اعتراض فرهنگ و بیخیالی مدیرکل ارشاد!
ایرج ناظمی: رویداد چهارشنبه گذشته اداره کل ارشاد اصفهان قبل از هر چیز دارای دو پیام اساسی بود. اول از همه نجابت و درایت کارکنان این اداره را نشان داد که آرام و بدون هیاهو، نمازخانه اداره را برای اعلام اعتراض خود انتخاب کردند و دوم بیخیالی مدیرکل آنها که به جای رسیدگی پیشدستانه به انتظارات پرسنل زیر مجموعه خود، اجازه داد تا موضوع به تحصن و دست کشیدن از کار برسد.
به شهادت بیش از سی سال تعامل و ارتباط مستمر با کارمندان ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، میتوان آنها را از پر تلاشترین افرادی دانست که با صبوری فراوان، رسیدگی روزانه به امور قشر فرهیخته و فرهنگی جامعه را بر عهده دارند. علیرغم خستگی بسیار، همیشه لبخند بر چهره داشته و مهربانی، چاشنی رفتار و گفتار آنهاست.
انصافا نباید شرایطی فراهم میشد که آنان بخواهند برای خواستههای بر حق و مختصر خود، گلایه را عیان کنند. مگر چیز زیادی می خواهند که قابل حصول نباشد؟
آنها بعد از چند ساعت سکوت چه شنیدند که بیپیرایه به محل کار خود برگشتند؟ به جز اندکی امید و قول پیگیری خواستههایشان...
بهانه اصلی این نوشتار طرح این سئوال است که چرا مدیر کل ارشاد استان قبل از آن که کار به اعتراض و تحصن برسد، به سراغ کارمندان خود نرفت؟ چرا همان صبح اول وقت و در آغازین دقایق نشست و تحصن زیر مجموعه اش، در محفل آنان حاضر نشد؟ آیا باید اجازه می داد تا زمان بگذرد و خبر آن به اقصی نقاط جهان مخابره شود و بعد برای آنها سخن بگوید؟ آیا باید حتما به او می گفتند که به جمع کارمندانش برود تا او چنین کند؟ آیا خود او تا این اندازه هم تدبیر نداشت که بفهمد چاره کار در چیست؟
اصلا چرا باید اجازه می داد تا کار به روز موعود برسد؟ یعنی تا این حد از اوضاع اداره تحت سرپرستی اش بی خبر است که نمی داند قرار است در آن چه اتفاقی بیفتد تا علاج واقعه را قبل از وقوع داشته باشد؟ در این شرایط واقعا باید از چنین فردی انتظار داشته باشیم که فرهنگ جامعه را توسعه و سامان بدهد؟
وقتی در اداره ای چنین می شود به معنای آن است که ارتباط مدیرکل آن با کارمندانش به حدی ضعیف و ناچیز بوده که از حال و اوضاع آنان خبر نداشته و اگر خبر داشته به اندازه چند دقیقه هم برایشان وقت نگذاشته تا کمی با آنها صحبت کند. کاری که زمانی به انجام رسید که تیر خبر از کمان رها شده بود.
اگر این آقای مدیرکل در طول یک سال گذشته به اندازه یکی از پیامهای بدون بازخوردش در فضای مجازی، برای کارمندان خود وقت میگذاشت و با آنان به گفتگو می پرداخت، ثمره بهتری نصیب فرهنگ و جامعه می شد. معلوم نیست در فضای مجازی چه چیزی نهفته است که مراودات مدیرکل ارشاد اصفهان باید از طریق آن سپری می شود.
در دولت سیزدهم، چهار مدیرکل برای فرهنگ و ارشاد اصفهان معرفی شد و متاسفانه آخرین آنها که همین مدیرکل فعلی است، با نظر استاندار در دولت چهاردهم نیز تثبیت شد. شاید کمترین انتظار «دکتر جمالی نژاد» آن بود که مدیرکلی که برای تمدید انتصابش، هزینه سیاسی تولید شده، حداقل در مقام عمل چنان کند که مایه آبرو و حیرت باشد. ولی متاسفانه نوع تعامل مدیرکل ارشاد چنان بوده که به جز تاسف و سرشکستگی چیزی عاید مدیر ارشد استان نکرده است.
آیا مدیرکل ارشاد خبر ندارد که استاندار اصفهان در طول همین یک ماه گذشته بیش از چند جلسه 6 ساعتی با کشاورزان شرق اصفهان داشته است؟ آیا اطلاع ندارد که زمان پایان برخی از این جلسات، یکی دو ساعت بعد از نیمه شب بوده است؟
این جلسات برای چه بوده؟ آیا دلیلی به جز رفع موانع و مشکلات معیشتی و جلوگیری از برخی اقدامات اعتراضی و تحصن و... کشاورزان داشته است؟
اگر «سیدین» از روش و منش «جمالینژاد» اطلاعی ندارد که وای بر احوال او و فرهنگ اصفهان و اگر خبر داشته و بی تفاوتی را برگزیده تا به اعتراض کارمندانش منجر شود، وای بر جناب استاندار که تاکنون پس گردن «سیدین» را نگرفته و او را از ساختمان ارشاد بیرون نیانداخته است!
چه بسا اگر «دکتر جمالی نژاد» می دانست دقیقا در همان روز و ساعتی که او برای جلب رضایتمندی کشاورزان ورزنه و هرند، از خواب و خوراک خود گذشته و حنجره پاره میکند، مدیرکل ساختار فرهنگی استان در حال رایزنی و گفتگو برای تامین مقدمات تهیه لیست کاندیداهای شورای شهر است، حیا و احترام را کنار گذاشته و تدبیر دیگری به کار میگرفت.
ای کاش استاندار اصفهان کار نکرده مدیرکل خود را جبران می کرد و یک روز به صورت سر زده، نماز ظهر خود را در جمع کارکنان اداره ارشاد اقامه می نمود و بعد از آن به پای صحبت شان می نشست تا بفهمد که بسیاری از خواسته های آنها در مجموعه استان قابل اجابت است و برخی دیگر نیز از طریق تهران و وزارتخانه مربوطه حل و رفع می شود و فقط به پیگیری مختصری نیاز دارد که تاکنون توسط «سیدین» انجام نشده است. بخصوص آن که بدانیم یکی از مسئولین ارشد ارشاد نیز همین موضوع را تایید کرده و معتقد است که پیگیری ها از جانب اصفهان ضعیف و در حد صفر است.
به هر حال از مدیرکلی که مراسم روز خبرنگار را به جای مرداد، در اسفندماه برگزار می کند، بیش از این هم نباید انتظار داشت. ولی فارغ از آن، نکته مهمی که از رویداد چهارشنبه گذشته منتج می شود، در پاسخ به یک سئوال تلخ نهفته است: کسی که در مقام ارشد یک اداره کل برای کارمندان و پرسنل زیرمجموعه فرهنگی خود اهمیتی قایل نیست تا مشکلات و خواسته های معیشتی آنان را پیگیری کند و نسبت به وقوع اعتراض آنان بی خیال و بی تفاوت است، آیا می تواند برای هزار و یک موضوع مختلف در عرصه های فرهنگ عمومی و شعر و موسیقی و سینما و تئاتر و کتاب و رسانه، حرفی برای گفتن داشته باشد؟
با اینستاگرام نصف جهان همراه ما باشید
عضویت در کانال تلگرام نصف جهان