پ
کد خبر: ۱۹۰۴۸۷
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۴

نصف جهان: سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر در بهمن ماه ۹۹ در متفاوت‌ترین شکل و محتوای خود در تمام ادوار برگزاری، برگزار شد. جشنواره‌ای که زیر سایه سنگین کرونا حرف و حدیث‌های بسیاری حول عدم برگزاری آن در جریان بود؛ حواشی‌ای که در روز دوم برگزاری به شدت این مهمترین رخداد را تهدید به لغو برگزاری در صورت عدم برآورده کردن نظارت بر رعایت شیوه نامه‌ها کرد.

جشنواره‌ای که تلخ با بیم و امید شروع شد و در روزهای پایانی با غم از دست رفتن علی انصاریان عجین شد و سیاه پوش و غمگین به کار خود پایان داد. البته که در این میان انتقاداتی را هم به واسطه محتوای آثار اکران شده برانگیخت که شاید یکی از پربسامدترین آنان را بتوان میل به خودسوزی و خودکشی در این دوره از جشنواره برشمرد.

مسئله‌ای که از دید منتقدان پنهان نماند و از همان روزهای آغازین زمزمه‌های این آسیب اجتماعی را گوشزد کردند؛ موضوعی که از دید برخی از علمای مطالعات فرهنگی و اصحاب علوم اجتماعی نمادسازی و تمرکزسازی بر موضوعاتی از این دست نمودی اعتراضی به شرایط اجتماعی از دید سازنده اثر و شاید نوعی از خصلت آینه وار فیلم‌های سینمایی از شرایط و احوال زمان و جامعه باشد.

به رغم این انتقادات، مصائب و تلخی‌هایی که در برخی از فیلم‌های سینمایی این دوره از جشنواره مطرح شد اما یکی از نکات لطیف، جذاب و دوس‌داشتنی دوره سی و نهم را بی‌شک می‌توان در کمیت لطیف حضور دختر بچه‌هایی دید که در نقش‌هایی رنگارنگ حضور داشتند.

روشن، تی‌تی، خط فرضی، شیشلیک، ابلق و ستاره‌بازی عنوان شش فیلم از شانزده فیلم به نمایش درآمده در جشنواره امسال است که نقش‌های تاثیرگذاری با شدت و ضعف متفاوت (به قصه فیلم) را به کودکان دختری سپرده بودند که چهره‌ها، صدا و بازی‌شان آنها را تا مدت ها در ذهن نگه می دارد.

حضور کودکان در سینما به رغم مباحث حقوق کودکان (که به خصوص در یکی، دو دهه اخیر بازی و نقش آفرینی آنان را به ویژه در جوامع پیشگام صنعت فیلم‌سازی مشروط به مولفه‌هایی چند ساخته است) همانند زندگی است؛ همانقدر غیرقابل چشم پوشی و همانقدر لازم.

قسمت جذاب ماجرای حضور دختران کوچک در فیلم‌های سینمایی جشنواره امسال، صرف حضور آنان برای تزئین بصری آثار بود؛ چنانچه کودکان این فیلم‌ها در بعضی از موارد هدایت گر احساس و منطق فیلم می شدند و دیالوگ‌هایی را مطرح می کردند که پیام و دغدغه اصلی فیلمساز و بیننده را به یکدیگر گره می‌زد.

مثلا زمانی که کودک شیرین فیلم سینمایی روشن (با بازی سرگل لواسانی) از پدرش می پرسد: بابا ما بدبختیم؟ و این سوال را در گفت و گویی مطرح می‌سازد که پاسخ دادن به آن را به شدت سخت و ساده می سازد.

یا زمانی که کودک زیبای فیلم تی تی (با بازی هیلدا کردبچه) با حسرت از سرنوشت کودکی سوال می کند که شاید نزد پدرش فرستاده شده باشد، آن هم در حالی که پدر این کودک بر سر یک لجبازی حضانت او را از مادرش گرفته است.

این بازی گرفتن‌های فعال از دخترانی که پیشتر بسیار منفعل و صرف در خدمت زیبایی بخشی به ویترین فیلم یا خلق یک تصور فانتزی از خانواده به کار گرفته می‌شدند نوید حرکتی موفق در نمادسازی و مفهوم پردازی آثار سینمایی است.

حتی در تولید انیمیشن های جهانی در سالهای اخیر تمرکز بر خلق شخصیت‌هایی کارتونی رفته است که فارغ از کلیشه سازی های نسل پیشین و شخصیت پردازی‌هایی چون سیندرلا و باربی و سفید برفی و ... که زنان و دختران را صرفا جنسیتی وابسته و بدون داشتن هنر و مهارت به تصویر می کشیدند، قهرمانان دختری هستند که می کوشند تا با تلاش و کوشش دنیای خود را بسازند.

مصداق جذاب این مورد فیلم انیمیشن زوتوپیا است که در آن یک دختر خرگوش که جثه ای بسیار کوچک اما آرزوهایی بزرگ دارد در شرایطی نابرابر و جنسیت زده رویاهای خود را تا تحقق دنبال می‌کند.

بر این اساس توجه سینما به فرهنگسازی نسبت به زنان از ابتدایی ترین سالهای زندگی آنان یعنی از کودکان دختر علاوه بر نقش همیشگی که آنان داشته اند و احتمالا تمام فضای اطرافشان را تلطیف کرده اند، می تواند در خدمت عاملیت و بازتعریف نقش زنانه کشیده شود.

فرهنگی که در آن کودکان دختران فیلم‌هایش همان قدر که زیبا و دوست داشتنی اند، صاحب اندیشه اند و می‌توانند در بزنگاه های لازم به والدین خود نهیب بزنند که تا چه حد راه را درست یا غلط رفته‌اند./ سارا بقایی

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰