پ
کامبیز دیرباز:
کد خبر: ۱۳۳۷۹۳
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۴

نصف جهان: تا همین دو روز پیش سریال «شرایط خاص» هر شب ساعت 20 و 45 دقیقه از شبکه 3 سیما پخش می شد که کامبیز دیرباز بازیگر سینما و تلویزیون در آن ایفاگر نقش «آصف مهرمنش» بود. خبرگزاری ایلنا به همین بهانه گفتگویی با وی انجام داده که در ادامه بخشی از آن را می خوانید.

کارنامه بازیگری کامبیز دیرباز را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد. بازی در نقش‌های جدی همچون «دوئل» و «تب سرد» که مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و بازی در نقش‌های کمدی همچون «اخراجی‌ها» و«نابرده رنج» که با استقبال مردم مواجه شده است. چه مؤلفه‌ها و معیارهایی می‌تواند کامبیز دیرباز را برای انتخاب یک نقش ترغیب کند؟

به صورت کلی ایده‌آل هر بازیگری است که بتواند فضاهای مختلفی را تجربه کند ولی من به شخصه طرفدار سینمای قصه‌گو هستم و سلیقه‌ام اینگونه از سینما را شامل می‌شود. به نوعی از بچگی مثل خیلی از مردم گوش من هم به قصه‌های مادربزرگ و مادرم عادت کرده و به طور خودآگاه و ناخودآگاه سینمای قصه گو را ترجیح می‌دهم. به همین دلیل اولین اولویت برای شخص من دوست داشتن قصه‌ای بوده که پیشنهاد شده است. در واقع بعد از قصه است که به فضای کمدی یا تراژدی بودن آن فکر می‌کنم. در همه کارهایی که بازی کردم این موضوع در نظر گرفته شده و همیشه کارهای قصه‌داری را بازی کرده‌ام. البته گاهی اوقات هم هست که آدم احساس می‌کند که جامعه احتیاج به نفس کشیدن و لبخند دارد. مثل الان که شرایط بسیار، شرایط سختی است. شاید الان در این مقطع من بین کار کمدی و تراژدی؛ کمدی را انتخاب کنم.

سریال «شرایط خاص» به جز قصه چه ویژگی خاص دیگری داشت که فکر می‌کردید از کارهای دیگر شما متفاوت می‌شود؟

بعد از اولویت قصه، کارگردان کاری که می‌خواهم انجام دهم برایم مهم است. وحید امیرخانی که کارگردان «شرایط خاص» را با فیلم «فی‌المدت المعلوم» می‌شناختم و نگاه به اندازه او به کمدی در آن فیلم را می‌پسندیدم. به همین دلیل دوست داشتم که تجربه کار کردن با او را داشته باشم. علاوه بر این، در این کار تیم نویسندگان خیلی خوبی داشتیم که موضوع مهمی به شمار می‌آمد. نقش من در این سریال نیز با سلیقه‌ام در بازیگری متناسب بود. چراکه برایم اهمیت دارد، نقشی که بازی می‌کنم، کاراکتری باشد که قشر عمومی‌تر از مردم آن را بشناسند و به نوعی نماینده یک توده اکثریت از مردم باشد. البته این به آن معنا نیست که بخواهم اقلیت را بازی نکنم. به طور مثال من در سریال «در چشم باد» نقش یک شخصیت از قشر مرفه جامعه را داشتم که در تاریخ معاصر زیست می‌کرد. ولی به هر حال این موارد تجربیاتی است که کنار همدیگر کارنامه یک بازیگر را می‌سازد. در «شرایط خاص» نیز من احساس می‌کردم، «آصف مهرمنش» را هم من می‌شناسم، هم تعداد زیادی از مردمی که احتمالاً بیننده این کار هستند.

اصولاً نقش‌های کمدی که از شما دیدیم مقداری به هم شباهت دارند. انتخاب این نقش‌های کمی شبیه به هم به دلیل نبود فیلمنامه و عدم هدایت درست کارگردان است یا اینکه خودتان هم تلاشی برای اینکه نقش متفاوتی در حوزه کمدی بازی کنید انجام نمی‌دهید؟

مدت‌ها منتظر بودم که در سینما جایگاه سفتی پیدا کنم تا انتخاب کننده باشم ولی در این ۲۰ سال کار کردن در این حوزه هرچه جلوتر آمدم به این نتیجه رسیدم که ذاتاً پوزیشن بازیگر انتخاب شونده است. به هر حال باید ده فیلمنامه به دستم برسد که از آنها یکی را انتخاب کنم. یعنی در نهایت من باز باید انتخاب شوم تا بتوانم از بین پیشنهاداتم یک نقش را انتخاب کنم. همین چند پیشنهاد کمدی که برایم آمده و آنها را بازی کردم، غنیمت بوده است. یعنی به این صورت نبوده که انبوه پیشنهادات نقش‌های کمدی را داشته باشم و از بین آ‌نها این چهار نقشی که داشتم را انتخاب کنم و بعد به این بحث برسیم که نقش‌ها شبیه یکدیگر نباشند. به هر حال بضاعت فیلمنامه‌هایی که دست من رسیده، همین‌ها بوده و من تمام سعی و تلاش خود را کرده‌ام که آنها را از حالت فانتزی خارج کنم و به کمدی موقعیت برسانم. کمدی که لوده‌بازی در آن نباشد و در عین حال که کاملاً جدی بازی می‌کنید، خلق موقعیت کمدی نیز در آن اتفاق بیافتد.

در هنگام بازی چقدر احساس می‌کنید از کامبیز دیرباز جدا شده و شخصیت درون فیلم می‌شوید؟

بعضی از کاراکترها به قدری مؤلفه‌هایشان در کاغذ متفاوت است که به هر حال من را از خود کامبیر دیرباز دور می‌کنند. به طور مثال در فیلم «دوئل» از بحث لهجه تا سن و سال و وزن آن کاراکتری که من در آن سال‌ها بازی کردم، با کامبیز دیرباز تفاوت‌هایی داشت. آن سال‌ها برای بازی در آن کاراکتر 7 کیلو وزن کم کردم تا نقش سربازی که در فیلم «دوئل» داشتم را باورپذیرتر بازی کنم. مؤلفه‌های دیگری نیز وجود داشت که این موارد ناخودآگاه به بازیگر کمک می‌کند. ولی یکسری نقش‌ها هستند مثل «آصف مهرمنش» که مقداری از مؤلفه‌های آنها به خود کامبیز دیرباز نزدیک است. حتی در مواردی سلیقه لباس پوشیدن و ریش داشتن من به آصف مهرمنش شباهت دارد. اینها شاید شخصیت را به من نزدیک می‌کند که وقتی خود من هم نگاه می‌کنم، به صورت فیکس فریم و در عکس شباهت او با خودم را می‌بینم ولی در رفتار قطعاً تفاوت‌هایی وجود دارد. در واقع این رفتارهاست که در کنار یکدیگر گذاشته می‌شود و در طول ۲۰ قسمت یک کاراکتر را می‌سازد.

ما شاهدیم که برخی سریال‌ها برای اینکه توسط مخاطبان دیده شوند، از برخی اتفاقات حاشیه‌ای استفاده می‌کنند و با این کار در فضای مجازی دیده شده و به این صورت بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرند. فکر می‌کنید این اتفاقات حاشیه‌ای کار درستی است؟

اینکه ما بخواهیم از یک ابزاری استفاده کنیم که کارمان دیده شود یک بحث است و اینکه کارمان چیزی برای ارائه کردن داشته باشد یا خیر بحث دیگری است. به اعتقاد من در واقع اگر خود کار پتانسیل لازم را برای تماشاگر داشته باشد، شما آن را بدون تبلیغ و در ساعت 2 نصف شب هم روی آنتن بفرستید، دیده خواهد شد. البته شاید دو سه قسمت اول را از دست بدهید ولی خود مردم دهن به دهن سریال را تبلیغ می‌کنند و به این صورت همه ساعت ۲ نصف شب بیدار می‌شوند و کار را می‌بینند. البته اتفاقات حاشیه‌ای می‌تواند به دیده شدن کار کمک کند ولی اهمیت اصلی موضوع به خود کار وابسته است. فضای مجازی هم در حال حاضر ابزاری است که می‌توان از آن استفاده کرد. در واقع ابزار مهم نیست بلکه نحوه استفاده از آن مهم است. شما می‌توانید با یک چاقو آدم بکشید، می‌توانید با همان چاقو جراحی کنید و یک آدم را نجات دهید.

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰