پ
کد خبر: ۵۸۹۲۷
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۸

 اکثر فیلم های جاسوسی تولید شده اقتباسی از فیلمنامه های ادبیات هستند و این امر در آنها نمود بیشتری دارد.

بیشتر فیلم های جاسوسی ساخته شده اقتباسی از فیلمنامه های ادبیات هستند و این امر در آنها نمود بیشتری دارد، فیلم های جاسوسی به نویسندگی که تمام ظرافت ها را در نظر می گیرد شبیه تر است تا به تصاویر متحرک. رمان های جاسوسی وامدار پرداخت های دراماتیک جرم و جنایت به شیوه ای پیچیده هستند که به سطح بین المللی کشیده می شوند.

فیلم های جاسوسی آمریکا، فیلم های هیجان انگیز و سرگرم کننده ای هستند. موضوع آنها از یک خط زمانی ساده آغاز می شو.د زمانی که دولت آمریکا خودش را به عنوان قدرت اول می داند و سعی دارد به منابع و اطلاعات سایر دولتها نفوذ کند.

سینمای جاسوسی بیشتر از همه وامدار جیمز باند یان فلمینگ انگلیسی است. جیمز باند فلمینگ به مانند شوالیه ای اصیل شخصیتی مودب و با جسارت از خود نشان می دهد. او با دشمنان مختلف خارجی (که اغلب کلیشه ای از شیطان های دیوانه ای هستند که می خواهند بر جهان حکمرانی کنند) درگیر می شود، و آنها را از میان برمی دارد.

گلدفینگر: گای هملتون ۱۹

میلیونری خبیث معروف به «گلدفینگر» (فروبه)، به همراه گروهی از تبهکاران بین المللی از جمله «پوسی گالور» (بلکمن)، با طرح نقشه ای هوشمندانه قصد سرقت خزانه ی طلای «فورت ناکس» را دارد. اما «جیمز باند» (کانری) موفق می شود نقشه های او را عقیم بگذارد

جاسوسی که از سردسیر آمد: مارتین ریت ۱۹۶۵

شبکه ی اطلاعاتی انگلستان در آلمان به واسطه ی تاکتیک‌های درخشان رئیس ضد جاسوسی آلمان شرقی، »مونت« (وان آیک) در معرض تهدید قرار گرفته است. »الک لیماس« (برتن) رئیس قرارگاه برلین را به کشورش احضار می کنند و به او فرصت می دهند تا حسابش را با »مونت« تسویه کند.

یادداشت های کوئیلر: مایکل اندرسون ۱۹۶۶

پس از آن‌که دو مأمور امنیتی انگلیسی در برلین کشته می‌شوند، یک مأمور آمریکائی به‌نام "کوئیلر" (سگال) مأموریت می‌یابد رهبر جنبش نئو نازی‌ها را پیدا کند. "کوئیلر" تحت نظارت دقیق "پول" (کینس) رئیس "ایستگاه" برلین، با پی‌گیری خبر یکی از روزنامه‌ها به مدرسه‌ای می‌رود که یکی از معلم‌های آن، به‌دلیل اهام شرکت در جنایات جنگی ازی‌ها خودش را حلق‌آویز کرده است. آن‌جا" کوئیلر" با جانشین این معلم، "اینگه" (برگر)، آشنا می‌شود و...

جایی که عقاب ها جرأت می کنند: برایان جی. هوتن ۱۹۶۸

جنگ جهانی دوم. یک گروه کاماندوئی هفت‌نفره به فرماندهی "جان اسمیت" (برتن)، مأمور نجات یک ژنرال آمریکائی می‌شوند که در قلعه‌ای در کوه‌های آلپ باواریا اسیر آلمانی‌هاست. "موریس شیفر" (ایست‌وود)، ستوان کارآزموده آمریکائی، "اسمیت" را در انجام این مأموریت یاری می‌کند. کاماندوها با یونیفورم آلمانی و چتر نجات در خاک آلمان فرود می‌آیند. "اسمیت" با "مری الیسن" (یور) رابط متفقین تماس می‌گیرد. در آستانه ورود به قلعه یکی از کاماندوها کشته می‌شود و سایرین به جز "اسمیت" و "شیفر" تسلیم می‌شوند. حالا، "اسمیت" به وجود مأموری دو جانبه شک می‌کند...

فیلمی حادثه‌ای ـ جاسوسی و پرهزینه فیلم‌نامه را مک‌لین، استاد رمان‌های جنگی جاسوسی و پرتعلیق، می‌نویسد. فیلم مملو از وقایع غیر منتظره است و صحنه‌های درگیری و انفجار، به‌رغم تعددشان تحمیلی نیستند و به‌خوبی در روایت جا می‌افتند. برتن نقش خود را ماهرانه و کاملاً متفاوت با پرسونائی که با آن به شهرت رسیده، بازی می‌کند. ایست‌وود نیز ابتدا قدری خشک و بی‌انعطاف می‌نماید اما در ادامه خود را جمع‌وجور می‌کند.

دونده ماراتون: جان شله‌زینجر ۱۹۷۶

در نیویورک، دو پیرمرد - یک یهودی و یک آلمانی - در یک سانحه رانندگی کشته می‌شوند. برادر پیرمرد آلمانی، به‌نام «سِل» (اولیویر) که از جنایتکاران زمان جنگ نازی‌هاست و صندوقچه‌ای از الماس (که از دوگاه‌های مرگ جمع کرده) پیش برادرش به امانت داشته، به‌دنبال الماس‌ها می‌آید و به‌زودی با مأموری آمریکائی (که تصویر می‌کند برای نقل و انتقال الماس‌ها در خدمت برادرش بوده) به‌نام «داک لِوی» (شایدر) درگیر می‌شود و او را به شدت زخمی می‌کند.

«داگ» خود را به آپارتمان برادرش، «بِیت» (هافمن) می‌رساند و در آغوش او می‌میرد. افراد «سِل»، «بیب» را می‌ربایند تا با شکنجه، اطلاعاتی درباره الماس‌ها به‌دست آورند. «بیب» می‌گریزد، تپانچه پدرش را به‌دست می‌آورد، و افراد «سِل» را می‌کشد. «سِل» نیز بالاخره الماس‌ها را به دست می‌آورد، با این همه در رویاروئی پایانی با «بیب» کشته می‌شود و الماس‌ها در اعماق فاضلاب ناپدید می‌شوند.

همه مردان رییس جمهور: آلن ج. پاکولا ۱۹۷۶

پس از رسوایی واترگیت که دو روزنامه‌نگار جوان واشنگتن پست به نام باب وودوارد و کارل برنشتاین در افشای تخلفات انتخاباتی ریاست جمهور وقت آمریکا ریچارد نیکسون نقش به سزای ایفا کردند رابرت ردفورد علاقه‌مند شد فیلمی با محوریت این دو روزنامه‌نگار جوان تهیه کند. نخست به الیا کازان مراجعه می‌کند که او نمی‌پذیرد و سپس با ویلیام فرید کین وارد مذاکره می‌شود که او هم نمی‌پذیرد و سرانجام دوستش آلن ج. پاکولا می‌پذیرد که کارگردانی فیلم را به عهده بگیرد خود ردفورد بازی در نقش باب وودوارد را می‌پذیرد و داستین هافمن نیز نقش خبرنگار دیگر کارل برنشتاین را بازی می‌کند.

داستان این فیلم بر اساس ماجرای واقعی نوشته شده است. ماجرایی که در ۱۷ ژوئن ۱۹۷۲ در دوره ریاست جمهوری ریچارد نیکسون از ستاد فرماندهی دموکرات‌ها در واشنگتن با دستگیری پنج سارق با وسائل مدرن استراق سمع آغاز می‌شود و با ورود باب وودوارد (رابرت ردفورد) گزارشگر تازه‌کار واشنگتن پست و کارل برنستاین (داستین هافمن) گزارشگر پرانرژی و پی‌گیر روزنامه وارد مرحلهٔ تازه‌ای می‌شود.

سالوادور: الیور استون ۱۹۸۶

سن‌فرانسیسکو. «ریچارد بویل» (وودز) خبرنگار عکاسی است که می‌خواهد از صحنه‌های کشتار در آل‌سالوآدور گزارش خبری تهیه کند او با یکی از دستانش، «دکتر راک» (بلوشی) به سمت آل‌سالوآدور حرکت می‌کند. در مرز با گفتن اینکه دوست «کلنلفیگهروا» (لوک) است، به‌آنان اجازه ورود و اقامت می‌دهد. در آلسالوآدور، ‌او با «جانکاسادی» (سویچ)، خبرنگار عکاس محبوبه‌اش، ماریا (کاریلو) مادرش، «کارلوس» (فوئنتس) آشنا می‌شود همزمان با تلاش «بویل» برای برقراری ارتباط و ملاقات چِریک‌ها، «سرگورد ماکس» (پلانا)، رهبر گروه دست‌راستی‌ها، ترتیب ترور «اسقف‌رومرو» (روئیز) را می‌دهد که علیه نیروهای سرکوب‌گر وعض کرده است.

«بویل» موفق می‌شود با چرب‌زبانی و پرداخت رشوه کالوس و دوستانش را که «سرگورد ماکس» را در تلویزیون مسخره کرده بودند، از اعدام نجات دهد اما بلافاصله «کالوس» و «راک» دستگیر می‌شوند. این‌بار بویل با کمک «کتی‌مویل» (گیب)، یکی از کارکنان سازمان خیره کاتولیک‌های آمریکائی و رشوه بیشتر موفق می‌شود فقط «راک» را آزاد کند. آنان سعی می‌کنند با موفق تامکولی (مورفی) سفیر آمریکا «کارلوس» را آزاد کند و برای «ماریا» اوراق هویت بگیرند به هنگام ترور «اسقف‌رومرو»، «کاسالی» موفق می‌شود از صحنه عکس بگیرد، اما دوربینش را توقیف می‌کنند. جسد مسله شده کالوس پیدا می‌شود و یکی از شوخه‌های اعدام، پس از هتک حرمت به کتی و دو راهبه آمریکائی، آنان را می‌کشند.

«کلی»، با وجود مخالفت‌های «کلنل‌هاید» (مک‌میلان)، تمامی کمک‌های نظامی آمریکا به رژیم را قطع می‌کند. «بویل» و «کاسادی» برای عکاسی از چریک‌ها به کوهستان می‌روند و از نقشه حمله آنان آگاه می‌شوند. «بویل» در تلاش برای کسب اوراق هویت برای ماریا، عکس‌هایش را به «کلنل‌هاید» و «جکمورگان» (چستر) یک تحلیل‌گر سیاسی نشان می‌دهد. «هاید» و «مورگان»، «کلی» را وادار به بازگرداندن کمک‌های نظامی می‌کنند و نیروهای «کلنل فیگه‌روآ» شورشیان را عقب می‌رانند. «کاسادی» کشته و «بویل» مجروح می‌شود. «راک» با تهیه ویزا و اوراق هویت برای «بویل» و «ماریا» آنان را روانه می‌کند. «بویل» با کمک «کلی» از مرز خارج می‌شود ولی «ماریا» را برمی‌گردانند. در بازگشت به آمریکا، «بویل» عکس‌های «کاسادی» را منتشر می‌کند و همچنان در اردوگاه‌های پناهندگان گوآتمالائی به‌دنبال «ماریا» می‌گردد.

شکار زیر دریائی اکتبر سرخ: جان مک تیرنان ۱۹۹۰

در سال ۱۹۸۴ زیردریائی اتمی شوروی موسوم به ̎اکتبر سرخ̎ به آب انداخته می‌شود. فرماندهٔ زیر دریائی، ̎ناخدا مارکو رامیوس̎ (کانری)، پس از کشتن افسر امنیتی زیر دریائی، با هم یاری افسران ناراضی، موفق به فرار از تعقیب ناوگان دریایی شوروی می‌شود. ̎جک رایان̎ (بالدوین)، تحلیل‌گر و محقق سازمان سیا با مطالعهٔ عکس‌هائی که از زیر دریائی گرفته شده، متوجه می‌شود ̎اکتبر سرخ̎ مجهز به موتور بی‌صدا است و به لحاظ همین ویژگی، از کامل‌ترین سلاح‌ها بر ضد امریکا به شمار می‌آید.

اما سئوال اصلی این است که هدف ̎رامیوس̎ از این کار چیست؟ مسئولان پنتاگون می‌اندیشند که ̎رامیوس̎ دیوانه‌ای بیش نیست و قصد حمله به امریکا را دارد، ولی ̎رایان̎ بر این باور که او قصد پناهنده شدن به امریکا را دارد، پذیرای مأموریت مذاکره با او و حل بحران می‌شود.

ج. ف.ک: الیور استون ۱۹۹۲

̎جیم گاریسن̎ (کاستنر) دادستان شهر نیو ارولیانز، سه سال پس از قتل ̎جان کندی̎ و به دنبال ارائهٔ گزارش ̎کمیسیون وارن̎ خود به تحقیق دربارهٔ زاویه‌های تاریک و پرسش‌ ‌برانگیز حادثه می‌پردازد و به این نتیجه می‌رسد که ترور رئیس جمهور حاصل توطئه‌ای گسترده و چند جانبه بوده است.

فیلم جنجالی استون جزئیات پیچیده‌ٔ تمام تئوری‌های توطئه‌ای را که از زمان قتل کندی مطرح شده، برای خلق یک حماسهٔ پر تب و تاب سینمائی به کار می‌گیرد. لحن افشاگرانه و تند فیلم به کنار (که البته باعث شد اسناد محرمانهٔ این پرونده که تا سال ۲۰۲۹ مهر و موم شده بودند، در دسترس قرار بگیرند)، جنبهٔ شاخص و استثنائی ج. ف.ک اجتناب از ساختار نمایشی واحد و سرراست و در عوض استفاده از آمیزهٔ نامنظمی از فیلم‌های خبری، بازسازی و داستان‌پردازی است و تسلط خارق‌العاده بر جنبه‌های فنی در طول سه ساعت فیلم که به لطفش، تنش و حس پارانویای فراگیر اثر لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد. تک گوئی پایانی کاستنر در دادگاه که تمام یافته‌های پراکندهٔ او ـ و تماشاگر ـ را جمع‌بندی می‌کنند، با همین شیوه هرگز طولانی جلوه نمی‌کند و به طرز مؤثری آرمان‌های سنتی جامعهٔ آمریکا را زیر سئوال می‌برد.

برچسب ها: فیلم‌ ، جاسوسی ، جهان ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰