کد خبر: ۲۶۹۹۹۴
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱

دریا قدرتی پور: از اولین روزهای خرداد که تیغ گرما باتلاق گاوخونی را 100 در صد خشکاند، زمین ورزنه خیلی کم روی آب به خودش دید. مسیر تالاب که بومی‌ها نامش را خشک‌رود گذاشته‌اند، دریغ از نم یا یک چاله کوچک آب، حس برهوت دارد؛ برهوتی سخت بی‌آب و علف.

آب که نباشد، زندگی هم نیست ولی در دشت ورزنه، چاه‌ها هنوز جورکش‌اند، مردها و زن‌ها جابه‌جا خم‌شده‌اند روی زمین‌های کشاورزی که نفسی برایشان نمانده؛ زمین‌ها تَرک دارد و آب حذر می‌کند از سیراب کردنشان.

تالاب، انگار صاعقه‌زده، پرشده از ترک‌های ریزودرشت؛ خموده و خاموش. مثل جنازه مومیایی‌شده‌ای که خیلی وقت است فراموش‌شده، تهی از هر چه آبادی است. از باتلاق بوی مرگ می‌آید؛ سرابی از آبی که نیست.

گاوخونی حالا مثل افسانه‌ای شده که انگار از ابتدا نبوده و از آن‌همه آب که آینه آسمان می‌شده هیچ نمانده. یک دهه پیش اینجا پرنده‌ها به عشق آب و آبادی، ییلاق قشلاق می‌کرده‌اند و باتلاق پر بوده از زندگی؛ اما حالا خشکسالی چنان خون گاوخونی را در شیشه کرده که از آن‌همه آب، برهوتی رنجدیده مانده است.

تمام چیزی که برای مردمان ورزنه باقی‌مانده این روزها بیابان است و مریضی، خاکستر‌نشینی و سرطانی که به دور زندگی‌شان پیچیده است. غبار و خاکستر وقتی از دل ته‌نشین‌های رود خشک برخاسته، زندگی ورزنه ای‌ها را به خاک سیاه نشانده و کام مردمان این خطه از اصفهان تلخ است.

برای مردمان این خطه از اصفهان، شهری که روزگاری پرشده بود از خشت و آینه حالا بیابانی شده بی‌رحم و خون زاینده‌رود در دل باتلاق خشکیده و خیلی وقت است آبی نیست که بزند به دل زمین‌های خشک و نارسیده.

عبدا...، از اهالی ورزنه است، بریده‌بریده حرف می‌زند. دست‌های تاول‌زده‌اش، رو به کبودی رفته؛ خارها بی‌رحم‌اند و زمین سنگدل. یکی از اتاق‌ها پرشده از خارهایی که قرار است در نبود آب و سبزی، خوراک شود، برای گوسفندهایشان که یکی در میان زنده مانده‌اند.

از وقتی گاوخونی مرده، خون به دل اهالی کرده و قصه عبدا... با دیگران فرقی ندارد. جوان‌ترها رخت مهاجرت پوشیده‌اند و رفته‌اند. می‌گوید: «آب که نباشد، آبادی هم نیست؛ بی‌آبی درد بی‌درمان شده برای ما.» راست می‌گوید؛ شهر سپیدجامگان، در نبود آب و مرگ گاوخونی سیاه‌پوش شده است.

آخرین آب‌بند، روی رودخانه که در 18 کیلومتری شرق ورزنه است هم رو به خشکی رفته و در مسیر تالاب گاوخونی دل می‌زند و عبدا... و بقیه اهالی را خسته کرده است. آنها بدون آب در نانشان مانده‌اند.

قصه مصیبت ورزنه‌ای‌ها برای همه اهالی، یک درد مشترک است، کهنه دردی ناسور که از یک دهه پیش تا اکنون مانده است و خشکسالی تبری شده که به جان مردمان این منطقه زده است.

 تا چشم کار می‌کند تن خشک‌شده تالاب است که تا دورترها دریایی از خشکی را تداعی می‌کند. زن‌های ورزنه مثل گلوله‌های سفید از سینه‌کش کویر پایین می‌آیند؛ آخرین بازماندگان از جمعیت 14 هزارنفری ورزنه که روزگاری به مدد آب می‌توانسته‌اند کشاورزی کنند و رسم برداشت پنبه و ریسندگی را ادامه دهند؛ اما آتش بی‌مدیریتی چنان تالاب را سوزانده که با هیچ آبی خاموش نمی‌شود و طرح‌های آب‌رسانی که قرار بود زاینده‌رود را زنده کند به بن‌بست خورده و ابتر مانده.

بیشتر از دو دهه پیش، قرارداد سد و تونل کوهرنگ 3، برای انتقال آب به زاینده‌رود امضا شد اما باگذشت ربع قرن از آن ماجرا هنوز این پروژه آبرسانی بر زمین مانده است.

در آن زمان قرار بود با احداث 15 کیلومتر تونل، زاینده‌رود زنده شود و آب به گاوخونی برسد اما به‌این‌علت که تزریق اعتبارات زمان‌بر شد، این پروژه هم ناقص ماند. این طرح در حالی بلاتکلیف مانده که کارشناسان، بی‌دقتی پیمانکار در ارائه پیشنهاد در زمان برگزاری مناقصه این طرح و همچنین ایراد رویه ارزیابی پیشنهادها در فرایند مناقصه، ناکافی بودن مطالعات و انتقال مشکلات فنی طرح به دوره اجرا و ناتوانی و تأخیر دستگاه اجرایی در انجام تعهدات اجتماعی در منطقه را ازجمله دلایل متوقف شدنش می‌دانند. ناقص ماندن این پروژه آبرسانی، حالا زیر پای گاوخونی را سست کرده است و زیر لایه‌های خاک آن زمین، تمنای آب دارد. سفره‌های آب زیرزمینی هم خالی‌شده‌اند.

«اینجا روزگاری بهشت بود.» انگشت صفرعلی نشانه می‌رود سوی باتلاق مرده: «اینجا را می‌گویم؛ بهشتمان جهنم شده خودتان ببینید.»

راست می‌گوید. هیچ‌کس به داد گاوخونی نرسیده، حتی پروژه بهشت‌آباد که قرار بود گاوخونی را بهشت کند. طرح آبرسانی که باهدف تأمین نیاز آب شرب استان‌های اصفهان، یزد و کرمان و انتقال حدود 250 میلیون مترمکعب آب از رودخانه بهشت‌آباد در دستور کار وزارت نیرو قرار گرفت؛ وعده‌ای که نیمی از جمعیت فلات مرکزی ایران منتظر آن بودند اما در گرداب نبود اعتبارات بلاتکلیف مانده است. پروژه‌ای که در سال 1381 کلید خورد و در سال 1384 توسط مجلس کد اجرائی و مجوز زیست‌محیطی دریافت کرد تا آبی باشد بر آتش خشکسالی زنده رود اما این طرح هم در حد وعده‌ ماند و جلوتر نرفت.

احمد یکی از درس‌خوانده‌های ورزنه است. وقتی می‌خواهد درباره «بهشت‌آباد» بگوید آه می‌کشد: «طرح بهشت‌آباد، قرار بود جبران برداشت‌های آب از حوضه زاینده‌رود برای حقابه داران باشد. قرار بود از طریق تونل انتقال آب به طول 65 کیلومتر تا بالادست سد چم آسمان در اصفهان، مصرف آب شرب را حاصل کند و آب دوباره به زاینده‌رود برگردد اما نشد.» سرش را می‌اندازد پایین و به زمین خشک زیر پایش خیره می‌شود.

مردم ورزنه شاید نتوانند مرگ مزارعشان و خشکسالی را با واژه‌های علمی تعریف کنند ولی بهتر از هرکسی قادرند نابودی گاوخونی که تمام زندگی‌شان بوده است را روایت کنند.

بعد از آخرین ساختمان مسکونی روستا، زمین‌های کشاورزی شروع می‌شود، زمین‌هایی که گرچه کوچک‌اند ولی درد صاحبان آنها بزرگ است. «محمود» از دیگر اهالی است. کشت را شروع کرده، محصولش هنوز کوتاه و نارس است اما اگر آب به آنها نرسد، همین نورسته‌ها از بین خواهند رفت. در چشم‌های محمود نگرانی موج می‌زند. دلواپس اینکه دیگر نتواند کشت و زرع کند. دقیق که بشوی، دربست حق را به او می‌دهی؛ زمین محمود، از بی‌آبی پوک پوک شده است.

زمین‌های ورزنه را با چاه آب می‌دهند. مردم می‌گویند با چاه‌های مجاز؛ ولی برای زمین‌های کشاورزی که به‌مرور،‌ حمایت سفره‌های آب زیرزمینی را ازدست‌داده‌اند، چاه مجاز و غیرمجاز توفیر ندارد. خشکسالی جان زمین‌ها را گرفته‌ و مردم آن‌قدر چاه زده‌اند که آنها هم دیگر نم پس نمی‌دهند.

بین مخالفان طرح «بهشت‌آباد» که اهالی منتظر اجرا شدنش هستند، مجری سابق طرح، یکی از موافقانش است و انتقال آب از استان چهارمحال‌وبختیاری به استان اصفهان از این طریق را منطقی‌تر از مابقی طرح‌ها می‌داند. محمد ممتازپور، برخلاف مخالف‌ها منطقش می‌گوید که این طرح می‌تواند زاینده‌رود را زنده کند: «زاینده‌رود ازنظر بیلان آبی طوری بوده که دولت وقت به‌دلیل ضرورت، تشخیص انتقال آب از این حوضه به استان‌های دیگر را داده است. همچنین بالادست حوضه زاینده‌رود در استان چهارمحال‌وبختیاری و بالادست استان اصفهان در دو سه دهه اخیر همواره با افزایش برداشت آب‌های سطحی و آب‌های زیرزمینی مواجه بوده‌اند. همه اینها موجب شده زاینده‌رود به حوضه‌ای با بیلان منفی تبدیل شود. وزارت نیرو حدود 15 سال قبل برای تخصیص 250 میلیون مترمکعب آب به طرح بهشت‌آباد تصمیم گرفت تا بخشی از کمبود آب حوضه زاینده‌رود را جبران کند؛ البته در وهله اول این رقم بیشتر بود، اما در بازنگری‌های بعدی میزان تخصیص به 250 میلیون مترمکعب کاهش پیدا کرد.»

اما مخالفان این طرح می‌گویند: براساس جدول مصوبات شورای‌عالی آب، حتی اگر «بهشت‌آباد» نیز عملیاتی شود، باز هم حوضه زاینده‌رود 600 میلیون مترمکعب آب بیلان منفی خواهد داشت.

بااین‌حال مجری سابق طرح می‌گوید: براساس مطالعات انجام‌شده، «بهشت‌آباد» نزدیک‌ترین و اقتصادی‌ترین منبع آبی است که می‌تواند با یک بیلان آبی مثبت، بدون آنکه به زیردستان در استان پایین‌دست و به سرشاخه‌های کارون ضرر بزند، آب مورد نیاز را جبران کند؛ بنابراین جبران آب مورد نیاز حوضه زاینده‌رود از بهشت‌آباد تخصیص گرفته است. در واقع اگر این آب از هرجای دیگری غیر از بهشت‌آباد تخصیص یابد، گران‌تر و طولانی‌تر می‌شود.

از مخالفان و موافقان این طرح که بگذری طرح «بهشت‌آباد» همچنان در خم یک کوچه است و بااینکه حدود 800 متر از تونل آن اجراشده اما متوقف مانده و آب بر چشم اهالی ورزنه آورده است.

مسعود برهانی، عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی منابع‌ طبیعی استان اصفهان، دلیل اجرایی نشدن این طرح را مشکلات اجتماعی می‌داند که بین ساکنان دو استان اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری به وجود آمده مشکلاتی که اگر این مشکلات حل نشود، مسلماً پروژه، کارکرد خود را نخواهد داشت و فقط منجر به خدشه‌دار شدن سرمایه‌های اجتماعی موجود در دو استان خواهد شد.

نقشه راهی که قرار بود در گام اولیه مجموعاً چیزی بالغ‌بر یک میلیارد و 100 مترمکعب آب را به زاینده‌رود انتقال دهد؛ اما این میزان بعداً به 580 میلیون مترمکعب کاهش یافت و سهم اصفهان نیز به 250 میلیون مترمکعب رسید و به‌خوبی روشن است که این اندازه از آب نیاز حوضه زاینده‌رود را که از ابعاد مختلف مثل شرب، صنعت، کشاورزی و غیره از آن تغذیه می‌شود جبران نخواهد کرد و اگر این طرح هم اجرا شود، تنها می‌تواند تا حدودی باعث التیام کاهش‌ها و جبران بخشی از کسری‌ها شود؛ نه اینکه پایدار شدن جریان زاینده‌رود را به دنبال داشته باشد و خیال اهالی ورزنه را راحت کند.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
اخبار کوتاه
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار
پرطرفدارها