وقتی یک روزنامه تهرانی برای هنرمند اصفهانی سنگ تمام می گذارد
کد خبر: ۶۲۴۰۰
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۶

شماره دیروز روزنامه «آسمان آبی»، برای ما اصفهانی ها یادآور یک اتفاق غمبار بود.

9 سال پیش در چنین روزهایی بود که تصویر ارحام صدر هنرمند محبوب و مردمی این خطه، آذین بخش در و دیوار شهر و البته دست همشهریانش شده بود. این بار اما نه پای نمایش جدیدی در میان بود و نه قرار بود هنرمند درجه اول شهر در برنامه ای شرکت کند. 24 آذر 1387 شکرپاره اصفهان درگذشت و مردمی را که سال ها پای تئاترهایش خندیده بودند، گریان کرد تا تصاویرش بعد از سال ها دوباره دست این و آن دیده شود.

دیروز روزنامه «آسمان آبی» به مناسبت نهمین سالگرد درگذشت رضا ارحام صدر، علاوه بر اینکه تقریباً تمام بالای صفحه اول خود را به این هنرمند اختصاص داده بود، یک پرونده سه صفحه ای هم به همین مناسبت منتشر کرد تا ادای دینی کرده باشد به ساحت استاد خنده. در این پرونده از جمله با حسین پاکدل همشهری ارحام صدر هم گفتگو شده بود که این مطلع حوزه هنر تئاتر از جمله به موضوعاتی درباره ارحام صدر اشاره کرده که شاید تا کنون کمتر به آن پرداخته شده باشد:

ارحام صدر فردی سازنده بود و بسیاری از کارهایی که در اصفهان انجام شد به دست او رقم خورد که از آن جمله می‌توان به ساخت هتل شاه عباس در قبل از انقلاب اشاره کرد.

برای ساخت فیلمی به خانه او رفتم و دیدم سال‌هاست به پای نوه‌اش مانده است، نوه ارحام صدر مریض بود، اما او سال‌ها از او نگهداری کرد و پای خانواده و دخترش ایستاد.

قبل از انقلاب هر توریستی که به اصفهان می‌رفت حتماً سعی می‌کرد تئاتری از او را ببیند.

آن زمان در اصفهان سینماهای زیادی وجود داشت و مردم هم از فیلم‌ها استقبال می‌کردند تا جایی که هنوز هم آن دوره از سینما از حیث استقبال مخاطبان جایگاه ویژه‌ای دارد، اما در همان دوران نیز تئاتر ارحام صدر همواره مخاطبان بی‌شماری داشت و حتی گاهی از برخی فیلم‌های پرمخاطب نیز بیشتر مورد استقبال قرار می‌گرفت و برای کارهایش باید از قبل بلیت رزرو می‌کردی. خب چنین نکته‌ای برای تئاتر در آن دوره و آن هم در شهرستان خیلی بی نظیر است.

او با شیرین زبانی‌اش آنچه لازم بود را ولو اینکه تلخ باشد با شیرینی بیان می‌کرد. به نظر من ارحام صدر یک سیاهِ سفید بود، او مانند سیاه تئاتر ایرانی بود که با رنگ سفید بازی می‌کرد.

تمام این دوران ممنوع‌الفعالیت و بعد حضورش در فیلم علی حاتمی یا امکان بودنش در تئاتر بعد از این مدت او را به نقطه‌ای رسانده بود که ترجیحش بر کار نکردن بود. هرچند هرگز جمله‌ای درباره این مسئله از او نشنیدم، اما فکر می‌کنم چنین فکری را در سر داشت. متأسفانه بهترین دورانی که می‌توانست کار کند، نتوانست.

او همانند تخت جمشید بود، مثل عالی‌قاپو یا سی و سه پل. یک بنای تاریخی در همانجایی که هست جذاب است و اگر به جای دیگری منتقلش کنید معنایی ندارد. شما همین مسئله را در نظر بگیرید که اگر او می‌خواست در سریالی بزرگ حضور پیدا کند که یا در آن بازیگر باشد یا سازنده اثر، در چنین شرایطی یا باید از تهران این امکانات را به آنجا می‌برد یا مهاجرت می‌کرد، اما او هرگز نخواست چنین کند و خواست اصفهان را پایتخت هنر کند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار