اعتقاد جالب« دزد» بامرام:
کد خبر: ۶۵۵۱۶
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۱

متهم به سرقتي که 300 فقره سرقت در پرونده خود دارد، خود را دزد با مرامي ميداند.

چهارشانه است و تنومند؛ با صورتي گوشتالو و ته ريشي زبر و خشن؛ با صدايي خشدار و دو رگه اما چشمهايي که برقش شبيه برق چشمهاي «جان کوچولو» است. با هر کلمهاي که ميگويد لبخند ميزند و سرش را تکان ميدهد؛ نه از سر لودگي، از سر شرمندگي؛ به قول خودش لات است؛ از آن با مرامهايش؛ از همانهايي که حتي خلاف هم که ميکنند حواسشان جمع است تا پا روي ضعيفتر از خودشان نگذارند.

افسر پروندهاش ميگويد او و دو همدستش بيشتر از 300 خودروي سرقتي در آخرين پرونده شان ثبت شده؛ از مزدا 3 تا پرشيا؛ دزدهايي که ميگويند کم نبوده وقتهايي که دلشان به حال صاحب خودروهايي که دزديده بودند سوخته و ماشين را صحيح و سالم برگرداندهاند سرجايش؛ دست نخورده...

بچه کجا هستي؟

بچه يافت آبادم؛ هر سه بچه يک محل هستيم. از بچگي با هم کار ميکرديم.

سابقه داري؟

سه چهار تا سابقه سرقت داخل خودرو دارم.

بيشتر چه خودروهايي سرقت ميکرديد؟

بيشتر از همه پارس، پرشيا، سمند. از همينها؛ البته مزدا 3 و ماکسيما هم بود.

خب دزديدن کداميک سختتر بود؟

فرق چنداني نداره؛ پارس و داخليها که هيچي، مزدا 3 و ماکسيما را با «بشکن» ميزديم.

بشکن؟!

آره؛ اسمش را گذاشتيم بشکن؛ بين ماشينکارها به بشکن معروف است؛ با آن قفلهاي ماشين ها را باز ميکرديم.

اين دفعه چند تا سرقت داخل پرونده ات داري؟

اين سري سيصد چهارصدتا خودرو.

بيشتر چه ماشينهايي؟

پرشيا؛ آن هم سفيد؛ آخر خودمان پرشيا سفيد داشتيم؛ خب وقتي پرشيا سفيد ميدزديديم، سريع پلاک پرشياي خودمان را ميگذاشتيم روي آن و تا ده روز ماشين دست خودمان بود؛ در اين مدت هم اگر مأمور شک ميکرد و استعلام ميگرفت مشکلي نبود.

چقدر درآمد داشتي؟

روزي حدود دو سه ميليون تومان.

با اين درآمد چي کار ميکردي؟

خرج ميکردم؛ با رفقايم. خرج آنها ميکردم؛ خرج مواد ميشد.

چي مصرف ميکني؟

کوکائين؛ بعضي وقتها هم شيشه.

کوکائين؟!

آره؛ ساقي خودم را داشتم؛ هفتگي از او خريد ميکردم.

چقدر خرجش بود؟

هفتهاي يک پرشيا به او مي دادم و براي يک هفتهام کوکائين ميگرفتم.

ازدواج کردي؟

آره.

همسرت مي داند کارت چي است؟

نه. به او گفتم در آژانس کار ميکنم.

قبلاً شغلت چي بود؟

با همين رفيق هايم در کار خريد و فروش ماشين بودم؛ تصادفي ميخريدم و بعدِ تعمير ميفروختم.

بين اين همه ماشين که دزديدي، تا حالا شده دلت براي صاحب آنها بسوزد؟

آره! زياد بوده.

خب چکار کردي؟

منم آدمم؛ دزدم ولي آدم که هستم؛ هر کاري که شما بودي ميکردي.

من بودم نميدزديمش.

خب منم ندزديمش.

يعني چي؟

يک بار جلوي هايپر استار رفتم سراغ يک پرايد؛ در آن را باز کردم و راه افتادم؛ به خدا يک دقيقه نگذشته بود ديدم روي صندلي بغل راننده، يک کيسه دارو هست؛ دفترچه بيمهاش هم بود؛ بازش که کردم توي خيلي از صفحههاش مهر دکتر متخصص خورده بود؛ معلوم بود براي مريض بدحال است؛ من هم همان لحظه دور زدم و ماشين را گذاشتم سرجايش؛ توي داشبورد هم خيلي پول بود ولي به مولا دست به هيچي نزدم؛ ماشين را همانطوري برگرداندم. فقط آن دفعه هم نبود بارها پيش آمده بود که ماشيني را ميخواستيم ببريم ولي پشيمان شديم؛ حتي يک بار هم داخل ماشين پول گذاشتيم براي صاحبش.

تو دزدي.

دزدم ولي آدمم؛ قبول دارم دزدي بد است و به خدا بابت دزديهايي که کردم هميشه سرم پايين است ولي يک جو مرام که دارم؛ اصلاً سر همين ماجراها بود که ديگر سراغ پرايد نرفتيم؛ خدايياش دزدي از آنها خيلي ظلم بود.

تا حالا شده از خودت دزدي کنند؟

آره يک بار؛ آمدم نشستم داخل ماشين و ضبطش را روشن کردم ولي ديدم نميکوبد؛ فهميدم «ساب و باند» را بردند؛ آخر فهميدم کار يکي از بچهمحلهاي خودمان بود.

چطور شد دستگير شديد؟

خيلي وقت بود مأمورها دنبالمان بودند؛ چند سري هم با مأموران کلانتري درگير شديم؛ حتي يک بار تعقيبمان کردند و فکر کنم يک خشاب روي ما خالي کردند ولي فرار کرديم اما اين بار فرق ميکرد؛ داخل باغ نشسته بوديم که يک مرتبه ديدم مأمورها بالاي سرمان ايستادند؛ ساعت 4 صبح؛ به خدا اصلاً فکرش را هم نميکرديم دستگيرمان کنند؛ ولي اينجا هم آخر کار ما بود.

مي خواهي چکار کني؟

نميدانم ولي خيلي حالم بد است؛ ميخواهم از يکجا شروع کنم و کارهايم را جبران کنم؛ بايد رضايت همه شاکيها را بگيرم ولي خسته شدم از زندگيام؛ خسته شدم از خلاف.


برچسب ها: متهم ، سرقت ، پراید ، دزد ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار