پاسخ دختر هاشمي رفسنجاني به شايعات درباره ثروت خانواده او
کد خبر: ۱۲۳۴۴۶
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۱

نصف جهان: يکي دو روز بعد از گفتگوي بهاره رهنما با فائزه هاشمي سومين فرزند مرحوم آيت ا... هاشمي، او يک بار ديگر مقابل خبرنگار پايگاه اطلاع رساني «انصاف نيوز» نشست تا باز هم از خاطرات و شايعات حول خودش سخن بگويد. آنچه مي بينيد بخشي از اين گفتگو است که عمدتاً به شايعات درباره ثروت خانواده هاشمي پرداخته است.

ميگويند اتوبانهاي کانادا متعلق به شماست.

[با خنده] شايعات زياد است، اينکه شما ميگوييد و خيلي چيزهاي ديگر، اتفاقاً در همين فيلمي که خانم ايلانلو براي من ساخته، ادعاي پاليزدار را هم ميگذارد که ميگويد اسبهاي من روزي صد هزار تومان پوست هندوانه يا هندوانه ميخورند! من حتي يکدانه اسب هم ندارم، هيچوقت نداشتهام. ميگفتند با عمهخانمام در کانادا شرکت نفتي راهاندازي کردهام و کارهايي کردهايم که اصلاً قابل گفتن نيست. همه اينها دروغ است ديگر.

لطفاً ميگوييد که داراييهايتان چگونه است و چه چيزهايي داريد؟

برخلاف اينکه اين همه گفته شده که بابا خيلي پولدار است، واقعاً اينگونه نبوده.يک جوک بگويم: «ميگويند از آقاي هاشمي پرسيدند که چه شد پولدار شدي؟ گفت ما مقداري باغ پسته در رفسنجان داشتيم، انقلاب که شد ايران افتاد در زمينهاي ما.» واقعيت اين است که بابا از پستهداران معمولي رفسنجان بوده است. نسبت به وضعيت عادي کمي بهتر بوده است. اساساً داراييهاي بابا بعد از انقلاب کمتر شد، چون وقت نکرد که به باغها رسيدگي کند، او قبلاً کار ميکرد، سرمايهگذاري ميکرد و ساخت و ساز داشت. ديگر اين کارها را نکرد چون وقت نداشت. باغهاي پستهي ايشان خيلي افت کرد؛ حالا من چون اخراج و بيکار شدم، دارم باغهاي پسته مامان را مديريت ميکنم.

هرچيز گرانقيمتي به خانواده شما نسبت داده ميشد. واکنش پدر و بچههاي ديگر به اين شايعات چه بود؟

اکثر اوقات به اينها ميخنديديم ولي در دورههايي که مورد استفاده افراد بياخلاق قرار ميگرفت و تأثيرگذار ميشد ديگر جاي خنديدن نداشت. يک دورهاي اين شايعات باعث تخريب شد؛ از جمله در انتخابات سال 84 عليه آقاي هاشمي بر روي اين شايعات خيلي مانور دادند؛ در همان دوران يک CD پخش کردند که در آن همين ادعاهاي من و عمه خانم يا اموال آقاي هاشمي و چقدر پول جنگ را برده است، از اين حرفها زده ميشد. يا برجها و اموالي که در ايران به ما نسبت داده ميشد آن CD در سطح وسيعي منتشر و پخش شد. و به شکل عجيب و غريبي در آن زمان باور شد. فکر ميکنم حول و حوش سال 88 بود که روزنامه «جوان» مطلبي نوشت. عکس برجي در نياوران را صفحه اول انداخت، اسم من را نياورد اما تمام مشخصات من را ذکر کرد که خانم «ف.ه» که انگليس بوده و در ورزش بوده است و... صاحب اين برج است! هرکسي که ميخواند ميفهميد که منظور من هستم. حتي شنيدم که سهامدارهاي آن برج هم از اين روزنامه علاوه بر من شکايت کردند. يا مثلاً وارد کلاردشت که ميشويد يک ساختمان گرد بزرگي بالاي کوه ديده ميشود، در حد گستردهاي شايعه کرده بودند که آن ساختمان متعلق به من است. به يکي از همان محليها سپردند که دنبال کند بفهمد که اصلاً چرا اين شايعه به وجود آمده است. ايشان يک نفر را فرستاد بچه سرايدار هم گفت: «مال فائزه هاشمي است.» ديگر وقتي سرايدار چنين چيزي را بگويد يعني اين قضيه يک شايعه معمولي نيست که تصادفي پخش شده باشد، بلکه مشخص است با يک برنامهاي اين اتفاق افتاده.

خلاصه صاحب ملک را خواستند که «خانم هاشمي گفتند حالا ديگر آبها از آسياب افتاد و مشکلات رفع شد، بيا و ملکم را به نامم کن» او هم گفته بود «به خانم هاشمي چه ربطي دارد و اين ملک متعلق به خود من است و...» گفته بودند که «بچه سرايدارت هم ميگويد، پس متعلق به ايشان است»، آنجا در نهايت آن شخص اعتراف کرده بود که «چون کارهاي ساخت خانه مثل دادن مجوز و آب و برق و... را انجام ندادند، پس اين شايعه را ساختم و همه کارها درست شد. تمام مجوزها را صادر کردند و توانستم خانهام را بسازم».

يا مثلاً محسن تعريف ميکرد در سفري که به شمال داشتند، پسرخالهام به دنبال زميني در شمال بوده، به يک املاکي ميروند که محسن را هم نميشناخته. چند زمين معرفي ميکند و بعد ميگويد فلان زمين هم کنار ملک پسر رفسنجاني است و خيلي زمين خوبي است. محسن هم کنجکاو و پيگير ميشود، آن املاکي طفره ميرفته و محسن هم ول نميکند تا بالاخره املاکي اعتراف ميکند که من اين حرف را ميزنم که مشتريها احساس امنيت کنند و براي زمينها مشتري پيدا کنم.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار