کد خبر: ۱۹۴۸۹۹
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۵

««کرونا بدوبدویمان را کمتر کرد. به ما فهماند زندگی را آن قدرها جدی نگیریم. به خودمان فرصت بیشتری بدهیم و آرام‌تر باشیم.» اینها حرف‌های کسی است که صابون کرونا به تنش خورده و حالا به گفته خودش نگاهش به زندگی تغییر کرده است. مرد جوان ادامه می‌دهد: «من همیشه در حال بدوبدو بودم. برای هر کاری عجله داشتم و همه‌اش هم فکر می‌کردم وقت کم‌می‌آورم. می‌گفتم ۲۴ ساعت شبانه‌روز برایم کم است. به‌ خاطر کارم همیشه درگیر بودم و بیشتر وقت‌ها از خوابم می‌زدم. همیشه خسته بودم و با این حال از خودم راضی نمی‌شدم و فکر می‌کردم از برنامه‌هایم عقب هستم. برای ۲۰ سال آینده‌ام برنامه‌ریزی کرده بودم. وقتی به کرونا مبتلا شدم انگار ناگهان پرده‌ای از جلوی چشمم کنار رفت. اولش خیلی اهمیت ندادم و گفتم دو روزه خوب می‌شوم اما وقتی رفته‌رفته حالم بدتر شد و احساس ناتوانی کردم فهمیدم که شوخی‌بردار نیست. توان این را نداشتم که دو قدم راه بروم چه برسد به این که آن همه کار را انجام دهم. فکر مرگ هم توی سرم می‌چرخید و این که اگر بمیرم چقدر باخته‌ام چون به خودم سخت گرفته‌ام و فشار زیادی را به‌ خاطر کار تحمل کرده‌ام و هیچ برنامه لذتبخشی در زندگی‌ام نداشته‌ام. آن روزها خیلی به این چیزها فکر می‌کردم و تصمیم گرفتم اگر خوب شوم سبک زندگی‌ام را عوض کنم. واقعاً هم این کار را کردم. فکر کردم درآمد نسبتاً خوبی دارم و دلیلی ندارد برای بیشتر از آن، این قدر به خودم فشار بیاورم. از سرعتم کم کردم و رفته‌رفته دیدم آدم صبورتری شده‌ام و آرامش بیشتری دارم.»

لیدا که فعال اجتماعی است هم از تغییراتی می‌گوید که به‌ خاطر کرونا در رفتارش ایجاد شده است: «من فکر می‌کنم این بیماری همان‌طور که سبک زندگی ما را عوض کرد، در سبک رفتاری ما هم تغییر ایجاد کرده است. اوایل می‌گفتیم این بیماری به‌زودی تمام می‌شود و یک جوری در حالت انتظار بودیم اما مدتی که گذشت متوجه شدیم که این بیماری با ما هست و باید خودمان را با آن تطبیق دهیم. اگر برنامه‌هایی برای خودمان می‌چیدیم همه‌اش به تعویق می‌افتاد و سعی می‌کردیم خودمان را منعطف کنیم. این منعطف‌شدن به معنای صبوری‌کردن بود. آن انکاری که اوایل وجود داشت و مثلاً می‌گفتیم نه مگر می‌شود این جوری زندگی کرد، جای خودش را به صبر داد. آدم‌ها در این جور مواقع سعی می‌کنند خودشان را با شرایط وفق دهند و به اصطلاح با آن کنار بیایند و صبورتر شوند. وقتی آدم چیزی را می‌پذیرد طبق همان هم برنامه‌ریزی می‌کند. همه ما درگیر سرعت زندگی مدرن بودیم و این به‌ خاطر کارهایی بود که باید روزانه انجام می‌دادیم اما به‌ خاطر کرونا خیلی از این کارها حذف شد. مثلاً خیلی از کسانی که دورکار شدند، قبلاً وقت زیادی را در ترافیک می‌گذراندند. به این ترتیب خیلی کارها حذف شد و مردم فرصت پیدا کردند کارهایشان را آرام‌تر و با طمأنینه‌تر انجام دهند. حتی در کارهای خانه هم این مسأله خودش را نشان می‌دهد. همین‌طور آدم‌ها برای خودشان فعالیت‌های جدید ایجاد کردند مثل این که کتاب بخوانند و کارهایی را با حوصله انجام دهند. می‌توانم بگویم کرونا ما را علاوه بر صبورتر، باگذشت‌تر هم کرده است. این که می‌بینیم ویروسی می‌تواند دوهفته‌ای کار آدم را تمام کند باعث می‌شود نسبت به هم گذشت و مهربانی بیشتری داشته باشیم.»

زندگی در دوران کرونا به ما فهماند که هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست. مثلاً اگر قبلاً کل سال را کار می‌کردیم به امید این که یک هفته سفر دلخواه خودمان را داشته باشیم، الان می‌بینیم که برای همان سفر کوتاه هم باید صبر کنیم و این صبر معلوم نیست تا کی ادامه داشته باشد.

مرجان از جمله آدم‌هایی است که عجول‌بودن را از صفات خودش می‌داند اما حالا به نظر خودش دیگر مثل قبل نیست و رفته‌رفته دارد آرام‌تر می‌شود: «من اصلاً صبر نداشتم؛ برای هیچ کاری. یعنی اگر به من می‌گفتند تا فردا منتظر بمان که فلان کار را بکنیم آن قدر روی اعصابم می‌رفت که نمی‌توانستم تا فردا صبر کنم. زندگی برایم بیشتر شبیه مسابقه شده بود؛ مسابقه با خودم. حتی در کارهای معمول روزانه‌ام هم این عجله دیده می‌شد. مثلاً وقتی می‌خواستم غذا درست کنم سراغ غذایی می‌رفتم که زود آماده شود و کارهای خانه را هم با همین سرعت انجام می‌دادم چون حوصله نداشتم خیلی روی این کارها وقت بگذارم. کتاب بیشتر از ۱۵۰ ورق نمی‌توانستم دست بگیرم چون عجله داشتم زودتر تمام شود. خلاصه این که زندگی را زیادی سخت گرفته بودم. من از جمله افرادی هستم که از اول کرونا دورکار شدم چون کارم جوری است که نیازی به حضور فیزیکی‌ام نبود. این قضیه خیلی به مذاقم خوش نیامد چون به آن شکل زندگی عادت کرده بودم. عادت داشتم هر روز ساعت ۶ بیدار شوم و بدوبدو کارهایم را انجام دهم تا راه بیفتم و از کرج به تهران و محل کارم برسم. با این همه همیشه هم وقت کم‌می‌آوردم و کسرکار می‌خوردم. آدم حتی به شرایط بد هم عادت و فکر می‌کند به آن خو گرفته است. من هم خیال می‌کردم این مدل زندگی بهتر و سرزنده‌تر است. توی خانه کلافه شده بودم و نمی‌دانستم با وقت اضافه‌ام چه کار کنم. کم‌کم دیدم دارم عوض می‌شوم. حتی وقتی غذا درست می‌کنم وقت بیشتری می‌گذارم و از آشپزی لذت می‌برم. همین‌ طور اوقاتی از روز را به کارهایی اختصاص می‌دهم که قبلاً انجام نمی‌دادم. حتی نیم‌ساعت نیم‌ساعت با مادرم تلفنی صحبت می‌کنم و این قبلاً سابقه نداشت. در کل حالا می‌بینم که فرق کرده‌ام و می‌توانم بگویم صبر و حوصله‌ام بیشتر شده. نمی‌دانم اگر کرونا تمام شود دوباره به سبک و سیاق قبل برمی‌گردم یا نه؟»

کرونا یک توقف در جریان عادی زندگی بود و باعث شد جلوی آن شتاب معمول گرفته شود. این را محمد می‌گوید و ادامه می‌دهد: «درست است که طولانی‌شدن این دوره ما را کلافه کرده اما اگر از دور به ماجرا نگاه کنیم متوجه می‌شویم که این توقف لازم بود تا بنشینیم و به یک چیزهایی فکر کنیم. در واقع ما داشتیم یک نفس مسیر زندگی را می‌دویدیم اما دوران کرونا به ما فهماند که آرام بگیریم و به خودمان و روابطمان فکر کنیم. حتی هر کدام از ما در این دوره انتظار مصیبت را می‌کشیدیم. بنابراین باید از نظر روحی و روانی خودمان را برای هر اتفاق تلخ و ناگواری آماده می‌کردیم. در واقع آدم‌های بردبارتر و قوی‌تری شدیم. با مسائل و مشکلاتی روبه‌رو شدیم که تا قبل با آنها مواجه نبودیم. قبلاً اگر می‌آمدند و به ما می‌گفتند قرار است با این اتفاقات مواجه شویم شاید فکر می‌کردیم از تحمل‌مان خارج است اما حالا خیلی اتفاقات رخ داده و ما در مواجهه با مسائلی قرار گرفته‌ایم که گاهی خودمان هم تعجب می‌کنیم چطور دوام آورده‌ایم. این یعنی ما تغییر کرده‌ام.»

گذشتگانمان همیشه ما را دعوت به صبر کرده‌اند. در باب صبر ضرب‌المثل‌هایی هم داریم و مهم‌ترینش هم همان «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی». حالا ما انتظار می‌کشیم و صبر پیشه می‌کنیم تا از این روزهایی که طعمش را هیچ جوره دوست نداریم، به‌ روزهای بهتری برسیم که آن شیرینی موعود را زیر زبانمان حس کنیم. صبر و امید با هم پیوندی دیرینه دارند.»

برچسب ها: کرونا ،
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار