دریا قدرتی پور: کاپ قهوه را که میگذارد روی پیشخوان؛ بوی تلخ و گسش میپیچد توی فضا و با بوی عودی که روشن کرده ملغمه عجیبی میسازد. میخندد و میگوید: «از بازار قهوه میپرسی؟ حالش خوب نیست؛ تلخِ تلخ است.»
پشت سرش پرشده از قفسههای شیشهای که دانههای قهوه بهردیف و متحدالشکل اما با رنگدانه های مختلف کنار هم چیده شدهاند. اگر مشتری حرفهایتری باشی بهخوبی متوجه میشوی که این رنگها هرکدامشان داستان مخصوص به خودشان را دارند که کافئینشان را بالا و پایین میکند و یا درصد عربیکا و رستش را تعیین میکند. مشتریان اول صبح، مخاطبان ثابتش هستند که هر روز اگر یک کاپ قهوه نخورند روزشان روز نمیشود.
این نوشیدنی تلخ پرمشتری اما این روزها پایش را بدجور روی پدال گرانی گذاشته و میتازاند. مسئول کافه ویترینش را نشان میدهد که خالیتر از همیشه شده؛ جایش را کاپها و لیوانها و تجهیزات قهوه گرفته تا خود قهوه. تا سال گذشته قهوه به این شکل گران نبود. کافهچی و برادرش که سه شعبه دیگر هم در زمینه فروش و سرو قهوه دارند از اوضاع نابسامان این نوشیدنی زیاد راضی نیستند. گرانی، روزگارشان را بدجور تلخ کرده و بهخوبی ریزش مشتریانشان را حس کردهاند.
هر کاپ قهوه که بهاندازه دو بند انگشت از این نوشیدنی است بین 12 تا 15 هزار تومان به فروش میرسد و بسته به اینکه چه نوع قهوهای بخواهی قیمتها فرق میکند. البته اگر مشتری ثابت نباشی شاید این هزینه برایت چندان گران تمام نشود اما مشتریان هرروزه، این مبلغ را گران میدانند و قیمتها دیگر برایشان مثل قبل دلچسب نیست.
البته آنهایی که مشتری پر و پا قرص این نوشیدنی از سالها پیش بودهاند کاری به قیمتها ندارند. صاحب قهوهفروشی دیگری نرسیده به میدان ارتش میگوید اینجا یکی از قهوهفروشیهای عمده است که به نسبت خردهفروشها قیمتهایش مناسبتر است.
عباس، صاحب فروشگاه همینطور که کیسههای قهوه را جابهجا میکند میگوید: «شناسایی یک قهوه خوب، مهارت خاصی میخواهد و کار هرکسی نیست. قهوه پر از جزییات است. از رنگ و بو تا میزان ترکیب شدن و جنس آن.» او قهوههای اسپرسو، ترک و فرانسه میفروشد و چون دانه همه اینها وارداتی است و به نوسانات ارزی گره میخورد این روزها با مشکلات جدی مالی برخورد کرده است.
میگوید: «خیلیها دیگر قهوه نمیخرند یا مثل قبل زیاد نمیخرند چون هر کیلو قهوه خوب تا 700 هزار تومان هم رسیده و اگر یک قهوه بیکیفیت بخواهی همان 300 تا 400 هزار تومان میشود.»
دریکی از فرعیهای همین خیابان، کافه کوچک و دنجی است که با نور کم قرمز روشن شده. به قول صاحب مغازه که پسر جوانی است، برندبازها جایشان اینجاست. موهای بلندش را مدل گوجهای بالای سرش جمع کرده است. دستکش لاتکس سفیدرنگی دستش کرده است و دم دستگاه قهوهساز ایستاده است تا سفارشها مشتریها را که ماشینهایشان را دوبله و حتی سوبله بیرون مغازه این محله شلوغ پارک کردهاند آماده کند. از وقتی گرانیها شروع شده، فروش قهوهاش به این شکل درآمده است. همینطور که کاپ قهوه را میگذارد زیر دستگاه تا با خامه کرمی رنگ قهوه پر شود، بدون اینکه نگاهش را برگرداند میگوید: «چند وقتی هست که مشتریهای خرید قهوه فله و بستهایمان کم شده، همه میآیند و یکی و دو کاپ قهوه میخورند و میروند. قهوه خوب لاکچری شده، مال از ما بهترونه.» میخندد و کاپ قهوه را با شکلات تلخی به مشتری میدهد.
قهوههای خوب و لاکچری به قول او در بالاترین قفسه است. مشتری این قهوههای ایتالیایی معمولاً پولدارهای آنطرف شهر هستند که وضعیت مالی خوبی هم دارند و هر بار از او این دانههای اروپایی را میخرند.
«عاشقان قهوه و حرفهایها کسانی هستند که عطروطعم قهوه برایشان مهم است. آنها قهوه را مینوشند تا لذت ببرند.» این توضیحات فروشنده است که همینطور ادامه میدهد: «خیلیها اهمیتی به قیمت گرانش نمیدهند آنها میخواهند لذت خوردن قهوههای عربیکای کنیایی را ببرند و با عطروطعم دل انگیزش صبحشان را شروع کنند.»
مغازه کوچک او هم مانند همکارانش پر است از قهوه و اکسسوریهای قهوه. بیرون مغازه چندتایی هم صندلی است که اگر خواستید سفارشی دهید، بنشینید و قهوه بخورید. اگر بیشتر با او حرف بزنی بهخوبی متوجه خواهی شد که اگر درصد عربیکای قهوه بیشتر باشد، قیمتش هم بیشتر است به این خاطر که عطروطعم قهوه خیلی بهتر از روبوستا است.
بسته به اینکه دانه قهوه ویتنام بخواهی یا قهوه هند ملایم و یا قهوه طعم دار هرکدام قیمتهای متفاوتی دارند. لیست قیمتهایش هر بار با تغییر قیمت دلار تغییر کرده و هر بار کاغذ تازهای از قیمتها را روی قیمتهای قبلی چسبانده و برچسبهای دَبه کرده نشان میدهد که چقدر قیمتها عوضشده است.
هرکدام از کافهها شکل و شمایل متفاوتی دارند. بسته به سلیقهای که هر کافهچی دارد سعی کرده با تزیینات متفاوتی دیوارها را بزک کند. در یکی از کافههای نزدیک پل فلزی که بو و عطر قهوهاش در پیادهرو مقابلش پیچیده، کافهچی به سبک فیلمهای سرخپوستی کافهاش را تزیین کرده و وقتی وارد میشوی انگار به دنیای دیگری پا گذاشتهای. اینجا سرو کنندهها به سبک خاصی عمل میکنند و لیست موجود، متفاوت از قهوهفروشیهای ساده است. اینکه با چه دستگاهی قهوه درست شود هرکدام خاصیت مربوط به خودش را دارد چراکه تمام لذت خوردن قهوه، بسته به نحوه تهیه و آماده کردن آن دارد؛ بهطوریکه اگر با کمکس آماده شود؛ یک طعم دارد و اگر با فرنچ پرس و یا قهوه ساز وکیوم تهیه شود، طعم و عطر دیگری را به شما هدیه خواهد داد.
به گفته فروشنده قبلاً تنوع قهوهها بیشتر بوده، حالا منتهی شده به قهوه کلمبیا، هندی، اتیوپی و چند تای دیگر به این خاطر که وارداتش سخت شده و خیلیهایشان دیگر وارد کشور نمیشوند.
قهوهها در بستهبندیهای شکیل و جذاب توی قفسههای سفید و سیاه چیده شدهاند. قهوههایی که به قول آقای فروشنده دمی هایشان کمی گرانتر است اما معمولیها چندان تفاوت قیمتی باهم ندارند: «قهوه هم مثل موبایل برند شده، اگر تا چند سال پیش مردم فقط چای میخوردند و مشتریهای قهوه زیاد نبود اما حالا اوضاع فرق کرده است.»
بستههای آلومینیومی با برچسبهای سبز برند «استارباکس» را نشان میدهد و میگوید: «ببینید! اینیکی از برندهای ما است؛ مشتریهای خاص خودش را هم دارد، مارک بازان قهوه که قیمتها برایشان مهم نیست هر چه باشد میخرند. اما باید درست کردن قهوه را بلد باشی تا بوی قهوه مَسخت کند.» میخندد و میگوید: «اگر بلد نباشی، مشتری حرفهای دیگر سراغت نمیآید و کارَت کساد میشود.»
قهوهفروشان را با بوی تلخ و گسشان تنها میگذاری. حالا بهخوبی تلخی بازار قهوه را چشیدهای؛ وضعیتی که نهتنها برای کافیشاپها و عمدهفروشان و خردهفروشان قهوه در اصفهان پیشآمده بلکه، بوی گرانی قهوه در سراسر جهان پیچیده است.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰