نصف جهان: 1. رسم است که در ورزش مي گويند رسانه ها يا تماشاگران يار دوازدهم هستند که اين عدد البته مصداقش در فوتبال عينيت دارد اما منظور حمايت ورزش است چه يار دوازدهم در فوتبال و چه يار ششم در بسکتبال يا يار هفتم در هندبال و واليبال.اما آيا اشتباه است اگر خبرنگار را يار اول ورزش کشور قلمداد کنيم، مگر غير از اين است که اگر نقد در مسير مستقيم قرار گيرد و آنچنان کاستي ها را ببيند و قوت ها را شناسايي کند و با در آميختن آنها راهي را ارائه و طرحي را تدوين کند، نمي تواند يار اول باشد؟

حتماً همينطور است،خبرنگاران آزاد انديش در قالب نقش هدايتي،حمايتي و نظارتي آنچنان به شايستگي نقد کرده،پيشنهاد داده راه حل مطرح ساخته اند که هيچ منطقي نمي پذيرد آنها را به جز يار اول ورزش،نام ديگري خطاب کنيم.

به شهادت آرشيو رسانه هاي مختلف،حتي مي توان پيشگامي خبرنگاران،روزنامه نگاران و مفسران ورزشي را در ورزش ايران ادعا كرد. در بسياري از نقدها و نظرهاي خبرنگاران، روزنامه نگاران و مفسران ورزشي، مواردي يافت مي شود كه درباره بسياري از چالش هاي ورزشي قبل از وقوع، هشدار داده بودند.

2. خبرنگار ورزشي خوب آن نيست که حاشيه سازي کند. خبرنگار خوب آن است که حاشيه ها را در راستاي بهبود پردازش کند در واقع حاشيه پردازي نه حاشيه سازي. خبرنگار خوب آن نيست که از حاشيه ها بگذرد بلکه آن است که حاشيه هاي رخ داده در ورزش را بررسي و به حل آن کمک کند نه آنکه در مقام تخريب، حاشيه هاي ورزشي را بيشتر کند.

هيچ سازمان و نهادي حق ندارد، خبرنگاري که نقد مي کند را بد و خبرنگاري که ستايش مي کند را خوب توصيف کند. اصلاً شايسته نيست ملاک خوبي عدم نقد ورزشي باشد اتفاقاً معيار منطقي بايد نقد منصفانه باشد.

3. نگاه عميق و نقادانه به ورزش منوط به برخورداري از فن روزنامه نگاري و تخصص نه تنها نمي تواند مضر باشد بلکه اتفاقاً مصلحانه و درراستاي بهبود شرايط است.

آنجا که خبرنگار ورزشي اگر براساس تخصص و تحصيلات آکادميک پيش رفته و به نوعي تحصيلات روزنامه نگاري و تخصص ورزشي را با خود به همراه داشته باشد،خود را شايسته ابهام زايي در ورزش نمي داند و شخصيتش تا آنجا پيش رفته که ابهام زدايي خواهدکرد.ابهام زدايي به معني نفي ابهامات موجود در ورزش نيست و اتفاقاً با استناد به ابهامات در صدد است با واکاوي موضوع آن را شفاف تقديم جامعه کند در حالي که ابهام زايي به حل چالش نمي انجامد و شرايط را براي تيره و تار شدن و سياهنمايي پيش مي برد که از اخلاق حرفه اي به دور است. ابهام زايي به تخريب مي انجامد و ابهام زدايي در نهايت بعد از بررسي چالش، نقد کرده و براي حل مشکل به راهکار مي رسد.

4. هر چند که «برخورد» از مصاديق بارز ارزش هاي خبري است و اخباري که حاوي اختلاف، درگيري و ...باشد، در زمره پرطرفدارترين ها قلمداد مي شود اما بازهم مي توان هم ارزش هاي خبري را رعايت کرد هم به وظيفه خطير اطلاع رساني پرداخت و هم مخاطب را حفظ کرد و از همه مهمتر به جاي تنش آفريني،آنچنان يک تنش به وجود آمده در ورزش را با رويکرد اخلاقي و فني مرور و پردازش کرد که به نتيجه خوب رسيد.نتيجه خوب الزاماً به سود يک فدراسيون، باشگاه يا... نيست نتيجه خوب يعني بررسي عادلانه و تخصصي نه تخريب وابهام زايي بلکه ابهام زدايي.

5. خبرنگاران ورزشي از مظلوم ترين فعالان عرصه ورزش به حساب مي آيند، قدر و منزلت آنها را حفظ کنيم.