آنچه شهردار اصفهان در اولین گام جدی خود باید به آن توجه کند
کد خبر: ۵۳۳۶۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۴

نصف جهان: 1- ویژگی هایی که اصولگرایان و اصلاح طلبان با آنها شناخته می شوند کم نیستند اما یکی از این ویژگی هاکه شاخص اصلی تفکیک این دو جریان فکری از یکدیگر است، توانایی شگرف جریان های اصولگرا در «نهادسازی» است.

هر چه اصلاح طلب ها، نهادسازی را با تشکل سازی و حزب گرایی یکی گرفته و احزاب متعدد اما کم خاصیت خلق می کنند، جریان های راستگرا توجه اصلی خود را بر نهادسازی های تأثیرگذار متمرکز می کنند. آنها از این توانایی در ابعاد مختلف بهره جسته و همه حوزه هایی که ارتباط مستقیمی با آحاد جامعه دارد را پوشش می دهند. اصولگرایان به خوبی دریافته اند که نهادسازی، گام مهمی در نهادینه کردن اندیشه های این جریان در بطن جامعه و رمز «مقابل چشم بودن همیشگی» است. به همین دلیل است که در مدرسه و دانشگاه تا دولت و مجلس و نیز در تدوین برنامه های اداره شهرها و حتی در تزئینات شهری، همیشه ردپایی از مشی فکری اصولگرایان به چشم می خورد. در واقع اصولگرایان بر خلاف اصلاح طلبان، در اندیشه تغییرات لحظه ای و خشنودکردن مقطعی سطوح رویی جامعه نیستند بلکه ژرف نگری آنها به هدف ماندگاری همیشگی شان و نیز تغییر جهت دادن به حرکت همه جریان ها به سمتی است که خودشان در همان سمت ایستاده اند.

2- بالاخره بعد از اما و اگرهای فراوان و پس از تأخیر چندین روزه، شهردار جدید اصفهان حکم صدارتش بر شهر را از دست استاندار دریافت و رسماً اتاقش را به ساختمان قدیمی شهرداری منتقل کرد.

قدرت ا... نوروزی، سی و نهمین شهردار یا سرپرست شهرداری اصفهان در بیش از یک قرن گذشته و دهمین شهردار این کلانشهر بعد از انقلاب است. او از جمله شهرداران اصلاح طلبی است که تاکنون بر شهر اصفهان حکمرانی کرده اند.

مروری بر نام و کارنامه شهرداران اصفهان از ابتدای انقلاب تا امروز نشان می دهد که اگر عملکرد این مدیران شهری را با معیارهای امروزی بسنجیم، بیشتر آنها (و بلکه قریب به همه) در جبهه اصلاح طلبی (یا به یک معنا عملگرایی بر پایه تکنوکراسی) قرار می گیرند و اصولگرایان به جز دوره ای مشخص، در مابقی سال ها، اداره اصفهان را به رقبای خود واگذار کرده اند. عبدالحسین سیف اللهی، محمدحسن ملک مدنی، حمیدرضا نیک کار، حمیدرضا عظیمیان و محمدعلی جوادی از جمله شاخص ترین چهره های عملگرا بودند که مجموعاً نزدیک 20 سال با اندیشه های «فن سالارانه» بر شهرداری اصفهان حکم راندند. جز اینها، سیاست های حسن درخشنده پور و حسین علوی مجموعاً با چهارسال و نیم صدارت بر شهر اصفهان در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 را هم نمی توان با رویکردهای نزدیک به اندیشه های راست محافظه کار منطبق دانست به خصوص که معیار عملکرد مدیران در سال های ابتدایی انقلاب، با جناح بندی های چپ و راست (یا آنچه بعدها اصلاح طلب و اصولگرا خوانده شد) چندان سنخیتی نداشت.

به این ترتیب می توان فرض کرد که در طول 35 سال بعد از انقلاب (یعنی از اسفند 59 تاخرداد 94) شهرداری اصفهان فقط 12 سال (ازخرداد 82 تا خرداد 94 در دوران شهرداری سید مرتضی سقائیان نژاد ) در تیول اصولگرایان بوده و مابقی سال ها افرادی با افقی دورتر از تفکرات و عقاید جناح راست جمهوری اسلامی، این دستگاه مهم شهری را اداره می کرده اند. با وجود این، یک سئوال مهم تاکنون بدون پاسخ مانده است؛ چگونه ممکن است یک جریان فکری (اصلاح طلبی) با حداقل پنج ژنرال پرقدرت خود برای مدت 21 سال، مدیریت یک شهر مهم و حساس(اصفهان) را در اختیار داشته باشد اما امروز اثری از دوران اقتدارش باقی نمانده باشد؟ و از طرفی چگونه ممکن است یک جریان فکری دیگر(اصولگرایی) با محوریت تنها یک نفر برای مدت 12 سال بر شهرداری حکمرانی کند و جریان سازی هایش را نه تنها در آن 12 سال بلکه حتی برای دو سال بعد از خودش و تا امروز هم حفظ کرده باشد؟

3- احزاب در ایران نقش چشمگیر و اثرگذاری در عرصه های مختلف ندارند اما نکته آنجاست که به رغم سکون و رکود طولانی مدت حزب های ریز و درشت موجود، تقریباً تمام فعل و انفعالات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی شهری در کشور ما، خاستگاه حزبی و جناحی دارد! این یعنی در ایران فعالیت مبتنی بر قوانین حزبی، محل چندانی از اعراب ندارد اما مراودات، در قالب بینش های حزبی تعیین می شود. بدیهی است چنین شرایط پیچیده ای که چندین دهه است بر مناسبات سیاسی و غیرسیاسی ایران سایه افکنده، در تعیین خط مشی مدیریت شهرها (و به خصوص کلانشهرها) نیز تأثیرگذار باشد.

یک قاعده مشخص می گوید اگر جمعیت، حزب یا جناحی بتواند حتی در بی عملی کامل هم مهندسی درست و بلندمدتی در بده بستان های آینده انجام دهد، حاکمیت فکر و عقیده آن جمعیت یا حزب و مآلاً نفوذ آن در جامعه، برای سال های آینده تضمین شده است. حالا اگر این مهندسی، همراه با ظرایف و بلنداندیشی های سیاستمدارانه و به دور از هیاهوهای مرسوم باشد، آن وقت حتی با کنار گذاشته شدن یا کنار رفتن آن جمعیت، حزب یا جناح و روی کار آمدن یک دیدگاه دیگر، باز هم حضور و بروز اندیشه پیشین، پررنگ خواهد بود و اگر جز این باشد، ای بسا نامی هم از آنچه پیش تر کاشته شده در بین نخواهد ماند. این پاسخ همان سئوالی است که در بالا مطرح شد؛ همان موضوعی که شهردار جدید اصفهان هم باید به آن توجه کند.

4- برای روشن تر شدن مطلب باید اندکی به عقب بازگردیم؛ به اواخر تیرماه 94 که آغاز شهرداری دو سال و دو ماهه مهدی جمالی نژاد بر اصفهان بود.

روزی که جمالی نژاد پای به ساختمان قدیمی شهرداری اصفهان و اتاق شهردار پیش از خودش گذاشت، حدود یک ماه و نیم از عزل سید مرتضی سقائیان نژاد می گذشت. سقائیان نژاد که از اعضای برجسته جامعه اسلامی مهندسین (جام) بود، در خرداد ماه 94 با رأی اصولگرایان متحد با اصلاح طلبان شورای چهارم و با حربه استیضاح از میدان خارج شد تا جمالی نژاد در تیرماه همان سال، جای او را در شهرداری بگیرد.

حضور این معاون سابق استاندار اصفهان در اتاق شهرداری، اولین بحثی که راه انداخت این بود که شهردار جدید، اصلاح طلب است یا اصولگرا و قرار است از چه دیدگاهی تبعیت کند؟ اهمیت این بحث از آنجا نشأت می گرفت که اگر شهردار جدید اصولگرا می بود، پس طبعاً باید ادامه دهنده راه شهردار اصولگرای قبلی می شد که در این صورت این سئوال مطرح بود اساساً چه نیازی به تغییر شهردار احساس می شده که یک مدیر اصولگرا ناچار از برکناری شود تا یک مدیر اصولگرای دیگر بر صندلی او تکیه زند؟ اگر هم جمالی نژاد اصلاح طلب معرفی می شد، آن وقت انتظارها از مدیریت جدید شهر، به وجود آوردن تغییرات اساسی و زیربنایی و کاملاً متفاوت با سیاست های دوران 12 ساله سقائیان نژاد بود.

مهدی جمالی نژاد در دوران دو ساله شهرداری اش، هیچگاه خودش را اصولگرا معرفی نکرد (به جز یک بار و در گفتگو با یک خبرگزاری که آن هم بیشتر به زرنگی خبرنگار و نه اعتقاد صریح آقای شهردار به مشی اصولگرایی مربوط بود) همانطور که هیچ وقت هم نخواست تمایلات اصلاح طلبانه اش را آشکار سازد. البته اصلاح طلبان هم جمالی نژاد را از خودشان نمی دانستند اما به هر حال او تمایل داشت بیشتر با این عنوان خوانده شود. همین بی رنگی شهردار پیشین و عدم قایق سواری او روی امواج همیشه خروشان جناح ها موجب شد تا دوران صدارت او بر شهرداری کلانشهر اصفهان، بیشتر به یک دوران گذار شبیه باشد که از شهرداری سقاییان نژاد اصولگرا به شهرداری نوروزی اصلاح طلب رسید. این وسط شاید در آینده کسی یادش هم نیاید که مهدی جمالی نژادی هم بود که دو سال و دو ماه در این شهر مدیریت کرد و تصویرش را در کنار تصاویر 39 شهردار وسرپرست پیش از خودش در تالار شهرداران اصفهان آویخت.

اشتباه جمالی نژاد آنجا بود که او نهادی برای تثبیت ایده های اصلاح طلبانه اش (که بسیار هم غنی نشان می داد) تأسیس نکرد و در واقع نتوانست تئوری هایش را به مرحله عمل در آورد. همین هم بود که باعث شد ناخودآگاه به ناخدای کشتی ای بدل شود که چندین سال پیش از او، سقائیان نژاد آن را طراحی کرده و ساخته بود.

جمالی نژاد سازنده کشتی نبود، سکاندار کشتی بود و به همین دلیل نتوانست مجری آن چیزی باشد که در تصوراتش می گذشت. او در واقع کاری را انجام می داد که 12 سال قبل از جمالی نژاد هم در این شهر انجام می شد، گیرم نه با شهرداری که مانند او تفکرات اصلاح طلبانه داشت بلکه توسط شهرداری سر تا پا اصولگرا و با مدیریتی تمام اصولگرایانه. در یک جمله، جمالی نژاد شهرداری اصلاح طلب بود که در قفس نهادهای اصولگرایان گرفتار آمد و ناچار شد برنامه آنها را پیش ببرد در حالی که خودش چنین چیزی نمی خواست.

5- مهمترین چالش شهردار جدید اصفهان چیست؟ او در نخستین سال مدیریتش بر شهر، باید چه اولویتی را در بالای سیاهه اقداماتش قرار دهد؟ آیا چون بیشتر اسلافش فقط می بایست به عمران شهر اندیشه کند یا در کنار آن، به این نیز باور داشته باشد که موضوعات مهمتری هم وجود دارد که اهمیتش کمتر از ساخت پل و کاشت درخت نیست؟

در رزومه کاری قدرت ا...نوروزی، تجربه اداره شهر به چشم نمی خورد. شهردار تازه کار اصفهان هم مانند اعضای شورای شهری که او را انتخاب کرده اند، تازه پای به این وادی گذاشته و طبیعی است در مقابل خودش مشکلات فراوانی را ببیند اما این موضوع برای نوروزی تهدید نیست، فرصت است و او باید از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کند.

شهردار اصفهان حقوقدان است و حقوقدان ها خوب می دانند برای یک به یک مشکلاتی که پیش پایشان گذاشته می شود باید راه حل های درخوری پیدا کنند اگرنه اعتبارشان زیر سئوال می رود. او البته به پشتوانه درسی که خوانده و مدرکی که گرفته به رأس شهرداری اصفهان راه پیدا نکرده بلکه انتخاب او حاصل اقبال مردم در انتخابات اردیبهشت ماه امسال به اصلاح طلبان و بعد از آن رایزنی های سیاسی در شورای شهر یکدست اصلاح طلب بوده است. اما به هر حال نوروزی یک حقوقدان سیاستمدار است و چون از کانال های سیاسی به قدرت رسیده، همین عامل می تواند تهدید بی تجربگی او در امور مدیریت شهری را به فرصت مناسبی برای تأسیس چیزی به نام «نهادهای اصلاح طلب در شهرداری اصفهان» تبدیل سازد.

نهادسازی، یک کار سیاسی است و طبیعی است آنها که با سیاست آشناترند، بهتر از پس اجرای آن بر می آیند. نوروزی در پشت سرش تجربه کار دو شهردار اصفهان را می بیند؛ یکی کارنامه «سیاستمداری عملگرا» که توانست 12 سال بر کرسی شهرداری اصفهان تکیه زده و تحقق هرآنچه یکی از مهمترین تشکل های اصولگرایان (جامعه اسلامی مهندسین) بر آن تأکید داشت را در قالب نهادهای متعدد در دل نهاد بزرگ تری به نام شهرداری جامه عمل بپوشاند و یکی هم کارنامه «تئوریسینی متفکر» که علیرغم تفاوت دیدگاه هایی که بین او و شهردار 12 ساله قبلی وجود داشت، چون نتوانست در دو سال صدارتش بر شهرداری به اهمیت چیزی به نام نهادسازی پی ببرد در نتیجه ناخواسته ادامه دهنده راه مدیر قبل از خود شد.

بی شک بینش شهردار جدید اصفهان به عنوان یک سیاستمدار با آنچه دو شهردار پیش از او (سقائیان نژاد و جمالی نژاد) در اصفهان انجام دادند می تواند از قوام بیشتری برخوردار شود اگر او به 14 سال گذشته و 21 سال قبل از آن هم توجه کند.

6- با این توضیحات حالا بهتر می توان به پاسخ این سئوال رسید که اولویت قدرت ا...نوروزی در شهرداری اصفهان باید چه چیزی باشد.

الف) در اینکه وظیفه شهردار اداره کردن شهر است تردیدی نیست. در این هم که شهردار باید به فکر آلودگی هوا و ترافیک و بلندمرتبه سازی و از این قبیل باشد کسی شکی ندارد. اما واقعیت کارکردن در شهرداری اصفهان نه فقط انجام مأموریت در یک دستگاه صرفاً خدماتی بلکه نشستن در رأس مجموعه ای عظیم متشکل از بیش از هزاران نفر با دوایر و بخش های متعدد و با شرح وظایفی گسترده است. با این اوصاف یک شهردار از هر جناح و حزبی که باشد هرگز نمی تواند وظایف خودش را فقط در قالب دوستدار طبیعت بودن و توسعه دادن شهر(که البته بسیار هم مهم هستند) خلاصه کند بلکه می بایست کمی هم فرای اینها فکر کند.

ب) سقائیان نژاد یک اتاق فکر داشت. او خودش را در اختیار حلقه ای از متفکرین تئوری پرداز و مهندسین عملگرا قرار داده بود تا همزمان که به توسعه شهر می پردازد، از توصیه های مشاوران مجربش نیز بهره بگیرد. شعاع فعالیت مشاوران شهردار هم از اتاق های کناری اتاق او تا پشت میزهای شورای شهر و صد البته در تشکل جامعه اسلامی مهندسین (جام) کشیده شده بود. این مشاوران همه جا بودند و از همان آغازین روزهایی که سقائیان نژاد در شهرداری اصفهان مستقر شد، توصیه های حزبی درستی به شهردار می دادند تا در نهایت او قادر به نهادسازی شود.

جالب آنکه این حلقه در تمام مدت 12 سال حاکمیت اصولگرایان در شهرداری، تغییر عمده ای هم نکرد و حتی بعد از برکناری سقائیان نژاد وانتصاب او به عنوان شهردار قم، بخش مهمی از این اتاق فکر با خود شهردار اسبق به آن شهر منتقل شد تا همین برنامه ها در قم نیز به مرحله اجرا درآید.

ج) توجه به فقط یک مورد از آنچه سقائیان نژاد در سازمان فرهنگی-تفریحی شهرداری اصفهان و حوزه رسانه ای شهرداری انجام داد، به خوبی معنای نهادسازی را تعریف می کند. فکر اینکه سازمان فرهنگی-تفریحی به عنوان یکی از مهمترین زیرمجموعه های مدیریت شهری باید به شکل کاملاً تعریف شده در عرصه های فرهنگی، هنری و تفریحی حضور داشته باشد و بر افکار عمومی اثر بگذارد، موجب شد تا اصولگرایان شهرداری نشین، این سازمان را برای اجرای بخش تبلیغاتی برنامه های خود مناسب ارزیابی کنند و سرمایه گذاری هنگفتی در آن انجام دهند. این توجه ریشه ای و بلندمدت به سازمان فرهنگی-تفریحی باعث به وجود آمدن نهاد بسیار قدرتمندی در دل شهرداری اصفهان شد که دوره دوساله شهرداری جمالی نژاد هم نتوانست کوچک ترین تغییری در عملکرد آن به وجود آورد. عین همین اتفاق در حوزه رسانه های مجازی، مکتوب، دیداری و شنیداری شهرداری هم افتاد آنچنانکه از دل سیاستگذاری در این بخش نیز نهادی متولد شد که به این راحتی ها نمی شود از آن دل کند!

البته باید توجه داشت که اینجا صحبت درباره شیوه عمل این نهادها نیست بلکه بحث بر سر تأسیس خود نهاد است. تردیدی نیست که بر نوع کارکرد رسانه های شهرداری و سازمان فرهنگی-تفریحی در دوران صدارت اصولگرایان انتقادات زیادی وارد است ولی آیا هیچ اصلاح طلب یا اصولگرایی می تواند در نفس اهمیت به وجود آوردن چنین ساختارهای قدرتمندی در شهرداری اصفهان تشکیک وارد کند؟ قطعاً پاسخ منفی است.

***

ده ها هزارنفر از مردم اصفهان در انتخابات چندماه پیش به اصلاح طلبان رأی دادند و عجیب نیست اگر از نمایندگان منتخب خود در شورا و شهرداری انتظار داشته باشند پیرو خواسته آنها باشند. همین مردم چند سال پیش خواسته دیگری داشتند و به جریانی دیگر رأی دادند اما چون به آنچه می خواستند نرسیدند، حالا در غیاب مهره های اصلی اصلاح طلبان، فوج دوم سربازان این مشی فکری را به میدان فرا خوانده اند تا آنچه را از اصولگرایان خواستند و آنها انجام ندادند، حالا از اصلاح طلبان مطالبه کنند. تجربه رفتار رأی دهندگان در همه جای دنیا نشان داده صندوق های رأی با هیچ جناح و حزبی عقد اخوت نبسته است و اگر رأی دهنده به خواسته اش که توسط برگه های رأی اعلام می کند نرسد، در دوره بعد باید انتظار تغییرات گسترده مدیریتی و تغییرجریان حاکم در شهرها را داشت. شهردار و شورا هم ندارد؛ هیچ ترکیبی نه در شهرداری و نه در شورای شهر تا ابد ماندنی نیست اگر مورد تأیید مردم قرار نگیرد. پس نوروزی برای اینکه خودش و مشی فکری اش برای مدت طولانی تری بر سر کار بماند، باید از همین امروز به فکر باشد؛ به فکر اینکه در طول و عرض دستگاه عریض و طویل شهرداری اصفهان چه تغییراتی باید انجام داد تا نهادهای قدرتمند با هدف تحقق خواسته های مردم شکل گرفته و البته برای سالیان متمادی پایدار بماند. زمان برای نوروزی اصلاح طلب به سرعت در حال گذر است اما سیاست های شهردار جدید اصفهان هنوز به درستی روشن نیست. آیا او می داند به زمان بودجه بندی سال آینده شهرداری نزدیک می شویم و سازمان های تابعه باید سیاستگذاری های خود را بر این اساس تنظیم کنند؟

مردم روکرده به اصلاح طلبان باید از عملکرد شهرداری راضی باشند؛ حالا یا در حوزه ساخت و ساز و عمران یا در اجرای برنامه های تفریحی و اقدامات رفاهی در سطح شهر. این هدف هم میسر نخواهد نشد الا با تأسیس «نهادهای اصلاح طلب در شهرداری اصفهان». برای نیل به این مقصود، بد نیست اگر برای یک بار هم که شده، اصلاح طلبان از ساختارگرایی اصولگرایان درس بگیرند. به هر حال تلمذ در هر مکتبی دون شأن کسی محسوب نمی شود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار