نصف جهان: در دهه 90 حضور دختران نوجوان در سینمای ایران بسیار چشمگیر شده است. دخترانی که قهرمان فیلم هستند یا تأثیر بسزایی در مسیر پیشروی درام دارند.
با یک بررسی ساده میتوان دید که از اواسط دهه 80 به این سو ساخت فیلمهایی با محوریت زنان افزایش چشمگیری پیدا کرد. خواه فیلمهایی که قهرمانان زن سرکش و ماندگاری چون گلرخ کمالی «سگ کشی» داشتند، خواه فیلمهایی که درباره حقوق زنان صحبت میکردند. از اواخر دهه 80 و خصوصاً در دهه 90 اما این جریان نه تنها بیشتر از پیش شده و «زنان» محور اصلی بسیاری از فیلمها را تشکیل میدهند، که پرداختن به زندگی دختران نوجوان هم باب شده است. هرچند از دیرباز کارگردانانی مانند رسول صدرعاملی فیلمهایی درباره دختران نوجوان مانند «من ترانه 15 سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» ساختهاند اما در دهه 90 حضور دختران در سینمای ایران بسیار چشمگیر شده است. دخترانی که قهرمان فیلم هستند یا تأثیر بسزایی در مسیر پیشروی قصه و درام در فیلمها دارند.
۱- «دربند»/ پرویز شهبازی. بازیگر: نازنین بیاتی
نازنین بیاتی در اولین نقشآفرینی مهم سینمایی خود، قهرمان فیلمی از پرویز شهبازی میشود. شهبازی که تجربیات پیشینش هم نشان میدهند که همواره دغدغه جوانان را داشته است در «دربند» هم درباره دختری ساده اما باهوش که از شهرستان برای درس خواندن به تهران آمده، قصه تعریف میکند. اگر او در «نفس عمیق» همپا و همدوره قهرمانان جوان فیلم خود محسوب میشد و به عبارتی نقطه نظر همنسلیهای خود را روایت میکرد، در «دربند» از نقطه نظر مردی جاافتاده و بالغ به شکل زیست نسلهای جوانتر و بعد از خودش نگاه میاندازد. اما با وجود این شخصیت پردازی دختر در این فیلم نشان میدهد که او به خوبی از احوالات و درونیات نسل جدید و دهه هفتادیها آگاه است.
۲-«فراری»/ علیرضا داودنژاد. بازیگر: ترلان پروانه
هرچند ترلان پروانه را از وقتی یک دختر کوچولوی بامزه پنج شش ساله بود در سینما و تلویزیون دیدهایم اما این اولین نقشآفرینی مهم و جدی او بهعنوان یک بازیگر بالغ در «فراری» است. او قهرمان یکی از سرراستترین و دلنشینترین فیلمهای سالهای اخیر رضا داودنژاد است. یک دختر دهه هفتادی سرکش و سرزباندار که از فومن به تهران آمده تا یک فراری خاص و البته صاحبش را که یک جوان آقازادهطور است، دربیابد و در این مسیر با مردی که جای پدر او را دارد همراه میشود. بازی ترلان پروانه در «فراری» باعث میشود تماشاگر آن دختربچه کوچک را کم و بیش فراموش کند و حالا او را بهعنوان یک بازیگر جدی بپذیرد.
۳-«درساژ»/ پویا بادکوبه. بازیگر: نگار مقدم
این احتمالاً واقعیترین تصویری است که میتوان از یک دختر جوانی که متولد اواخر دهه 70 است دید. نسلی که در تکنولوژی و رسانه و آزادیهای اجتماعی سالهای اخیر جامعه ایران بزرگ شده و تعریف بسیاری از خط قرمزها برایش کاملاً متفاوت از نسلهای پیش از خود است. راحتی روابط و معاشرت این نسل با یکدیگر و پیچیدگیهای درونیشان در شخصیت گلسا در فیلم «درساژ» به خوبی به نمایش درآمده است. جوان بودن و به روز بودن کارگردان بیشک تأثیر ویژهای در چگونگی پرداخت شخصیت دختر و باورپذیری او دارد.
۴-«قاعده تصادف»/ بهنام بهزادی. بازیگر: ندا جبرائیلی
«قاعده تصادف» از جمله فیلمهایی بود که در زمان بدی به جشنواره فجر رسید (سال ۸۹) و همین مسئله باعث شد فیلم آنطور که باید دیده نشود. «قاعده تصادف» از جمله اولین فیلمهایی است که به شکل زیست جوانان دهه هفتادی در این شکل نوین و مدرنش پرداخته بود. کارگردان با رفتن سراغ بچههای هنری دهه 70، جنبههایی از زندگی مدرن دهه هفتادیها و روابطشان با یکدیگر را به نمایش میگذاشت که پیش از این کمتر تصویری از آن در سینمای ایران ثبت شده بود. شخصیت دختر با بازی ندا جبرئیلی یک کاراکتر عصیانگر است که شکل مطلوب و کار مورد علاقهاش را به خانواده و استبداد پدر ترجیح میدهد و تا آخر خط هم پای تصمیمش میایستد و به همین واسطه کارگردان دست روی بزرگ ترین معضل زندگی دهه هفتادیها در جامعه در حال گذر ایران به سوی مدرنیته میگذارد: اختلاف میان نسلها و تفکرات پدران و دخترها.
۵- «چند متر مکعب عشق»/ جمشید محمودی. بازیگر: حسیبا ابراهیمی
ویژگی مهم دخترک معصوم و خوشخنده «چند متر مکعب عشق» در شخصیتپردازی و قصه متفاوت زندگیش با باقی دختران دهه 90 است. به این شکل که عموم دخترانی که نقشهای مهم خلق کردهاند یک سوی عصیانگرانه و سرکش داشتهاند و داستانشان، داستان بلندپروازیها و استقلال فکریشان بوده است. داستان دخترک این فیلم اما داستان عشق و معصومانگی است. او نه سرکش است، نه جلوی پدرش میخواهد بایستد و نه حتی با وجود شرایط سخت زندگی در حلبیآباد چندان ناراضی بهنظر میرسد. خندههای گرم او آرامش آن خانه محقر است و دختر در طلب هیچ نیست مگر عشق. در تراژدی «چند متر مکعب عشق» تماشاگر درگیر عاشقانه یک دختر نوجوان افغان میشود که او را با خود به عمیقترین عواطف و درونیات خود میکشاند و آنجا در یک کانکس با عاشقانه خود اسیرش میکند.
۶-«سیزده»/ هومن سیدی. بازیگر: آزاده صمدی
این یکی دختر، یکی از نقشهای مکمل دومین فیلم هومن سیدی در مقام کارگردان یعنی «سیزده» است. «سیزده» به خودی خود فیلمی بود که تماشاگر را متعجب میکرد، او انتظار چنین فضا و کار جدی از هومن سیدی نداشت. شخصیت آزاده صمدی هم در این فیلم به اندازه خود فیلم تعجببرانگیز است. در دورانی که نمایش هیپیها و طیف متفاوت گنگهای خیابانی جوانان چندان باب نشده بود، آزاده صمدی یک دختر وحشی و خشن با روحیه مردانه خاص خودش بود؛ دختر خیابان که نه تنها میتواند گلیمش را از آب بیرون بکشد که حتی ممکن است دردسرساز هم باشد. از منظر پسربچه که قهرمان داستان است این دختر جذابتر هم میشود. پسرک و به تبع از او و از زاویه دیدش، مخاطب مجذوب ظاهر و استایل کوچه خیابانی دختر میشوند و دلشان برای رفتارهای مردانه و لاتبازیهای او قنج میرود.
۷-«لاک قرمز»/ سیدجمال سیدحاتمی. بازیگر: پردیس احمدیه
در «لاک قرمز» آنچه دخترک ماجرا را بهیادماندنی میکند هم شخصیتپردازی او و هم بازی خوب پردیس احمدیه است. در فیلمی تلخ و دردناک که شرح حال یک خانواده تنگدست است، دختر نوجوان خانواده، ناگهان در موقعیتی قرار میگیرد که مجبور میشود در نبود پدر و مادر، زندگی خود و خواهر و برادرش را جمع و جور کند و راهی برای امرار و معاش بیابد. او در این مسیر ناخواستهای که داخلش میافتد، از یک دختر نوجوان کنده میشود و انگار به بلوغ اخلاقی و فکری میرسد. پردیس احمدیه به خوبی از پس ایفای نقش خود برآمده و توانسته تماشاگر را با خود همراه کند. گیرایی حضور او روی پرده باعث میشود مشکلات ریز و درشت فیلم در نظر تماشاگر نیاید.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰