نصف جهان: فروشندگان موادمخدر با اينکه مي‌دانند کارشان چه عواقبي دارد و با هرگرم موادمخدر چه تعداد جوان بدبخت مي‌شوند، اما به کارشان ادامه مي‌دهند؛ هرکدام هم توجيهي دارند.

به گزارش آنا؛ پليس تهران تعدادي از خرده‌فروشان موادمخدر و معتادان را در طرح ضربتي که در اين شهر به اجرا گذاشته شد شناسايي و دستگير کرد. در حاشيه بازديد رئيس پليس مبارزه با موادمخدر تهران بزرگ از دستگيرشدگان و کشفيات، فرصتي هم براي خبرنگاران پيش آمد تا گپ‌وگفتي با دستگير شدگان داشته باشند.

اغلبشان ساکت و بي‌سر و صدا در حالي‌که به همديگر وصل شده بودند، منتظر بودند تا به بازداشتگاه منتقل شوند؛ در ميانشان عده‌اي چرت مي‌زدند و عده‌اي ديگر از گرما گلايه مي‌کردند.

موادفروش تنبل!

در اين ميان البته مرد جواني بود که نه چرت مي‌زد و نه از چيزي گلايه‌مند بود بلکه با علاقه‌اي خاص شيوه فروش مواد مخدرش را براي ديگران تعريف مي‌کرد. فربه و شوخ‌طبع به نظر مي‌رسيد؛ خالکوبي‌هايي گوش‌ها و صورتش را پوشانده بود و جاي چاقو روي گردن و گونه‌هايش خودنمايي مي‌کرد. اصلاً از فروش مواد مخدر ناراضي يا پشيمان به نظر نمي‌آمد بلکه معتقد بود دزدي کار بدي است و مدعي بود: «من که دزدي نکردم من جنس مي‌آوردم و مي‌فروختم. هر کسي چيزي مي‌فروشد من هم مواد مي‌فروشم. مي‌خواهيد بگوييد من جوان‌ها را به اعتياد مي‌کشاندم که اين حرف را قبول ندارم زيرا اگر از من نخرند از کس ديگري مي‌خرند.»

مرد جوان که با هر کلمه صحبت يک قلپ هم آب مي‌خورد، درباره نحوه خريداري مواد هم صحبت‌هاي جالبي داشت. با اشتياق تعريف مي‌کرد: «قيمت مواد حتي براي من هم متفاوت است مثلاً اگر بخواهم مواد دست اول بخرم بايد 50 ميليون تومان بيشتر هزينه کنم يعني هر چه دست به نقد‌تر باشي، مواد برايت ارزان‌تر تمام مي‌شود. مثلاً در محل ما شخصي است که در يک پارت 100 کيلو مواد مخدر مي‌خرد. براي اين کار به سراغ بلوچ‌ها مي‌رود اين 100 کيلو را با او کيلويي يک ميليون تومان حساب مي‌کنند ولي اگر من بخواهم اين کار را بکنم و کمتر از 100 کيلوگرم يعني حدوداً 50 کيلوگرم مواد مخدر بخرم محال است که زير يک و نيم ميليون تومان به من مواد بدهند.»

گران شدن قيمت دلار مسلماً روي هر چيزي از جمله مواد مخدر هم تأثير گذار بوده است اين را مرد مواد فروش هم تأييد کرد و گفت: «دلار که گران شد قيمت شيشه هم افزايش پيدا کرد قبل از گراني‌ها هر يک گرم شيشه را 60 هزار تومان مي‌فروختيم اما بعد از اينکه نرخ دلار بالا و پايين رفت هر يک گرم را 120 هزار تومان به مشتري‌ها فروختيم.»

درباره شيوه دستگيري‌اش هم داستان جالبي داشت و توضيح داد: «من را گرفتند چون تنبل بودم، در خانه مي‌نشستم و به مشتري‌ها مي‌گفتم که براي گرفتن مواد به درِ منزلم بيايند به همين علت هم لو رفتم.»

موادفروش جوان که پيش از اين هم دو بار ديگر دستگير شده بود وقتي درباره داشتن زن و بچه از او پرسش شد با خنده گفت: «زن و بچه‌ هم ندارم مگر عقلم کم است که زن بگيرم، بعد مجبور شوم براي او مانتوي 500 هزار توماني بخرم. پول‌هايم را خرج خودم مي‌کنم.»

قاچاق حشيش براي پرداخت ديه

کمي آن طرف‌تر دو مرد سيه چرده با دستبند به يکديگر وصل شده بودند؛ اصرار براي اينکه دستهايشان را از روي صورتشان بردارند، بي‌فايده بود. مي‌گفتند خجالت مي‌کشيم؛ حتي از روي خبرنگاران هم خجالت‌زده‌ايم. مرد جوان‌تر درباره علت دستگيري‌شان توضيح داد:«124 کيلوگرم حشيش را با کاميون از بندرعباس به تهران آورديم که بين راه ما را گرفتند.»

خودش مدعي بود که اولين بار است اين کار را انجام مي‌دهد و طبق قول و قرارش با صاحب بار به ازاي هر يک کيلوگرم مواد مخدر قرار بود به او 170 هزار تومان داده شود.

مرد قاچاقچي ادامه داد: «54 بسته حشيش را که هر کدام حدوداً يک کيلوگرم وزن داشت کنار خودم گذاشتم و به سمت تهران به راه افتادم؛ البته پشت کاميون کاملاً خالي بود.»

او درباره نحوه آشنايي‌اش با صاحب اصلي بار توضيح داد: «يک بار برايش از شهرستان بار به تهران آورده بودم، اول که گفت قرار است اين سري چه چيزي را به تهران بياورم قبول نکردم اما آنقدر اصرار کرد که بالاخره قبول کردم، از تمام مدارکم عکس گرفت و قرار شد زماني که وارد تهران شدم شماره تلفن فردي که قرار است جنس‌ها را به او تحويل دهم براي من بفرستد اما نمي‌دانم چه شد که ناگهان در اتوبان دستگيرم کردند.»

مرد 40 ساله که تا بناگوش سرخ شده بود، ادامه داد: «باور کنيد از سر شکم سيري اين کار را نکردم، بدهکار ديه هستم بايد 204 ميليون تومان بابت ديه بدهم و همچين پولي هم ندارم؛ چاره‌اي نداشتم!»