پ
درباره «ديدن اين فيلم جرم است» ساخته‌ محمدرضا زهتابچيان
کد خبر: ۱۹۱۸۷۰
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۳

نصف جهان: ديدن اين فيلم جرم است، نخستين ساخته بلند سينمايي محمدرضا زهتابچيان فيلم بدي است كه اي‌ كاش نبود كه اگر فيلم خوش‌ساخت‌تري مي‌بود، لابد هم نشانه‌ها و تمثيل‌هاي بهتري مي‌ساخت و هم مي‌توانست بيننده را با قهرمانش، امير (مهدي زمين‌پرداز)، همسو و هم‌نظر كند. شيوه فيلم اما تاكيد بر مايه‌هاي ملودراماتيك است تا از اين طريق همدلي تماشاگر با قهرمانش را جلب كند.  با اين‌ حال نتيجه اين تاكيد بر مايه‌هاي ملودراماتيك اين است كه قهرمان در ميانه دوراهه اخلاقي‌اش به عنوان فرمانده‌ از يك‌سو و همسر و پدر از سوي ديگر فاقد عمل و منفعل به نظر برسد.

همين خصيصه باعث مي‌شود كه مهم‌ترين مساله فيلم، گرفتاري ميان دوراهه معروف عشق و وظيفه الكن بماند و اين دوراهه به دوراهي در سطح ملي كه شايد بتوان آن را با واژگان «اصول» در مقابل «مصلحت» توصيف كرد، وصل نشود. پس حتي در انتهاي فيلم هم به نظر مي‌رسد كه قهرمان دليل كافي براي اقدام پيدا نمي‌كند و وظيفه عمل برعهده عمويش، سردار موسوي (امير آقايي) نهاده مي‌شود كه هر چند از منظر تمثيلي معني دارد، اما از منظر روايي در برقراري پيوند ميان امر شخصي (سقط شدن جنين) و امر ملي (لزوم اقدام در مقامل متجاوز) ناتوان مي‌ماند.

شايد پيش از هر چيز بتوان مساله را در خلق آنتاگونيست جست‌وجو كرد؛ جايي كه زهتابچيان كوشيده تا با افزودن يك داستان فرعي به شخصيت منفي (احسان اماني) عمق بخشد و دليلي براي رفتار خشونت‌آميزش با هانيه (ليندا كياني) را توضيح دهد. اين داستان فرعي اما آن‌قدر ناقص و سربسته مي‌ماند كه آنتاگونيست درنهايت به چيزي شبيه به يك تمثيل تبديل مي‌شود اما تمثيل از چه؟ ما تنها مي‌دانيم كه او يك كارچاق‌كن قدرتمند است كه تابعيت انگليسي دارد و قرار است در جلسه‌اي مهم به فروش نفت ايران كمك كند. اما مشكلش با زن چادري چيست؟ فيلم به سرعت از اين مساله عبور مي‌كند تا آنتاگونيست در چند مواجهه با امير صرفا به گفتن جملات حكيمانه‌ بسنده كند.

از طرف ديگر آدم‌هاي مختلفي براي آزاد كردن او به پايگاه بسيج مي‌روند كه قرار است قدرتمند و بانفوذ باشند؛ با اين‌ حال آنچه از آنها تصوير مي‌شود نشانه قدرت نيست، بيشتر نشانه تزلزل است و از اين‌رو قدرت و نفوذ بالاي آنتاگونيست بيشتر به يك شوخي شبيه مي‌شود تا يك مرد بانفوذ كه مي‌تواند به واسطه تابعيت غيرايراني‌اش هر كار خواست، بكند. چنين آنتاگونيست كم‌اثري باعث مي‌شود كه تقابل ميان امير و تمامي نهادهايي كه در قالب آدم‌هاي مختلف تصوير مي‌شوند بي‌اثر به نظر برسد. شايد بيشتر از آن‌رو كه فيلم بيش از هر چيز تصويرگر انفعال است تا عمل؛ چه در قهرمان چه در آنتاگونيست، چه در واسطه‌هاي مختلف كه قرار است نمايندگان نهادهاي مختلف باشند و حتي در بسيجيان جواني كه در دوراهه ماندن ميان فرمانده‌شان يا تركش‌ مانده‌اند. به اين ترتيب كارگردان ترجيح مي‌دهد تمامي سكانس ورود نيروهاي ويژه به مقر بسيج را تنها در چند نماي تمثيلي خلاصه كند بي‌آنكه چيز زيادي از درگيري ميان آدم‌ها را نشان دهد.

پس به نظر مي‌رسد كه ديدن اين فيلم ... در يك دو‌گانه دشوار گرفتار مي‌شود؛ فيلمي كه در بطنش درباره تقابل‌هاي متعدد دراماتيك است، به‌ طور كلي از نمايش درگيري اجتناب مي‌كند. در نخستين نمايي كه امير كلاشنيكف را برمي‌دارد تا مانع خروج آدم بد ماجرا شود، لحظه شليك گلوله حذف شده است، شايد به مدد همين نما بتوان ميزان احتراز كارگردان از درگيري را تخمين زد.

همه اينها باعث مي‌شود كه سازندگان ديدن اين فيلم ... را به تصويري از يك رقابت سياسي ميان نهادهاي مختلف سياسي تبديل كنند، بي‌آنكه فيلم به موضوعي مهم‌تر يا مساله‌اي كليدي‌تر نظير بحران در انتخاب اخلاقي يا شبيه به آن تبديل شود. خود كارگردان در گفت‌وگو با محمدحسين لطيفي در برنامه هفت بر تقدم نگاه اخلاقي در فيلم تاكيد مي‌كند. اگر اين گفته را به اين معني بگيريم كه زهتابچيان كوشيده تا به چنين دستاوردي برسد، ديدن اين فيلم... يك شكست محسوب مي‌شود و مانند هر شكستي اين حسرت را بر دل مي‌گذارد كه شايد اگر موفق مي‌شد، تصور ما از دوگانه اخلاقي مطرح را عميق‌تر مي‌كرد.

كارگردان در گفت‌وگو با محمدحسين لطيفي در برنامه هفت بر تقدم نگاه اخلاقي در فيلم تاكيد مي‌كند. اگر اين گفته را به اين معني بگيريم كه زهتابچيان كوشيده تا به چنين دستاوردي برسد، ديدن اين فيلم... يك شكست محسوب مي‌شود و مانند هر شكستي اين حسرت را بر دل مي‌گذارد كه شايد اگر موفق مي‌شد، تصور ما از دوگانه اخلاقي مطرح را عميق‌تر مي‌كرد./ حافظ روحاني

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰