پ
به مناسبت روز بهزیستی با پوران درخشنده راجع به فیلم‌هایش حرف‌زده‌ایم
کد خبر: ۹۳۴۶۷
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۰

همواره و در تمام دنیا ابزار قدرتمندی چون سینما به ترویج و اشاعه فرهنگ انسان‌دوستی و موضوعات مرتبط با بهزیستی می‌پردازد و امروز 25 تیر در کشورمان به نام روز بهزیستی و تامین اجتماعی نامگذاری شده است.

بی‌تردید، سلامت جسم و روان، زیربنایی‌ترین عامل پیشرفت و تکامل یک جامعه است و امروزه برای دستیابی به این هدف با اجرای برنامه‌های پیشرفته بهداشتی و بهزیستی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته افراد جامعه از دوران شیرخوارگی تا پایان زندگی تحت مراقبت قرار می‌گیرند و سازمان‌های ذی‌ربط با دقت در مواد غذایی و تغذیه، سالم‌سازی محیط زندگی، توسعه برنامه‌های مختلف، پیشگیری و... مانع بروز بسیاری از امراض و معلولیت‌ها می‌شوند تا سلامت مردم تأمین شود. سینما به عنوان یکی از مهم‌ترین رسانه‌های تأثیرگذار در عصر حاضر قطعاً در ایجاد روحیه تعاون و همیاری مردم جامعه برای کمک به افرادی که نیازمند گرفتن خدمات هستند می‌تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد. در ایران پوران درخشنده از معدود فیلمسازان اجتماعی است که با دغدغه‌هایی که در عرصه اجتماعی دارد همواره در آثار انسانی اش به موضوعات مرتبط با بهزیستی توجه ویژه نشان داده و با ساخت آثاری چون «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «عبور از غبار»، «زمان از دست رفته»، «عشق بدون مرز»،‌ «شمعی در باد»، «رویای خیس»، «بچه‌های ابدی» و «خواب‌های دنباله‌دار» از معضلات و مسائل اجتماعی حرف می‌زند. سینمای درخشنده فارغ از ساختار فنی و به لحاظ محتوایی یکی از وفادارترین‌ها به موضوعات اجتماعی است و او طی سال‌های فیلمسازی‌اش ثابت کرده که دغدغه آدم‌های فراموش شده در جامعه را دارد. این فیلمساز زن سینمای ایران معتقد است به خاطر مردم و دغدغه آنان بوده که فیلمساز شده. مردمی را که امکان دیده شدن و شنیده شدن را ندارند و در سکوت فرو‌رفته‌اند! و دقیقا به همین دلیل است که در جدیدترین اثرش «هیس، پسرها فریاد نمی‌زنند» (که بعد از دو سال تازه موفق به دریافت پروانه ساخت آن شده) باز هم سراغ موضوعی اجتماعی رفته و این بار حواشی یک مدرسه پسرانه را به تصویر می‌کشد. به بهانه روز بهزیستی و تامین اجتماعی نگاهی داریم به شاخص‌ترین فیلم‌هایی که پوران درخشنده در آنها همدلانه معضلات اجتماعی را به تصویر می‌کشد و این بار خود درخشنده برایمان می‌گوید که چرا و با چه نیتی از زخم‌های فرو خورده و دردهای سرکوب شده آدمی در این فیلم‌ها سخن گفته.

رابطه / 1365

خلاصه داستان: این فیلم در مورد نوجوانی ناشنوا و لال به نام ناصر است که قادر به ایجاد رابطه با اطرافیان خود نیست.

نگاه کارگردان: احساس می‌کردم من به عنوان یک زن (حتی پیش از فیلمساز شدن) مثل همان جوان ناشنوا هستم که هیچ‌کس نه او را می‌بیند و نه به او توجه می‌کند. آن زمان زنان در سینما حضور جدی نداشتند و نگاهی که به آنان در این حوزه می‌شد نگاه جنسیتی بود تا نگاهی حرفه‌ای و صاحب تفکر. در واقع زن نفر دوم بود و باید بیشتر سکوت می‌کرد. امروز اما، وضعیت زنان نسبت به آن سال‌ها بهتر شده چرا که می‌شود (ولو بسختی) حرف را زد.

پرنده کوچک خوشبختی / 1366

خلاصه داستان: ملیحه دختر کوچکی است که بر‌اثر ضربه روحی در کودکی قدرت تکلمش را از دست داده است و با یادآوری گذشته دچار تشنج عصبی می‌شود و باقی ماجراها.

نگاه کارگردان: من در آن برهه زمانی می‌خواستم دو انسان را معرفی کنم که در شناسنامه شخصیتی هر‌فردی در جهان و جامعه معنا پیدا می‌کنند؛ خانواده (بخصوص مادر) و معلم. این دو شخصیت در زندگی و آینده تمام انسان‌ها بسیار تاثیرگذارند و به همین دلیل وقتی یکی را از دست می‌دهید باید کسی را جایگزین کنید که بتواند مسیر درست را به شما نشان بدهد تا بتوانی حرفت را بزنی. در پایان فیلم هم همان‌طور که می‌بینید دختر داستان فریاد می‌زند و معلمش را صدا می‌کند. به همین خاطر روابط انسانی در اینجا برایم خیلی اهمیت داشت و می‌خواستم محبت و عشقی را که باعث می‌شود انسان‌ها رشد کنند و مهارت‌های زندگی را یاد بگیرند به تصویر بکشم.

شمعی در باد / 1382

خلاصه داستان: این فیلم درباره سرگشتگی نسل جوان است.

نگاه کارگردان: من درباره مواد مخدر و اعتیاد خیلی فیلم ساختم و حتی سال 70 مستندی راجع به این موضوع ساختم که هنوز پخش نشده است. در زمان ساخت این فیلم و حتی پیش از آن می‌دیدم جوانانی را که فقط می‌خواستند نبینند و فراموش کنند! به همین خاطر به مواد مخدر پناه می‌آوردند و مثل شمعی در باد آب می‌شدند. این بچه‌ها یا والدینی نداشتند یا اگر داشتند والدینی بودند که امنیت روانی و عاطفی فرزندانشان را تامین نمی‌کردند. من در این فیلم دغدغه خانواده و جامعه‌ای را داشتم که برای جوانانش وقت نمی‌گذارد و آنها را نمی‌بیند.

بچه‌های ابدی/ 1385

خلاصه داستان: ایمان و نگار قصد ازدواج دارند، اما برادر نوجوان ایمان که به سندرم داون دچار است وابستگی عاطفی شدیدی به ایمان دارد و باقی ماجراها.

نگاه کارگردان: این فیلم درباره بچه‌های بود که یک کروموزوم بیشتر دارند. اینها بچه‌هایی هستند که در شرایط نامطلوبی زندگی می‌کنند و خیلی سخت وارد جامعه می‌شوند. به این دلیل که جامعه نگاه درستی به آنها نداشته و ندارد و آنها سهم‌شان را از زندگی نمی‌برند. حتی خانواده‌های این بچه‌ها آنها را نادیده می‌گیرند و به مرور زمان آنها فراموش می‌شوند. اینها انسان‌های فراموش شده‌ای هستند که باید تمام مراحل زندگی (کودکی، جوانی، عشق، ازدواج و...) را تجربه کنند، اما این اتفاق برایشان نمی‌افتد و به همین خاطر همیشه بچه می‌مانند. بنابراین چنانچه اطرافیان‌شان بخواهند در حق شان اجحاف کنند درد مضاعفی را به آنها وارد می‌کنند که این عین بی‌عدالتی است. خوشحالم که بعد از ساخت این فیلم خیلی از خانواده‌هایی که چنین فرزندانی داشتند جرات کردند فرزندانشان را وارد اجتماع کنند و رفته رفته رشد شخصیتی‌شان را به چشم دیدند.

هیس دخترها فریاد نمی‌زنند / 1392

خلاصه داستان: شیرین هشت‌ساله، مورد آزار جنسی مردی از نزدیکان قرار می‌گیرد و باقی ماجراها.

نگاه کارگردان: سال‌ها بود از رنج بزرگی که درحق برخی از دخترها و پسرهای کودک و نوجوان جامعه ما می‌شد من نیز در رنج بودم و نمی‌دانستم با این شرایط جامعه، چطور باید این درد را به تصویر بکشم.

دردی که از انسان‌ها مرده‌های متحرکی می‌سازد که هیچ کاری نمی‌توانند انجام بدهند چون تصورشان از خودشان کثیف‌ترین و بدترین‌ انسان‌های روی کره زمین است. من بعد از فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» اتفاقا تازه بیشتر متوجه شدم که این موضوع را اول باید در مورد پسرها به تصویر می‌کشیدم./ساناز قنبری



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰