پ
کد خبر: ۶۷۵۱۶
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۱

اصولا حدس زدن اين که کدام فيلم ها در جشنواره با استقبال مواجه مي شوند و کدام ها کم طرفدار خواهند شد کار دشواري است کما اين که بارها شده فيلم يک کارگردان معروف با کلي تبليغات و ستاره هاي ريز و درشت شکست سنگيني خورده و برعکس! پس دسته بندي کردن فيلم ها به خوب ها و بدها بيشتر يک بازي و شيطنت است که فضاي سينمايي را گرم تر کند. عاميانه تر اين که خيلي جدي نگيريد و اين ها بيشتر يک حدس زد. مثلا فيلمي مثل «امير» مصداق بارز هندوانه سربسته است و شايد اصلا پديده جشنواره باشد از يک فيلم اولي (نيما اقليما) يا فيلم منيژه حکمت، ميتواند يک بازگشت باشکوه براي سينماي او باشد.

به گزارش آریا، دسته بندي را بيشتر بر اساس سه معيار سوژه فيلم، کارهاي اخير کارگردان فيلم و ترکيب بازيگران چيده ايم، بر همين اساس فيلم حاتمي کيا(به وقت شام) هر چقدر هم که تکنيک نابي داشته باشد احتمالا مضمون زده خواهد شد مثل باديگارد. توضيح آخر هم اينکه توضيحات مربوط به فيلم ها از ماهنامه سينمايي 24 برداشت شده است.


اتاق تاريک

چالش هاي عاطفي و اخلاقي زوجي از طبقه متوسط موضوع جديدترين فيلم روح الله حجازي است.روح الله حجازي تصميم گرفته مسير مشخصي را در فيلمسازي پيش بگيرد و علاقه زيادي به تغيير آن ندارد. غير از اولين فيلم سينمايي اش، «در ميان ابرها»، در سه فيلم «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم»، «زندگي مشترک آقاي محمودي و بانو» و «مرگ ماهي» تلاش کرده تصويرگر بحران هايي باشد که افراد معمولي ممکن است در زندگاني روزمره شان با آنها مواجه باشند. بحران هايي مثل بي اعتمادي زوج ها به همديگر يا به خطر افتادن کانون خانواده. «اتاق تاريک» که بر عکس دو فيلم اول حجازي، فيلمنامه اش را خودش نوشته قرار است همين مسير را کامل تر کند.

حجازي بعد از «مرگ ماهي» قرار بود فيلمي به اسم «کت واک» بسازد. اما ناگهان خبر رسيد براي پروژه جديدي به اسم «اتاق تاريک» پشت دوربين قرار گرفته است، فيلمي که فيلمبرداري طولاني نداشت و ساعد سهيلي و ساره بيات در آن نقش زوج متفاوتي را بازي مي کنند که ناخواسته درگير ماجراهاي چالش برانگيزي مي شوند. يکي از نقش هاي اصلي را هم پسربچه اي بازي مي کند که اطلاعات زيادي درباره نقش او در قصه به بيرون درز نکرده است. حجازي مثل «مرگ ماهي» خودش بر صندلي تهيه کنندگي فيلم تکيه زده است.

ساعد سهيلي در اکثر فيلم هايش بازي هاي قابل قبولي داشته و به نظر مي رسد «اتاق تاريک» هم به يکي از همين فيلم ها تبديل شده باشد. مي شود حدس زد مثل فيلم هاي قبلي حجازي نتيجه از نظر کارگرداني هم از استانداردهاي لازم برخوردار باشد. اگر حجازي توانسته باشد مثل فيلم هاي قبلي اش تصويري ملموس از شخصيت ها و بحران پيش روي شان ارائه دهد، فيلمش در جشنواره طرفدارهاي خودش را پيدا مي کند.


امپراتور جهنم

هيئت انتخاب دوره قبل جشنواره فجر اين فيلم را براي حضور در بخش رقابتي نپذيرفته بود.پرويز شيخ طادي از منتقدان مسئولان فعلي سازمان سينمايي بود و رد شدن فيلمش در بخش رقابتي جشنواره پارسال آتش انتقادش را از آنها تندتر کرد. قبل از جشنواره امسال هم فشارهاي رسانه اي زيادي براي نمايش فيلم جديدش در بخش مسابقه ايجاد شد که بايد اميدوار بود بر رأي هيئت انتخاب تاثير نگذاشته باشد. شيخ طادي در سال هاي دور طراح صحنه و لباس فيلم هايي مثل «آژانس شيشه اي» و «بوي پيراهن يوسف» بوده و اين روزها ترجيح مي دهد به عنوان سازنده فيلم هاي انقلابي و ارزشي شناخته شود.

بررسي نقش گروه هاي تکفيري در جنجال هاي سياسي خاورميانه مضمون محوري فيلم است. از قرار معلوم يکي از شخصيت هاي اصلي فيلم، يک مفتي سعودي با بازي علي نصيريان است و به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان بازيگرهايي در نقش سيد حسن نصرالله و عبدالمالک حوثي هم در فيلم حضور دارند.

«امپراتور جهنم» در مراحل توليد از محصولات انجمن سينماي دفاع مقدس شناخته مي شد اما بعد از انتشار خبر انحلال اين مرکز، با نام سازمان اوج به عنوان تهيه کننده به جشنواره راه يافت. البته محمد خزاعي تهيه کننده فيلم در حاشيه جشنواره «سما» گفته است: «شايد اگر سردار نقدي نبود، «امپراتور جهنم» ساخته نمي شد. او گفت با ضمانت من اين فيلم را بسازيد.»

«امپراتور جهنم» علاوه بر ايران در لوکيشن هايي از گرجستان و فرانسه هم فيلمبرداري شده و علي رام نورايي و فرخ نعمتي هم در کنار علي نصيريان نقش هاي اصلي اش را بازي کرده اند. چهره پردازي و طراحي لباس کار پرزحمتي بوده و مي شود اميدوار بود نتيجه به نقاط قوت فيلم تبديل شده باشد. فيلم «شکارچي شنبه» که شيخ طادي درباره عقايد انحرافي رژيم صهيونيستي ساخت چندان با استقبال منتقدان مواجه نشد و بايد منتظر ماند و ديد «امپراتور جهنم» چقدر مي تواند براي کارنامه شيخ طادي يک ارزش افزوده به ارمغان بياورد.


امير

«امير» از فيلم هاي اول کنجکاوي برانگيز جشنواره امسال است.نيما اقليما در دانشگاه هنر تهران ادبيات نمايشي خوانده و قبل از اين که «امير» را به عنوان اولين فيلم سينمايي اش بسازد، در سال 94 يک تئاتر به اسم «کاتالپسي» روي صحنه برده و در فيلم جديدش از بازيگران آن تئاتر هم استفاده کرده. نام اقليما در مستندي به اسم «ماهي مرده» به عنوان آهنگساز هم ثبت شده. اقليما که 35 ساله است، اين شانس را دارد که در صورت موفقيت در جشنواره فجر مسير فيلمسازي اش هموارتر از گذشته شود.

«امير» با تهيه کنندگي سيد ضياء هاشمي اواخر پاييز امسال وارد فاز فيلمبرداري شد و نسخه اوليه اش دي ماه به دبيرخانه جشنواره رسيد. هاشمي گرچه از تهيه کنندگان فيلم هاي مهمي مثل «عروس» و «شوکران» و «اعتراض» بوده اما از سال 88 و بعد از فيلم جنجالي «زمهرير» ديگر فيلمي تهيه نکرده. به همين دليل «امير» هم مي تواند براي کارگردان جوانش يک نقطه عزيمت باشد و هم تهيه کننده کهنه کارش را از رخوت بيرون بياورد.

پروانه ساخت فيلم به عنوان نيک فيلم اجتماعي صادر شده و سازندگانش هم اصرار داشته اند در توضيحات رسانه اي خود به همين ترکيب بسنده کنند و اطلاعات زيادي در موردش به بيرون درز نکند.

«يکي با کار، يکي با پول، يکي با زندگي، يکي هم با سيگار، همه خودشونو مي کشن؛ فقط راهاشون فرق مي کنه». اين جمله اي است که عوامل فيلم به جاي خلاصه داستان در رسانه ها منتشر کرده اند که البته چيز زيادي در مورد قصه لو نمي دهد اما از گوشه و کنار شنيده شده که نابرابري هاي اجتماعي يکي از مهم ترين مضامين طرح شده در فيلم است و مهم تر اين که گفته مي شود ميلاد کي مرام و سحر دولتشاهي حضور قابل قبولي در فيلم دارند. هادي کاظمي کمدين برخي از سريال هاي مهران مديري مثل «قهوه تلخ» هم يکي از نقش هاي جدي فيلم را بازي مي کند.


به وقت شام

مهم ترين ستاره جديدترين فيلم ابراهيم حاتمي کيا مثل هميشه کسي نيست جز خودش.حاتمي کيا هميشه دل بسته ثبت واکنش هاي سينمايي نسبت به اتفاقات روز بوده. مسير فيلمسازي اش از «هويت» تا «باديگارد» پر بوده از ارجاع به اتفاقات سياسي، اجتماعي و فرهنگي و اين ارجاعات هر بار به شکل متفاوتي بروز کرده. گاهي در قامت فيلم هاي جنگي مثل «ديده بان» و «مهاجر»، گاهي در ظاهر ملودرام هايي مثل «بوي پيراهن يوسف» و «از کرخه تا راين»، گاهي به شکل تريلرهاي سينمايي مثل «به رنگ ارغوان» و گاهي هم به عنوان فيلم هاي حادثه محور و پر تنشي مثل «چ» و «باديگارد». از قرار معلوم «به وقت شام» به همين دسته آخر تعلق دارد.

پدر و پسري ايراني در سوريه به دست نيروهاي داعش مي افتند و بايد براي زنده ماندن شان تلاش کنند. خلاصه داستاني که از فيلم جديد حاتمي کيا به بيرون درز کرده از اين فراتر نمي رود. با اين حال بر اساس اخبار و عکس هايي که از گوشه و کنار رسيده، پدر و پسر فيلم، خلبان هاي يک هواپيماي ترابري ايراني هستند که قرار است کمک هاي بشردوستانه به مناطق جنگ زده منتقل کنند و اسير نيروهاي تکفيري مي شوند. فيلمبرداري در لوکيشن هاي متعددي در تهران، مشهد، شيراز و شهريار انجام شده و عوامل توليد هم زحمت زيادي براي بازسازي لوکيشن هاي واقعي سوريه در تهران کشيده اند.

حس حال حماسي فيلم به احتمال زياد از اولين چيزهايي است که توجهمان را جلب مي کند. همين طور حجم زياد جلوه هاي ويژه که از قرار معلوم زحمت زيادي براي شان کشيده شده و بخشي از هزينه هشت ميلياردي فيلم را به خودش اختصاص داده. استفاده از رابطه پدر و فرزند براي خلق لحظات احساسي همراه با موسيقي اشک انگيز هم بعيد نيست جزو ايده هاي حاتمي کيا باشد. نتيجه اما در هر صورت به خاطر توانايي هاي حاتمي کيا در کارگرداني تا حد زيادي تماشايي از کار در مي آيد و حتما به يکي از مهم ترين فيلم هاي جشنواره تبديل مي شود و از جوايز اصلي هم بي نصيب نمي ماند.


جاده قديم

جاده قديم سومين فيلم منيژه حکمت بعد از يازده سال دوري از کارگرداني است.منيژه حکمت از فعال ترين زنان پشت صحنه سينماي ايران بوده که کارهاي متنوعي هم انجام داده، از طراحي صحنه، مديريت توليد، منشي صحنه و برنامه ريز گرفته تا تهيه کنندگي. اين سومي بيشترين فعاليت او را در سال هاي اخير به خودش اختصاص داده و نامش را به عنوان تهيه کننده فيلم هايي مثل «چيزهايي هست که نمي داني»، «شهر موش ها 2»، «شکاف» و «خماري» ثبت کرده. بين دو فيلم قبلي حکمت به عنوان کارگردان «زندان زنان» بيشتر از «سه زن» مورد توجه قرار گرفت و در ششمين دوره جشن خانه سينما برنده بهترين فيلمنامه و بهترين فيلم شد.

«جاده قديم» به گفته کارگردانش «فضايي زنانه» دارد و «يکي ديگر از معضلات بزرگي که جامعه ما و البته جامعه جهاني بايد تکليفش را با آن روشن کند» در آن مطرح شده است. بر اساس خلاصه داستان فيلم، مينو زني است که شب عيد نوروز با مشکلي مواجه مي شود و به خانه نمي رسد. نقش اين زن را هم مهتاب کرامتي بازي مي کند که در سال هاي اخير با فيلم هايي مثل «اشباح»، «جامه دران» و «عصر يخ بندان» تمايل زيادي براي فرو رفتن در نقش شخصيت هاي رنج کشيده و به بن بست رسيده از خودش نشان داده است.

حکمت در گفتگو با سايت انتخاب در مورد «جاده قديم» گفته است: «[در اين فيلم] دغدغه هايم را در خصوص معضلات اجتماعي و با هدف ايجاد يک جريان فکري به تصوير مي کشم.» با توجه به اين جمله حق داريم اگر فکر کنيم «جاده قديم» مثل دو فيلم قبلي حکمت به دغدغه طرح حقوق زنان بيشتر از ضرورت قصه پردازي بها داده است. با اين حال دو فيلم قبلي اش در دوران خود طرفداراني پيدا کردند اما الان جامعه عوض شده و سلايق مخاطبان تغيير کرده، به همين دليل چاره اي نيست جز انتظار براي رصد واکنش ها نسبت به فيلم در ايام جشنواره، انتظاري که به احتمال زياد براي خود حکمت هم تعليق زيادي به همراه دارد.


جشن دلتنگي

تاثير فضاي مجازي بر روابط آدم ها يکي از مضامين اصلي فيلم است.حدود ده سال از شروع فيلمسازي پوريا آذربايجاني مي گذرد و در اين مدت چهار فيلم ساخته. «روايت هاي ناتمام» که در جشنواره بيست و پنجم برنده جايزه بهترين فيلم اول شده، «تجريش ناتمام» که دستاورد قابل توجهي برايش کسب نکرد و «اروند» که جايزه بهترين دستاورد فني و هنري جشنواره جهاني فجر را برنده شد. «جشن دلتنگي» هم چهارمين فيلمش است که به نظر مي رسد آذربايجاني در آن تلاش کرده نسبت به فيلم هاي قبلي اش ارتباط بيشتري با مخاطب عام برقرار کند.

«جشن دلتنگي» چهار روايت دارد که از طريق اينستاگرام به هم متصل مي شوند و به قصه فيلم سر و شکل مي دهند. البته پوريا آذربايجاني در گفتگو با خبرگزاري مهر تاکيد کرده که «جشن دلتنگي»، «اصلا يک فيلم اپيزوديک نيست». او اين را هم اضافه کرده که «هنگامي که مي خواهم قصه اي را تبديل به يک فيلم کنم بايد به آن اعتماد و آن را دوست داشته باشم. زماني که «اروند» را ساختم فکر مي کردم بايد به افرادي که در جنگ تحميلي جان خود را فدا کرده اند اداي دين کنم. در حال حاضر نيز فکر مي کنم روابط آدم ها از عمق به سطح رسيده و اين موضوع خطرناک است.» به نظر مي رسد «جشن دلتنگي» قرار است با تمرکز بر همين ايده، قصه اش را تعريف کند.

حس و حال اجتماعي فيلم چيزي نيست که حدس زدنش دشوار باشد. تمام صحنه هاي فيلم هم در تهران فيلمبرداري شده و به نظر مي رسد نسبت به «اروند» تجربه آسان تري در کارگرداني براي آذربايجاني بوده است. به نظر مي رسد عليرضا زرين دست حس و حال تيره و تاري براي فضاهاي شهري فيلم خلق کرده تا وضعيت متلاطم شخصيت ها با جزئيات بيشتري روي پرده منعکس شود. گفته مي شود بهنام تشکر نقش متفاوتي در فيلم دارد که به تجربه هاي تئاتري اش نزديک است.


خجالت نکش

«خجالت نکش» از معدود فيلم هاي کمدي جشنواره امسال است.رضا مقصودي از زماني که به خاطر نوشتن فيلمنامه «ليلي با من است» تحسين شد فاصله زيادي گرفته. در سال هاي گذشته سعي مي کرد همچنان به عنوان فيلمنامه نويس هويت متمايزي داشته باشد و به نظر نمي رسيد بخواهد خودش هم روزي دست به کارگرداني بزند اما فيلمنامه نويس «شيدا»، «هميشه پاي يک زن در ميان است»، «از رئيس جمهور پاداش نگيريد» و «من سالوادور نيستم» تصميم گرفته با «خجالت نکش» در 56 سالگي اولين فيلم سينمايي اش را در لوکيشن هاي روستايي و سرد بسازد.

«فيلم درباره زن و شوهر مسني است که پس از سال ها صاحب فرزندي مي شوند. روايت داستان فيلم در قالب طنز اجتماعي قرار مي گيرد و در واقع فيلم کمي جدي، کمي شوخي است.» اينها توضيحاتي است که خود مقصودي درباره فيلمش به ستاد خبري جشنواره داده است. حضور مهران فر و مقدمي به عنوان نقش هاي اصلي اين سوژه نه چندان جديد ممکن است اين پيش فرض را به وجود بياورد که نتيجه ممکن است حس و حالي تلويزيوني به خود گرفته باشد اما خب مي شود اميدوار بود که «خجالت نکش» هم بتواند اوقات خوشي را براي تماشاگرانش رقم بزند.

مقصودي در گفتگويش اين را هم اضافه کرده که «فکر مي کنم «خجالت نکش» مورد توجه مخاطبان قرار بگيرد زيرا هدفم ساخت يک فيلم کمدي باشخصيت بود. اين يک فيلم کمدي دم دستي نيست بلکه سعي کردم حرفي براي گفتن داشته باشد و پيامي را به مخاطب انتقال دهم.» با اين حال کيفيت فيلم بيش از هر چيز به اين بستگي دارد که مقصودي روش فيلم هايي مثل «ليلي با من است» را انتخاب کرده باشد يا ساختاري شبيه «من سالوادور نيستم». اولي مي تواند هويت و اعتبار تازه اي برايش خلق کند و دومي ممکن است سرنوشت ناخوشايندي در رقابت هاي تنگاتنگ جشنواره برايش رقم بزند.


سوءتفاهم

يک فيلم فلسفي ديگر از احمدرضا معتمدي. فيلمي درباره واقعيت و «ناواقعيت»، خواب و خيال.احمدرضا معتمدي دکتراي فلسفه دارد و پيش از فيلمساز شدن نظريه پرداز هنر و فلسفه زيبايي شناسي در مطبوعات و دنياي کتاب بوده؛ به خاطر همين دنياي ذهني اش حول فلسفه مي چرخد و فيلمنامه ها و فيلم هايش رويکردي فلسفي دارند يا حداقل ريشه آنها در مطالعات فلسفي او است. رويه اي که در «ديوانه اي از قفس پريد» و «آلزايمر» وجود داشت و از قرار معلوم در «سوءتفاهم» هم ادامه پيدا کرده است. او سال پيش هم «برف کور» را ساخت که به طرز عجيبي نه در جشنواره فيلم فجر پذيرفته شد، نه رنگ اکران ديد و نه معتمدي پي آن را گرفت.

ايده اوليه نوشتن «سوءتفاهم» از مطالعه کتاب «در جستجوي نشانه هاي» ژان بودريار، فيلسوف و جامعه شناس پست مدرن کليد خورده است. کتابي درباره موضوع «فراواقعيت» که نويسنده اش در آن شرح داده است در جامعه رسانه زده امروز «تصوير» به بازنمايي «ناواقعيت» مي پردازد. معتمدي از اين موضوع به داستان يک گروگان گيري رسيده است. قصه اي که اتفاقات آن در واقعيت پيش مي رود اما با گذشت زمان اين شبهه پيش مي آيد که اين حادثه بيشتر شبيه يک توهم و خواب و خيال، يا همان سوءتفاهم است. ترکيب اوليه بازيگران اين داستان ليلا حاتمي، صابر ابر، بهرام رادان و طناز طباطبايي بودند که به طرز عجيبي از بازي در اين فيلم انصراف دادند و مريلا زارعي، پژمان جمشيدي، هانيه توسلي و کامبيز ديرباز جايگزين آنها شدند.

احتمالا با يک داستان جنايي با تعليق هاي متعدد طرف هستيم، با معماهايي که ريشه در همين بازي با واقعيت و توهم دارند. فيلم هاي معتمدي گاهي پيچيدگي هاي قابل درک داشته و گاهي گنگ بوده و نتوانسته به نتيجه مطلوب برسد. شايد يک داستان جنايي و معمايي، فيلمنامه فلسفي او را نجات داده باشد.


کار کثيف

يک فيلم اجتماعي درباره بيکاري و مهاجرت.اگر «خرس» اکران مي شد شايد مسير خسرو معصومي براي ادامه کار هموارتر مي شد. شايد تحسين هايي که درباره فيلم نوشته و گفته شد، دلگرمي بيشتري به او مي داد تا کارش را با قوت بيشتري انجام بدهد. او از سال 90 تا به حال دو فيلم «نقش ليلي» و «تابو» را ساخته است که کمتر ديده شد و مورد استقبال قرار گرفت. از سال 93 هم سراغ کاري نرفت تا اين که زمستان سال گذشته پروژه «کار کثيف» را کليد زد.

از داستان «کار کثيف» فقط موضوعي کلي منتشر شده است که نشان مي دهد فيلمي اجتماعي درباره موضوع بيکاري و مهاجرت اجباري است. مقصد مهاجرت نقش اول قصه هم ترکيه است. بيشتر سکانس هاي فيلم در ايران فيلمبرداري شده است و يک چهارم آن در شهرهاي استانبول، آنکارا و ارز روم ترکيه، به خاطر همين بازيگران ترکيه اي مانند بهادر اونلو هم در اين فيلم بازي مي کنند. «کار کثيف» از فيلم هايي بوده که ظاهرا با رأي بالايي نظر موافق هيئت انتخاب جشنواره را جلب کرده است.

وقتي از فيلم هاي خسرو معصومي حرف مي زنيم، از قصه آدم ها و اتفاقاتي در شمال ايران حرف مي زنيم. از پرسه زني آدم ها و شکل گيري اتفاقات و داستان ها در دل جنگل و مه. البته اين بار به جاي يک فيلم روستايي، با يک فيلم شهري طرف هستيم. حال و هواي مه آلود اين لوکيشن ها و سکوت هاي بين گفتگوهاي شخصيت هاي فيلم هاي معصومي احتمالا دوباره ما را با فضا و لحني سرد روبرو خواهد کرد. فضاي مهاجرت و بيکاري، قصه به روزتري از فيلم هاي قبلي معصومي به نظر مي رسد و احتمالا شانس موفقيت او را از تجربه «تابو» بيشتر خواهد کرد.


مغزهاي کوچک زنگ زده

يک فيلم اجتماعي با اتمسفر خاص فيلم هاي هومن سيدي.هومن سيدي در چهار فيلم قبلي اش، «آفريقا»، «سيزده»، «اعترافات ذهن خطرناک من» و «خشم و هياهو» تلاش کرد خلاقيت هاي بصري و روايي خاص خودش را داشته باشد تا بتواند جهان فيلم هاي خودش را تعريف کند. تلاشي که چندان ناموفق نبود و توانست فضاي مورد نظرش را در فيلم و ذهن مخاطبان فيلم هايش ترسيم کند. او در هفت سال گذشته پنج فيلم ساخته و در فيلم هاي متعددي بازي کرده تا کارنامه پرکاري داشته باشد. انتظار مي رود «مغزهاي کوچک زنگ زده» فيلم پخته و کامل تري از فيلم هاي قبلي او باشد.

هيچ خبري از خلاصه داستان فيلم منتشر نشده است و عوامل فيلم فقط درباره اش گفته اند: «داستان مغزهايي است که زنگ زده اند.» «مغزهاي کوچک زنگ زده» تنها فيلم نويد محمدزاده در جشنواره و سومين همکاري اش با هومن سيدي است. در کنار او فرهاد اصلاني هم با شکل و شمايل متفاوتي حضور دارد. اکثر سکانس هاي فيلم که کل فيلمبرداري آنها هفتاد جلسه طول کشيده است، بهار امسال در احمدآباد مستوفي جلوي دوربين پيمان شادمان فر رفته و برخي سکانس ها هم مثل چند فيلم قبلي سيدي در شهرک اکباتان فيلمبرداري شده است.

هومن سيدي از سال پيش در گفتگوهايش تکرار کرد که بعد از چند تجربه گرايي در نوع روايت و حال و هواي فيلم هايش، تصميم دارد فيلم قصه گوتر و کلاسيک تري بسازد. به قول خودش «مغزهاي کوچک زنگ زده»، «ملودرام ترين» فيلمش است که «به لحاظ تکنيکي از زمين تا آسمان با کارهاي قبلي ام فرق مي کند». ظاهرا در اين فيلم هم مثل ديگر فيلم هاي سيدي پاي کاراکترهاي عصبي در ميان است و موضوع فيلم به فقر و تاثيرات آن مرتبط است.


هايلايت

يک درام عاشقانه.اصغر نعيمي از سال ها پيش در مطبوعات سينمايي مي نويسد و سابقه طولاني مدت برنامه ريزي و دستياري در فيلم هاي کارگردان هايي مانند کيانوش عياري، فريدون جيراني، سيروس الوند، کيومرث پوراحمد، احمد اميني و ... دارد؛ تجربه هايي که باعث شد او کارگرداني کند و فيلم هاي «بي وفا»، «سلام بر عشق» و «سايه هاي موازي» را بسازد. او بعد از دو فيلم اول، در «سايه هاي موازي» به نوعي به سمت سينمايي شخصي تر و جدي تر تغيير مسير داد و حالا به نظر مي رسد «هايلايت» را در ادامه مسير «سايه هاي موازي» با مضموني اجتماعي ساخته است.

هيچ خلاصه داستاني از فيلم به بيرون درز نکرده است اما ظاهرا داستان عاشقانه اي بين زن و مردي به نام هاي سعيد و ليلي وجود دارد که مشکلاتي بر سر راه آنها قرار مي دهد. نعيمي فيلمبرداري چهارمين فيلمش را به مسعود سلامي سپرده است که در سال هاي اخير تجربه هاي موفقي مانند «خفه گي» فريدون جيراني را در کارنامه اش داشته و کارهايش بيشتر از قبل به چشم آمده اند. «هايلايت» در هيئت انتخاب جشنواره هم به راحتي رأي اکثريت اعضا را به دست آورده و به بخش مسابقه رسيده است.

نعيمي براي روايت داستان عاشقانه فيلمش دست روي ستاره ها نگذاشته و ترکيب غير تکراري را به عنوان زوج فيلمش انتخاب کرده است. به خاطر همين احتمالا بار جذابيت فيلم را بايد داستانش بر دوش بکشد. «روايت هاي موازي» با وجود بازي شهاب حسيني و ابوالفضل پورعرب فروش موفقي در گيشه نداشت، بايد منتظر ماند و ديد سرنوشت «هايلايت» از نظر کيفيت، محتوا، اجرا و استقبال در جشنواره و اکران سال بعد چگونه خواهد بود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰