نصف جهان: باور اينکه علي دايي، آقاي گل جهان، سرمربي سابق تيم ملي ايران و پرسپوليس و سايپا و صبا باتري و... در ليگ برتر تيم نداشته باشد بسيار عجيب‌تر از آن است که آن را بر حسب اتفاق يا سليقه مديران فوتبال ايران بگذاريم در واقع ريشه حذف دايي را بايد از دعوايش با مدير عامل سايپا تعقيب کرد، جايي که دايي مثل هميشه چشم را بست و دهانش را باز کرد و آن گفت که نبايد.

به هر حال چه بخواهيم يا نخواهيم فوتبال به دليل ابعاد رسانه‌اي بسيار بزرگي که دارد سياسي محسوب مي‌شود و دعواي دايي با مدير سايپا هم به دليل نفوذ فوتبال در همه تلويزيون‌ها و روزنامه‌ها و اپليکيشن‌هاي خبري بازتاب بسيار گسترده‌اي داشت. دايي در روزي بد در مکاني اشتباه پشت تريبون بود و آن گفت که خيلي‌ها نمي‌گويند. او از قيمت عجيب و غريب پرايد گفت در حالي که کادر فني‌اش حقوق نگرفته بودند.

دايي پيش از اين هم چوب زبان سرخش را خورده است. او توسط احمدي‌نژاد در تونل‌هاي ورزشگاه آزادي برکنار شد و به اين ترتيب اين آغازي بود بر مصاحبه‌ها و دلخوري‌هاي دايي از احمدي‌نژاد که بعدها در پرسپوليس هم گريبانش را گرفت و برکنارش کرد. دايي عليه ليدر و داور و رئيس فدراسيون و خيلي‌هاي ديگر هم حرف مي‌زد و هر بار هم چوبش را مي‌خورد. حالا هم دايي بيرون گود است و در حال طي کردن دوران تنبيه. علي دايي شايد بايد جور ديگري به ماجراها نگاه کند، او يکي دو سال در ميان يا برکنار مي‌شود يا تيم ندارد. حيف است که آقاي گل جهان تيم نداشته باشد و برخي مربيان بسيار معمولي تيم داشته باشند.