کد خبر: ۸۸۶۲۹
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۷

نصف جهان: سه شنبه هفته گذشته بود که خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مادر جوانی در مشهد پسر بچه خردسال خود را با ضربه لگد به قتل رساند. این زن که ابتدا مدعی بود سر فرزندش به دلیل بازیگوشی به گوشه دیوار اوپن آشپزخانه اصابت کرده است وقتی در برابر سئوالات قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت به تناقض گویی پرداخت و هر بار ماجرایی ساختگی را درباره چگونگی مرگ پسرش بیان کرد. به همین دلیل و به دستور قاضی احمدی نژاد این زن به محل وقوع حادثه منتقل شد و به بازسازی صحنه مرگ دلخراش «ارسلان» پرداخت و به ناچار حقیقت قتل وی را فاش کرد. روزنامه «خراسان» که منبع انتشار این خبر بود به سراغ این زن جوان رفته و درباره جزئیات این حادثه با وی به گفتگو پرداخته است که در ادامه می خوانید.

نامت چیست و چند سال داری؟

سیمین- الف، 27 سال دارم.

در خانواده پرجمعیتی زندگی می کردی؟

خانواده ما هفت نفر بود و من دو خواهر و دو برادر دیگر داشتم البته دو برادرم کوچک تر از من هستند و من سومین دختر خانواده ام.

اعتیاد داری؟

نه الان معتاد نیستم چرا که مجبور شدم برای به عهده گرفتن سرپرستی فرزندانم اعتیادم را ترک کنم.

چه مدت است که اعتیاد را ترک کرده ای؟

حدود 9 ماه.

همسرت هم اعتیاد دارد؟

او هم یک بار با من در مرکز ترک اعتیاد بستری شد تا بتوانیم مراحل قانونی را برای سرپرستی فرزندانمان طی کنیم البته زمانی که من و همسرم زیر یک سقف زندگی می کردیم هیچگاه ندیدم که او مواد مصرف کند در واقع اختلافات ما به دلیل اعتیاد من بود.

در مدتی که قهر کرده بودی هیچ وقت فرزندانت را ندیدی؟

نه! پسر بزرگم در گناباد، دخترم در مشهد و دو پسر کوچکم در شیرخوارگاه حضرت علی اصغر(ع) نگهداری می شدند.

چند بار تا به حال ترک کرده ای؟

یک بار وقتی تصمیم گرفتم دوباره زندگی ام را از نو بسازم ترک کردم ولی باز بعد از مدتی به مصرف ادامه دادم تا اینکه بار دوم به دستور مقام قضائی دوباره 15 روز در مرکز ترک اعتیاد بستری شدم.

فرزندانت بازیگوش بودند؟

بله، آنها به علت اینکه فاصله سنی خیلی کمی از یکدیگر داشتند مدام با هم درگیر می شدند و مثل خیلی از کودکان به سوی هم اسباب بازی پرت می کردند.

حادثه مرگ فرزندت چگونه رخ داد؟

آن روز عصر من در حیاط منزل مشغول شستشوی لباس ها بودم که صدای جیغ و فریاد فرزند کوچکم را شنیدم و به سویش رفتم تا او را ساکت کنم.

چه اشکالی داشت که کودک2/5ساله فریاد بزند؟

صاحبخانه ما یک زن بیمار است. ما هم آخرین ماه قرارداد اجاره منزل را می گذراندیم، به همین دلیل می خواستم پسرم را ساکت کنم تا فریادهایش موجب آزار آن زن نشود.

حادثه چگونه رخ داد؟

ارسلان نزدیک پله ها بود و من قصد داشتم او را به داخل اتاق هل بدهم تا از روی پله ها نیافتد ولی دستانم بخاطر شستن لباس ها کفی بود که مجبور شدم برای هل دادن او لگد محکمی به شکمش بزنم.

بعد از آن چه کردی؟

ارسلان بی رمق روی زمین افتاده بود و چیزی نمی خورد و حالت تهوع داشت، فکر کردم مثل همیشه بخاطر پرخوری به این روز افتاده است. از سوی دیگر هم می ترسیدم که اتفاقی برایش بیافتد.

چرا موضوع را از همسرت پنهان کردی؟

حدود یک ساعت بعد از این حادثه وقتی همسرم به منزل آمد سعی کردم همه چیز طبیعی جلوه کند اما هر لحظه که می گذشت حال پسرم وخیم تر می شد. من شام دیگر فرزندانم را دادم اما همه حواسم به ارسلان بود. دست و پایش یخ کرد و همسرم با دیدن این وضعیت خیلی نگران شد، این در حالی بود که من هنوز جرأت نمی کردم واقعیت قضیه را به او بگویم.

همسرت چه کرد؟

او مضطرب بود، گفت باید ارسلان را به درمانگاه برسانیم شاید با تزریق یک آمپول حالش بهتر شود. بعد از آن هم در حالی که شب به نیمه رسیده بود، تاکسی تلفنی گرفت و پسرم را به درمانگاه رساند.

چگونه از مرگ فرزندت مطلع شدی؟

در خانه نشسته و با وجدان خودم درگیر بودم که حدود ساعت 3 بامداد از کلانتری تماس گرفتند و از من خواستند به آنجا بروم. آنجا بود که فهمیدم پسرم دیگر در این دنیا نیست.

الان چه احساسی داری؟

خیلی پشیمانم اگر لحظه ای خودم را کنترل می کردم روزگارم این گونه تباه نمی شد.

ریشه اصلی بدبختی هایت را در عصبانیت می بینی؟

نه! این فاجعه در اعتیاد من و مواد مخدر صنعتی ریشه دارد چرا که وقتی به این مواد لعنتی آلوده شدم زندگی ام را نیز از دست دادم.



برچسب ها: قتل عمد ، قتل ، اعتیاد ، معتاد ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار