کد خبر: ۲۷۰۳۶۳
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۲

مهران موسوی خوانساری: «جئنا لنبقی».

4 آبان 1359 که شهر به دست عراقی ها افتاد، این عبارتِ حک شده بر گوشه و کنار خیابان های آن، چون نیشتری بر دل ایرانی ها نشست؛ «ما آمده ایم بمانیم»؛ می خواهیم پاره تن ایران را به خاکمان ضمیمه کنیم؛ می خواهیم «الماس  خوزستان» را به نام خودمان کنیم؛ می خواهیم اینجا بمانیم تا همیشه... اما نماندند.

***

عراق بعد از 24 ساعت سکوت بالاخره واکنش نشان داد. رادیو بغداد صبح روز چهارم خرداد 1361 بیانیه سخنگوی نظامی آن کشور را پخش کرد که در آن به از دست دادن «خرمشهر» اعتراف کرده بود.

از سوم خرداد که رزمندگان ایران ستون به ستون وارد خرمشهر شدند و دشمن را از شهر عقب راندند، تا یک روز بعد، سکوت سنگینی بر بغداد سایه انداخته بود. آنها انتظار نداشتند خرمشهر را به این زودی از دست بدهند. صدام حسین امنیت بصره را در گرو حفظ خرمشهر می دانست و این شهر را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. اما حالا که این سنگر مهم بعد از19 ماه اشغال از دست رفته بود، فرماندهان دشمن 24 ساعت زمان نیاز داشتند تا راهی برای اعلام آبرومندانه این شکست پیدا کنند.

و بالاخره رادیو بغداد سکوت را شکست. سه شنبه، 4 خرداد 1361، گزارش سخنگوی نظامی عراق از رادیوی سراسری این کشور پخش شد: « روز یک شنبه [2 خرداد 1361] نیروهای عراقی تخلیه خرمشهر را آغاز و بامداد سه شنبه [4 خرداد 1361] به مرز بین المللی میان دو کشور عقب نشینی کردند.»

«تخلیه»، «عقب نشینی»؛ کلماتی که معادلش روز قبل از آن و در جشن بزرگ مردم ایران، «شکست» و «فرار» تعبیر شده بود. در ساعات پیش از ظهر سوم خرداد 1361 که مراکز فرماندهی بغداد را بهت و اندوه فرا گرفته بود، ایران به یکی از بزرگ ترین جشن هایش در تاریخ معاصر نزدیک می شد؛

«شنوندگان عزیز! توجه فرمایید!»

«امت شهیدپرور ایران! توجه فرمایید!»

«تا لحظاتی دیگر خبر بسیار مهمی از جبهه های نبرد به اطلاع شما خواهد رسید.»

رادیو از ساعت11 یکسره مارش نظامی پخش می کرد و مردمی که هنوز نمی‌دانستند چه اتفاقی افتاده است، از فاصله بین مارش‌ها که کوتاه‌تر می‌شد می فهمیدند که باید حادثه مهمی اتفاق افتاده باشد؛ تا بالاخره خبر پخش شد:

«شنوندگان عزیز! توجه فرمایید!»

«شنوندگان عزیز! توجه فرمایید!»

«خونین شهر، شهر خون آزاد شد.»

***

خرمشهر ساعت 14 روز سوم خرداد به طور کامل از دست عراق خارج شد. نتیجه برای دشمن فاجعه بار بود؛ 19هزار اسیر و 16 هزار کشته و زخمی. ماشین جنگی عراق در سردرگمی کامل فرو رفت. هیچ مقام نظامی اظهار نظر صریح نمی کرد. از صدام حسین هم خبری نبود.

***

11 خرداد 1361 اولین جلسه صدام حسین با فرماندهان ارتش این کشور به منظور بررسی شکست قوای آن کشور در خرمشهر برگزار شد. تصاویری از این نشست در تلویزیون بصره به نمایش گذاشته شد و آنچنانکه خبرگزاری جمهوری اسلامی در همان روز گزارش داد، آثار نگرانى و اضطراب ناشی از شکست هاى مکرر ارتش عراق در چهره صدام و سایر فرماندهان مشهود بود.

ساعت 10 صبح روز بعد، ارتش عراق چند هواپیمای نظامی خود را به آسمان تهران فرستاد تا نشان دهد که آسمان ایران را از غرب تا مرکز در اختیار خود دارد. سخنگوى نظامى عراق هم در اطلاعیه اى که ساعت 12 از رادیو صوت الجماهیر عراق پخش شد، ایران را تهدید کرد اگر به بمباران عراق بپردازد، آن کشور از توانایی پاسخگویی حتی تا قلب پایتخت ایران بر خوردار است.

این در واقع تاکتیک آشنای عراق از ابتدا تا انتهای 8 سال دفاع مقدس بود؛ اینکه هر زمان ارتش آن کشور در جبهه ها به سد محکم نیروهای نظامی ایران برخورد می کرد و یا در مقابله با آنها با شکست مواجه می شد، راهکار «جنگ شهرها» را در پیش می گرفت. اینبار هم شکست در خرمشهر، راه ورود جنگنده های عراقی به آسمان ایران و نیز گلوله باران و موشکباران شهرهای مرزی را باز کرده بود.

بر اساس همین دکترین، ارتش صدام یکی از بدترین جنایت های خود در چند دوره جنگ شهرها را روز 15 خرداد 1361 یعنی 12روز بعد از آزادسازی خرمشهر در ایلام مرتکب شد. در این روز مردم ایلام هم مانند ساکنان سایر استان های کشور در حال راهپیمایی به مناسبت سالروز قیام 15 خرداد بودند که ساعت 9 و 30 دقیقه صبح 5 هواپیمای عراقی بر فراز آسمان این شهر ظاهر شدند و ضمن بمباران 6 منطقه مسکونى و یک پایگاه پدافند هوایى، 11 منزل مسکونى را ویران و 39 نفر را شهید کردند. این بمباران، 207 نفر مجروح هم بر جای گذاشت.

خبرنگار «کیهان» از ایلام گزارش داد که هواپیماهای عراقی ابتدا قسمتی از یک خیابان را به گلوله بستند و سپس 20 راکت به 4 خیابان شهر شلیک کردند. این حمله سنگین، با محکومیت گسترده در داخل کشور مواجه شد.

***

رئیس جمهور مغرور عراق تا 30 خرداد درباره «عقب نشینی» ارتش آن کشور از خرمشهر سکوت کرد. بعد ازظهر این روز، صدام در یک نطق رادیو و تلویزیونى خطاب به مردم کشورش، وعده داد که ظرف 10 روز از سایر نقاط اشغال شده خاک ایران هم عقب نشینی خواهد کرد. او گفت که عراق با هیئت های میانجی همکاری می کند تا جنگ به پایان برسد. صدام در این سخنرانی هیچ اشاره ای به شکست در خرمشهر نکرد اما محتوای سخنرانی او نشان می داد که رهبر عراق این تصمیم را متأثر از شکست سنگین 27 روز قبل تر در خرمشهر گرفته است.

بعدها حسین کامل، داماد صدام (که از در مخالفت با پدرهمسرش درآمده بود) اعتراف کرد که در ۲۴ ساعت اول بعد از آزادشدن خرمشهر به دست رزمندگان ایران، فشار روحی روی صدام به قدری زیاد بود که یک پزشک را به طور دائم بالای سر او گذاشته بودند.

شرایط بغرنج به وجود آمده برای عراق کار را به جایی رسانده بودکه 10 روز پیش از نطق اعتراف تلویحی صدام به شکست، شوراى فرماندهى انقلاب عراق در روز بیستم خرداد با انتشار بیانیه اى اعلام کرد آماده است «ضمن اجراى آتش بس فورى و پایان دادن به هرگونه درگیرى با ایران در مدت دو هفته همه نیروهایش را از خاك این کشور خارج کند.» همزمان، ارتش عراق نیز اعلام کرد فعالیت هاى نظامى اش را متوقف کرده است.

هاشمی رفسنجانی در یادداشت روز 20 خرداد 1361 خودش نوشته که آتش بس یک طرفه اعلام شده در این روز احتمالاً حیله ای از طرف صدام حسین بوده است. البته هاشمی معتقد بود چون این اطلاعیه نه با امضای رهبر عراق بلکه از طرف شورای فرماندهی انقلاب عراق صادرشده، احتمالاً وضعیت مبهمی در آن کشور حاکم شده است که یا منجر به حذف صدام شده و یا این اقدام توطئه ای برای نجات رئیس جمهور عراق و حزب بعث از باتلاقی است که در آن گرفتار آمده اند. هاشمی در خاطراتش این را هم می نویسد که بعضی منابع غربی همزمان با انتشار اطلاعیه آتش بس یکطرفه، خبر از قتل صدام حسین داده بودند اما این خبر بعداً تکذیب شد.10 روز بعد هم محتوای سخنرانی صدام نشان داد که آنچه توسط سرفرماندهی عراق اعلام شده، با تأیید صدام حسین بوده است.

اما به هر روی گزارش های رسیده از جبهه ها چندان با واقعیت آتش بس یکطرفه عراق سازگاری نداشت ( ادامه گلوله باران آبادان، تجاوز به حریم هوایی شهرهای ایران از جمله خرمشهر و... ) و از سویی رئیس جمهور عراق بعد از شکست در خرمشهر در حالی ادعای صلح طلبی می کرد که  قصرشیرین، مهران و سومار همچنان در دست ارتش او بود (اگر چه در روزهای بعد از بخشی از این مناطق عقب نشست) و در حالی شکست هایش در خاک ایران را «تاکتیکی» می دانست که در 19 ماه اشغال خرمشهر، عملاً این شهر را ضمیمه خاک خود کرده بود؛ برای آن شهردار انتخاب کرد، قصد تأسیس شهرک صدام را در اراضی اشغالی داشت و از هیچ تلاشی برای ویران کردن شهرها دریغ نکرد.

این بخشی از مشاهدات خبرنگار روزنامه «کیهان» است که روز سوم خرداد همراه با نیروهای فاتح خرمشهر، وارد این شهر شد: «...ابتدا وارد اولین فلکه شهر یعنی میدان راه آهن شدیم ولی از میدان خبری نبود. از ساختمان بزرگ راه آهن و همچنین از بنای عظیم خانه جوانان شهر حتی خشتی بر جای نمانده بود... صدام و صدامیان به هیچ چیز رحم نکردند؛ خانه ها، خیابان ها،

بیمارستان ها، مدارس، درخت ها و حتی آسفالت خیابان ها را کنده بودند.حاشیه و امتداد خیابان ها را کنده و نهرهای بزرگ ساخته اند.مغازه ها ویران و غارت شده اند و در خانه های مردم حتی شیر آب و یا یک تکه سیم برق وجود ندارد. وسایل مردم به یغما برده شده و خانه هایشبان سوزانده شده است. بعضی از خانه ها هنوز می سوزد و از آنها دود بلند می شود و به دنبال آن صدای انفجار مهمات به گوش می رسد. گویا دشمن امروز قبل از ترک شهر و سنگرهای خود آخرین صحنه های رذالت و پستی را به نمایش گذاشته است. باویران کردن خانه ها و مصالح آن برای خود سنگر و خاکریز ساخته اند. خیابان های منتهی به کارون را به وسیله تلی از آجر و خاک چون کوهی بلند مسدود کرده اند...»

این هم مشاهدات خبرنگار خبرگزاری «رویترز» که از خرمشهر آزاد شده دیدن کرد و گزارشش روز 14 خرداد 1361 در آن خبرگزاری منتشر شد: «خرمشهر همچنان زیر آتش توپخانه عراقى ها قرار دارد. در منطقه خرمشهر که زمانى یکى از  پررفت وآمدترین بنادر ایران بود، اکنون تنها دریایى از اشیاى بى مصرف همراه قطعات تانک وخودروهاى زرهى به جاى مانده است. در حومه این بندر، شبکه اى از سنگرها در میان خرابه هاى مغازه ها و کارخانه ها امتداد یافته است. تمامى نواحى مسکونى توسط بولدوزر با خاك یکسان شده و در این زمین ها تعداد زیادى میله هاى آهنى براى جلوگیرى از فرود چتربازان ایران نصب شده است».

با این اوصاف حالا یک سئوال مهم در ایرانِ بعد آزاد شدن خرمشهر مطرح بود؛ آیا باید به قول و قرارهای صدام باور داشت و صلح را پذیرفت یا حالا که ورق برگشته و ایران دست بالا را دارد، باید از همان تاکتیک اولیه عراق علیه ایران استفاده کرد و بخشی از خاک آن کشور را در اختیار گرفت و آنگاه از صلح سخن گفت؟ این چالش بزرگ کشور بعد از فتح خرمشهر بود.

***

عقب رانده شدن ارتش عراق از خرمشهر، شوک بزرگی به کشورهای عرب حامی عراق وارد کرد. سران این کشورها نیز مثل همتای بغدادی شان باور نمی کردند عراق خرمشهر را با هزینه ای به آن سنگینی به ایران واگذارد. تصور آنها این بود که «سردار قادسیه» در جنگ با ایران پیروز خواهد شد و این شاهان ضعیف، نفسی به راحتی می کشند و از کابوس زندگی در کنار یک همسایه قدرتمند آسایش پیدا می کنند. اما شرایط تغییر کرده بود. اعراب حالا از عکس العمل ایرانِ پیروز در وحشت به سر می بردند.

در روزی که خرمشهر از چنگ عراق خارج شد، تماس هاى آشکار و پنهان بین سران منطقه به دلیل نگرانى از احتمال ورود نیروهاى ایران به خاك عراق و سقوط حکومت صدام حسین به اوج خودش رسید.

رئیس کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامى از پیشنهاد جدیدش درمورد گفتگوهاى صلح خبر داد. سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان سعودى، به طور غیرمنتظره به دمشق رفت و به مدت شش ساعت با حافظ اسد رئیس جمهور سوریه (که در جنگ ایران و عراق از ایران حمایت می کرد) به گفتگو نشست. ترکیه، پاکستان، الجزایر و مراکش هم خواهان پایان جنگ شدند. تا پیش از آن، مراکش مستقیماً از حکومت صدام دفاع می کرد. سران و مسئولان چند کشور دیگر از جمله آمریکا و شوروی نیز ضمن مخالفت با ادامه جنگ ایران و عراق، پایان آن را خواستار شدند.

اما شاید جالب ترین موضع را حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر اتخاذ کرد که به دعوت صدام برای حضور سربازان مصری در ارتش این کشور پاسخ منفی داد. مصر تا پیش از آن از ارسال امکانات و تسلیحات برای حاکم بغداد دریغ نمی کرد اما آزاد شدن خرمشهر، ترس حاکم مصر از واکنش ایران را افزایش داد تا او هم به جرگه همتایانش که خواهان پایان جنگ شده بودند بپیوندد؛ یعنی تقریباً همه کشورهای اطراف ایران و عراق و البته خود عراق.

در قلب بغداد، نگرانی از پیشروی نیروهای ایران در خاک آن کشور به جایی رسید که رادیو صوت الجماهیر که بازگوکننده دیدگاه حاکمان عراق بود در ساعت 16 و 30 دقیقه روز ششم خرداد در گفتاری ضمن توجیه شکست ارتش عراق در خرمشهر و نادیده گرفتن انگیزه های اصلی صدام برای تجاوز به ایران، اعلام کرد که «عراق هیچ گونه چشم طمعى به سرزمین ایران ندارد و خواستار تجزیه ایران نیست»! این گفتار همچنین از قول حکمرانان عراق خواستار «برطرف شدن اختلاف دو کشور و به رسمیت شمردن حقوق دو کشور که از سوى پیمان هاى بین المللى تأیید شده است» گردید. اما موضع ایران چیز دیگری بود.

***

در خاطرات سوم خرداد 1361 اکبرهاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و از تصمیم گیران اصلی صحنه نبرد آمده است: «اول شب خدمت امام(ره) رفتیم و راجع به آینده جنگ مشورت کردیم. ایشان خیلی خوشحالند...فتح خرمشهر همه را بانشاط کرده است.»

اما نتیجه این «مشورت» چه بود؟ هاشمی در خاطراتش اشاره ای به این موضوع نکرده ولی در گفتگویی که روز چهارم خرداد 1361 در روزنامه «جمهوری اسلامی» منتشر شد، به نکته ای اشاره می کند که بعدها بارها و بارها بر آن تأکید کرد: «براى وادارکردن عراق به پرداخت غرامت، که یکى از شرط هاى ایران براى پایان جنگ است، باید حکومت عراق زیر فشار قرار گیرد.  بالاخره براى اینکه بتوانیم خساراتمان را از متجاوزین بگیریم، باید بر گرده آنها فشار وارد کنیم و من فکر مى کنم تا یک جایى به گرده آنها فشار نیاوریم، خسارتمان را نمى پردازند.»

در واقع هاشمی می گوید برای آنکه جنگ را از موضع قدرت پایان دهیم باید بخشی از خاک عراق در اشغال ما باشد تا بعد، روند مذاکره را با قدرت پیش ببریم. این دیدگاه نماینده امام خمینى (ره) در شوراى عالى دفاع، بعد از چند جلسه دیگر بین مسئولان عالیرتبه و با توجه به موافقت نظامیان با آن، به عنوان سیاست رسمی جمهوری اسلامی در ادامه جنگ اعلام شد. اگر چه خود هاشمی روز چهارم خرداد طی نطقی در مجلس در پاسخ به نگرانى حکام منطقه، اطمینان داد که ایران طمعى به خاك دیگران ندارد و تأکید کرد که بزرگ ترین حق ما سقوط صدام است. اما در همین حال ادامه جنگ در خاک عراق به تصویب کارگزاران نظام رسیده بود.

هاشمی رفسنجانی در یادداشت روز ششم خرداد 1361 می نویسد: «شوراى عالى دفاع در دفتر امام(ره) تشکیل شد. آقایان صیاد شیرازى و رضایى گزارش جبهه ها را دادند. ... نسبت به آینده جنگ هم تصمیم اتخاذ شد. قرار شد در نقاط محدودى وارد خاك عراق شویم، براى تأمین شهرهاى خودمان و گرفتن خسارت.»

او در یک گفتگو که سال 1378 منتشر شد، جزئیات بیشتری از این جلسه مهم را بازگو کرد: « فرماندهان ارتش و سپاه خدمت امام (ره) رفتند. من هم بودم. یک جلسه طولانى بود. فرماندهان گفتند اگر حاکمان بغداد مطلع شوند که ما وارد خاك این کشور نمى شویم، با خیال آسوده علیه ما شرارت خواهند کرد. منطق جنگ این نظر را نمى پسندد. امام(ره) مسائل انسانى را مطرح مى کردند و مى گفتند اگر به مردم عراق آسیب برسانیم، براى آنها مشکل خواهد شد. ... نتیجه اش این شد که امام (ره) اجازه دادند به صورت محدود در مناطقى که مردم عراق نیستند، ما وارد خاك عراق شویم. ... ایشان اجازه دادند که نیروهاى ما خود را به دجله برسانند تا اگر روزى قرار شد کارى بکنیم، فاصله را کوتاه کرده باشیم.»

هفتم خرداد 1361 هم هاشمی رفسنجانی در خطبه دوم نماز جمعه تهران، تصمیم ایران به ادامه جنگ با عراق در خاک آن کشور را علناً به جهان اعلام کرد: «... هنوز خیلى جاها دست آنهاست. هنوزکار داریم. تازه وقتى که اینها را بیرون کنیم، هیچکس توى دنیا فکر نکند، خودتان را گول نزنید که حرکت دیپلماسى مى کنید و ایران را پشت مرزش نگه مى دارید. ما گفتیم نیازى به خاك نداریم، خاك خودمان هم وسیع است و هم غنى، اما از حقمان صرف نظر نمى کنیم، نمى توانیم صرف نظرکنیم. اگر ما هم صرف نظر کنیم، خدا صرف نظر نمى کند...»

12 خرداد هیئتی دیپلماتیک از ایران عازم کشورهای قطر، امارات و یمن جنوبی شد تا تصمیم ایران به اطلاع رهبران این کشورها (و در واقع رهبران جهان عرب) رسانده شود. سفیر ایران در پاکستان هم با رئیس جمهور آن  کشور گفتگو کرد. همزمان، سفیر ایران در کویت اعلام کرد که ایران ناگزیر به تعقیب دشمن است. دیدگاهی که به نظر، محتوای اصلی پیام ایران به کشورهای دیگر هم بود.

هاشمی رفسنجانی در یادداشت 20 خرداد 1361 هم صراحتاً از مشخص شدن تکلیف جنگ خبر می دهد. این همان روزی است که عراق ضمن اعلام آتش بس یکجانبه، تأکید کرد نیروهایش را ظرف چند روز از خاک ایران عقب خواهد برد. هاشمی می نویسد: « راجع به مسائل جنگ تصمیم گرفتیم ... امام (ره) درمورد ادامه جنگ قاطع اند و اجازه نمی دهند حتى به گونه اى بحث شود که کوچک ترین تردیدى در جامعه و نیروها بروز کند و اهداف جنگ را به گونه اى اعلام می کنند که همگى خودشان را براى مدت طولانى آماده کنند و ضمناً توافقى براى ورود به خاك عراق هم نداشتند. ... فرمانده هان نظامى در حضور ما با امام (ره) بحث کردند و کارشناسانه ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاك عراق سازگار نیست. دشمن در جاهاى زیادى در خاك ما است و اگر مطمئن بشود که نظام ما به خاك او وارد نمى شود یا ورود جزئى خواهد داشت، نه امتیازى خواهد داد و نه از نقاط حساس بیرون خواهد رفت و هروقت آمادگى پیدا کرد، در خاك ما پیشروى مى کند؛ و با این استدلال امام (ره) را قانع کردند که با ورود به خاك عراق در جاهایى که مردم نیستند یا کم هستند وآسیب نمى بینند، موافقت کنند.»

***

از فردای آزادی خرمشهر هر چه سیاسیون در پشت جبهه مشغول بررسی اوضاع و تصمیم گیری برای آینده جنگ بودند، ، شرایط این شهر به سمت عادی شدن پیش می رفت. این بخشی از مشاهدات خبرنگار روزنامه «کیهان» در خرمشهر در روز 5 خرداد 1361 است:

«هر ساعت که می گذرد خرمشهر چهره آزادتر و راحت ترى به دست می آورد به طورى که اکنون کارهاى سازندگى ضرورى آغاز شده است. تخلیه اسراى عراقى و پا كسازى میدان هاى مین به سرعت ادامه دارد. تبادل آتش در دو قسمت اروندرود به شدت ادامه دارد و نیروهاى دلاور ما آشیانه هاى تیربار مزدوران را در آن سمت اروندرود زیرآتش شدید دارند. امروز، تابلوهاى تازه اى در خرمشهر نصب گردید که جالب ترین آن «به خرمشهرخوش آمدید. جمعیت خرمشهر 36 میلیون نفر» است. گروهى از افراد همچنان مشغول جمع آورى سلاح ها و غنائم جنگى در گوشه وکنار شهر هستند، ولى شاید هنوز 10 درصد هم از غنائم جمع آورى نشده باشد. بعثى ها با آجر، خاك و تیرآهن دور شهر را خاکریز زده اند. امروز، براى پیداکردن راهى که به پل خرمشهر منتهى شود، مدتها در میان ویرانه ها سرگردان بودیم. عبور از شهر به کندى و سختى انجام می گیرد.چون اغلب محلات مسکونى شهر به میدان هاى مین تبدیل شده است...»

این در حالی است که گزارش ها از تمایل ساکنان خرمشهر برای بازگشت به شهرشان حکایت دارد. اما فرمانداری خرمشهر روز هشتم خرداد 1361 با صدور اطلاعیه ای از ساکنان این شهر خواست «براى رفاه حال خود و رزمندگان اسلام که همچنان به نبرد با مزدوران ادامه مى دهند» فعلاً به محل سکونتشان در این شهر بازنگردند.

***

ساعت 21 و 30 دقیقه روز ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱ مصادف با ۲۲ رمضان ۱۴۰۲، نزدیک به دو ماه بعد از آزادسازی خرمشهر، اولین عملیات ایران در خاک عراق در 5 مرحله به مدت 15 روز در منطقه ای به وسعت 1600 کیلومتر در شرق بصره انجام شد. هدف عملیات رمضان رسیدن به دروازه های بصره بود. آزاد شدن خرمشهر مسیر جنگ را تغییر داده بود.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
خبر کوتاه
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار
پرطرفدارها