کد خبر: ۶۸۳۷۷
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۱

نصف جهان: يکي از ماه هاي پاييز 96 و در شبي سرد جسد جوان 25 ساله که اندام ورزيده وي نشان از ورزشکار بودن او مي داد در يکي از شهرک هاي کرمان پيدا شد. پس از انتقال جسد به پزشکي قانوني و ورود کارآگاهان پليس آگاهي به موضوع و بررسي انجام شده، خبر از قتل برنامه ريزي شده به گوش رسيد.

پس از شناسايي جسد و تحويل آن به خانواده اش مشخص شد وي فرزند يکي از افراد سرشناس و سرمايه دار کرمان بوده که علت قتلش همچنان در پرده اي از ابهام قرار داشت. در تحقيقات اوليه خانواده و دوستان عنوان داشتند که «علي» بعد از صرف ناهار حوالي عصر از خانه خارج شده و ديگر به منزل نيامده است. پس از گذشت يک ماه از قتل، برادر مقتول به پليس آگاهي مراجعه کرد و اظهار داشت که از شماره ناشناس پيامک هاي تهديدآميز با اين عنوان «اگربراي يافتن قاتل برادرت هر روز به پليس مراجعه کني تو را نيز مي کشيم.» به وي ارسال مي شد تا اينکه، با استفاده از فناوري موجود و هوش و درايت کارآگاهان پليس، مکان و هويت فردي که پيامک مي فرستاد شناسايي و وي دستگير شد.

فرد مظنون در تحقيقات اوليه به قتل اعتراف کرد و چنين اظهار داشت: «آشنايي من و پدر علي در سال 91 در زندان رقم خورد. من به جرم قتل يک نفر در نزاع و او به جرم جعل اسناد به زندان افتاده بود. پس از آزادي از هم بي خبر بوديم تا اينکه يکي از کارکنان رستوراني که متعلق به پدر مقتول بود براي من پيغام آورد که ايشان با من کار دارد. بعد از ملاقات با هم، او به شدت گريه و زاري مي کرد و مي گفت علي فرزند من نيست و ما او را در کودکي از شير خوارگاه برداشتيم. از دست رفتارهاي پسرم به تنگ آمدم و هرطور شده بايد او را بکشي، بارها و بارها اين مطلب را تکرار مي کرد. تا اينکه در عصر يک روز پاييزي طي هماهنگي هاي لازم پدرش او را با نقشه از قبل تعيين شده به بهانه گرفتن چند فقره چک به منزل ما آورد و پس از صرف چاي پدر به سرعت از منزل خارج شد و من به همراه دو تن از دوستانم دست و پاي علي را بستيم و به دهانش نيز چسب زديم و او را داخل صندوق ماشين گذاشتيم و راهي مکان خلوتي شديم. در بين راه از شدت ضربات محکمي که به صندوق ماشين مي زد از ترس اينکه درب آن باز شود خودرو را متوقف کرديم و پس از باز کردن درب صندوق متوجه شديم که علي طناب ها و چسب ها را باز کرده و من هم از ترس هيکل تنومندش با او درگير شدم که ناخواسته در درگيري کشته شد من که خيلي ترسيده بودم محل را ترک کردم.»

و اما پدر مقتول در حالي که اشک مي ريخت گفت:«من فرزندم علي را بسيار دوست داشتم و رابطه ما نيز خيلي خوب بود تا اينکه از سال 91 دچار مشکلات مالي شدم و مجبور بودم تمام چک ها را به نام علي صادر کنم، طي اين سال ها او رنج زيادي را مي کشيد تا اينکه به فکرم رسيد براي رهايي و خلاص شدن فرزندم از تنگناهاي اقتصادي و فشار طبلکاران او را از اين دنيا خلاص کنم. اين فکر مثل خوره به جان من افتاده بود. حتي يکبار با دوستم برنامه قتل را در رستوران برنامه ريزي کرديم اما به علت شلوغي مکان ميسر نشد. من انساني هستم که در حد توان به همه کمک کردم اما زماني که خودم دچار مشکل مالي شدم کسي به دادم نرسيد.»


برچسب ها: قاتل ، مقتول ، جسد ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار