسانهای مختلف را به تصویر کشیدهاند و سازندگان این آثار معتقدند موقعیتهایی را به تصویر میکشند که جغرافیا و مرز نمیشناسد. اما برخی منتقدان آن را ژانر فلاکت مینامند و معتقدند این فیلمها تصویری ناقص از جامعه ایران را به جهان ارائه میدهند. فارغ از این مسئله جای تامل دارد در شرایطی که ایران در غرب در بایکوت رسانه ای قرار دارد و هجمهی عظیم رسانههای غربی علیه ایران تمامی ندارد، معرفی این گونه فیلمها چه آوردهای برای ایران خواهد داشت.

از دگر سو کسانی هم هستند که زیر میز می‌زنند و معتقدند ما اصلا نباید فیلمی به اسکار معرفی کنیم. آنها می گویند بخصوص پس از جایزه فیلم ضدایرانی آرگو و نقش آفرینی میشل اوباما در اهدای آن، ردپای دشمنی آمریکا با ایران در سیاستهای فرهنگی و در عرصه هنر بیش از پیش هویدا شدهاند.

برخی اما معتقدند باید از فرصتی که اسکار برای دیده شدن سینمای ایران فراهم میکند حداکثر استفاده را کرد و پیامها و ارزشهای ایرانی را به جهان معرفی کنیم.این سخنان را تقریبا اکثر صاحبنظران به زبان میآورند اما در عمل به ندرت چنین امکانی پدید میآید. چون اولا بضاعت سینمای ایران در این حوزه اندک است و همان بضاعت اندک نیز گاها کیفیت قابل قبولی ندارد. ثانیا بسیاری با وجود صحه گذاشتن بر اصل بازنمایی فرهنگی، معتقدند باید فیلمی فرستاد که شانس بیشتری را در کسب جایزه داشته باشد.

برخی از صاحب نظران معتقدند فیلمی باید به اسکار معرفی شود که بتواند به خوبی لابی کند و از لحاظ محتوا و ساختار نیز مورد پسند این جشنواره امریکایی و منطبق با معیار آن باشد

مسافر امسال کیست ؟

امسال اما دست کمیتهی احتمالی انتخاب چندان پر نیست و دلیل آن حضور اندک فیلمهای ایرانی در جشنوارههای بینالمللی در کنار کیفیت متوسط و ضعیف بسیاری از آن‏ها است. در میان فیلمهایی که واجد شرایط اولیه برای معرفی به اسکار هستند، از آن سوی ابرها، یتیم خانه ی ایران، بیست و یک روز بعد، بدون تاریخ بدون امضا و ماجرای نیمروز میتوان نام برد. البته در برخی محافل از فیلم لرد نیز به سبب نمایش آن در جشنواره کن نام برده میشود، اما به سبب نداشتن پروانه نمایش در داخل کشور بعید به نظر میرسد فرصت اکران و انتخاب به این فیم برسد.

آن سوی ابرها فیلم تازه مجید مجیدی تماما در هند فیلمبرداری شده و حتی ممکن است به عنوان نمایندهی سینمای هند به اسکار برود. با توجه به عدم اکران آن در ایران و هندی بودن اکثر عوامل بعید است آخرین ساختهی مجیدی نمایندهی امسال ایران در اسکار باشد. اما بیست و یک روز بعد شاید شبیه ترین فیلم به آثار مجیدیدر سال گذشته بود و با توجه به انتخاب فیلمهای مجیدی در سالهای قبل، دارای شانس خوبی برای معرفی به اسکار است. بچههای آسمان، رنگ خدا، باران و آواز گنجشکها معصومیتی شرقی و سادگی و ظرافتی داشتند که اتفاقا برای آکادمی هم قابل توجه بوده و فیلم اول خردمندان به گفتهی منتقدان وامدار آن‏هاست.

یتیم خانه ی ایران هرچند در اکران و تبلیغات مورد بی مهری قرار گرفت اما مدتی پس از اکران مورد توجه نخبگان قرار گرفت. فیلمی که با توجه به ژانر تاریخی و ساخت پرهزینه و نگاه ملی خود می تواند نماینده مناسبی برای ایران و بیان رنج های تاریخی این کشور و دشمنی های درازمدت انگلیسی ها باشد.

بدون تاریخ بدون امضا شاید جدیترین فیلم جریان خود در سال اخیر بوده است. میتوان گفت عمده فیلمهایی که تاکنون از ایران به اسکار معرفی شده‏اند، پس زمینهای را داشتند که فیلم جلیلوند هم دارای آن است. عدهای معتقدند او مانند خیلیهای دیگر کپی خاص خود را از سینمای اصغر فرهادی ارائه میدهد و با توجه به موفقیتهای فرهادی در اسکارهای پیشین شانس قابل توجهی برای بدون تاریخ بدون امضا وجود دارد. این فیلم در جشنواره فجر نیز مورد توجه قرار گرفت اما حضور بین‏المللی قابل توجهی نداشته و تنها در ونیز به نمایش در آمده است؛ اما جایزه بخش فرعی این جشنواره را برده است.

رگ خواب نیز درام عاشقانهای است که سینمای اجتماعی متفاوتی ارائه میدهد و در آن خبری از جبر اجتماعی و سیاهی های مشمئز کننده نیست بلکه روایتی اخلاقی از فروپاشی و دوباره برخاستن یک فرد در نسبت با اجتماع خود است. این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما در فجر توفیقی نداشت. با وجود ویژگیهای شاخصی که در فیلم وجود دارد انتخاب و معرفی آن به اسکار می تواند نسخه متفاوتی از سینمای اجتماعی ایران را به جهان ارائه دهد که لزوما با سیاهی و ناامید پیوند نخورده است.

ماجرای نیمروز از جمله فیلمهایی است که شانس بالایی را دارد. ماجرای نیمروز توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از سی و پنجمین جشنواره فجر در سال 95 به دست آورد. همچنین در جشن حافظ و جشن انجمن منتقدان نیز مورد توجه قرار گرفت. شیوهی روایت خاص فیلم و کارگردانی خوب آن اثری قابل دفاع را پدید آورده است. از سوی دیگر داستان فیلم می‏تواند نمایشهای بینالمللی اخیر سازمان منافقین را به چالش بکشد و فضای رسانهای را تحت تاثیر قرار دهد.

البته با توجه به اتفاقی که برای فیلم محمد رسولالله افتاد، ماجرای نیمروز راه سختی را در پیش دارد. از نامهای که به امضای عدهای ناشناس علیه فیلم محمد رسول الله به آکادمی ارسال شد میتوان دریافت که جریانی در سینما وجود دارد که نظر متفاوت با خود را بر نمیتابد و برای حذف رقیب حاضر است فرصت های جهانی را از میهن خود سلب کند!

یتیم خانه ی ایران هرچند در اکران و تبلیغات مورد بی مهری قرار گرفت اما مدتی پس از اکران مورد توجه نخبگان قرار گرفت. فیلمی که با توجه به ژانر تاریخی و ساخت پرهزینه و نگاه ملی خود می تواند نماینده مناسبی برای ایران و بیان رنج های تاریخی این کشور و دشمنی های درازمدت انگلیسی ها باشد.

برچسب ها: اسکار ، خارجی ، فروشنده ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰