کد خبر: ۲۶۴۲۴
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۵

«آرشان» کودک سه سالهاي است که سوم آذر ماه سال جاري در يکي از مهدهاي کودک تهران بر اثر رفتار خشن مربي دچار شکستگي استخوان ترقوه شد، حادثهاي که پرونده آن در بهزيستي به عنوان کودک آزاري باز شد.

«فاطمه .ي» مادر اين کودک در گفتگو با ايسنا به شرح اين واقعه پرداخت و گفت: «سوم آذر ماه پسرم را به مهد کودک بردم، آن روز طرح بينايي سنجي در مهد کودک اجرا ميشد و به همين دليل صبح کمي زودتر از حد معمول به مهدکودک رفتيم و به من گفتند که حدود ساعت 13 به دنبال پسرم بروم چون پزشک بينايي سنجي آن ساعت در مهد حاضر ميشد. حدود ساعت 12و45 دقيقه به مهد کودک رفتم و ديدم پسرم در کلاس «نوپاها»- کلاس مخصوص کودکان دو تا سه سال-نيست و بعد از جستجو ديدم که گوشهاي از کلاس نشسته و درحال گريه کردن است.»

وي با بيان اينکه آرشان تقريباً سه ساله است و حدود يکسال و دو ماه بود که در مهد کودک «گ» واقع در منطقه 8 تهران حضور داشت و پيش از آن در اتاق شير خوارهها بود و از مربي قبلي او بسيار راضي بودم، ادامه داد: «مربي جديد به مدت يک ماه به صورت کارآموز در مهد حضور داشت و از زماني که آرشان به بخش نوپاها آمد (کمتر از يک ماه) وي مربياش شده بود.»

اين مادر ادامه داد: «هنگام مراجعه به مهد وقتي متوجه گريه شديد پسرم شدم، به من گفتند که يکي از کودکان مهد با او درگير شده و او را هل داده است و دو سه ساعتي ميشود که در حال گريه است. وقتي از آنها پرسيدم که چرا در اين مدت با من تماسي نگرفتيد، به من گفتند که چيزي نشده و وقتي به او مي گوييم کجاي بدنت درد ميکند چيزي نميگويد و فقط گريه ميکند.»

مادر اين کودک ادامه داد: «سريعاً آرشان را به بيمارستان انصاري واقع در 46 متري نارمک بردم و به اين دليل که پزشک قادر به تشخيص نبود از کل بدن وي عکسبرداري کرديم و طي اين عکسبرداري ها تشخيص داده شد که استخوان ترقوه پسرم شکسته است.»

وي با بيان اينکه به اين دليل که به من گفته بودند يک کودک با آرشان درگير و آن را هل داده است، آن روز براي پيگيري مجدد به مهد مراجعه نکردم اما به علت اينکه سوم آذر ماه چهارشنبه بود تا روز شنبه يعني ششم آذر ماه آرشان را به بيمارستان الغدير واقع در رسالت بردم و پزشکان آنجا عنوان کردند که استخوان ترقوه را نميتوان گچ گرفت بلکه تنها ميتوان آن را بانداژ کرد. پس از مراجعه به بيمارستان به مهد رفتم تا کودکي که آرشان را هل داده است ببينم زيرا پسر من درشت اندام بوده و حدوداً 20 کيلوگرم وزن دارد و به همين دليل براي من جاي سئوال بود که چطور يک کودک ديگر ميتواند چنان ضربهاي به وي وارد کند که استخوان تر قوهاش بشکند.»

مادر اين کودک سه ساله ادامه داد: «در هنگام مراجعه به مهد يکي از کودکان مهد را به من نشان دادند که از پسر من ريز اندامتر بود و حتي نميتوانست به درستي صحبت کند و مدعي شدند که او آرشان را هل داده است. اين در حالي است که همان مربي حتي از من خواست آن کودک را دعوا کنم تا ديگر با ساير کودکان چنين رفتاري نداشته باشد سپس به مدير مهد مراجعه کردم و از او خواستم که فيلم دوربين مدار بسته آن روز را به من نشان دهد و مسئولان مهد آنقدر خيالشان راحت بود که بدون مقاومت و به راحتي حاضر شدند فيلم را در اختيار من قرار دهند و آن را ببينم.»

وي خاطر نشان کرد: «هنگام تماشاي فيلم به مدير مهد گفتم که مربي مدعي شده است که يک لحظه از اتاق خارج شده و با شنيدن جيغ آرشان مجدداً به اتاق وارد و متوجه اين درگيري بين اين دو کودک شده است و همانجا مدير به من اعلام کرد که مربي درست نگفته، زيرا مربي به هيچ عنوان اجازه خروج از کلاس را ندارد.»

وي ادامه داد: «در حال ديدن فيلم بوديم که متوجه شديم هيچ درگيري بين دو کودک رخ نداده است، بلکه پسرم توسط مربي پرتاب شده و وي پس از پرت کردن پسرم مجدداً به سمت او رفته و دستش را مي کشد تا او را به گوشهاي از کلاس ببرد.»

مادر اين کودک سه ساله در ادامه عنوان کرد: «فيلمهاي دوربين مدار بسته نشان ميدهد در حالي که آرشان در حال بي قراري است اين مربي با چند کودک ديگر نيز بد رفتاري کرده و از دور نيز مدام به آرشان اشاره ميکند که براي بازي و ورزش نزد بچهها برود. اين در حالي است که کاملاً در فيلم مشخص است که آرشان مقاومت ميکند، بيقرار است، کف کلاس نشسته، کتف خود را ميگيرد، سرش را زمين ميگذارد و مشخص است که در حال گريه کردن است.»

وي ادامه داد: «پس از مشاهده فيلم همان روز به مربي مهد خيلي محترمانه گفتم که شما پسر من را زديد و هيچ درگيري بين دو کودک رخ نداده است، با اين حال وي پس از شنيدن صحبتهاي من شروع به داد و بيداد کرد و حاضر به پذيرفتن اين موضوع نشد. صبح روز يک شنبه هفتم آذر ماه مجدداً مقابل درب مهد کودک رفتم و در همان موقع با 110 تماس گرفتم و آمدند و آن را گزارش کردند. در آن روز مربي پس از گريه و زاري موضوع را قبول کرد و البته مدعي شد که گمان نمي کرده چنين اتفاقي رخ دهد و فقط براي جدا کردن کودکان اين کار را کرده است، در حالي که وي اگر قصد جدا کردن کودکان از يکديگر را داشت بايد دست آنها را مي گرفت و از هم جدايشان ميکرد نه اينکه پسر من را بلند کرده و آن را به گوشهاي ديگر پرتاب کند.»

مادر اين کودک سه ساله خاطرنشان کرد: «کف کلاس فوم است و قاعدتاً حتي در هنگام ضربه خوردن نبايد اتفاقي براي کودک رخ دهد اما شدت ضربه وي به پسرم به حدي بوده که اين شکستگي در ترقوه ايجاد شده است تا حدي که پزشکي قانوني از من پرسيد که اين شکستگي در اثر تصادف بوده است؟»

وي بااشاره به اعلام شکايت عليه اين مربي و مهدکودک، مدعي شد که مربي همان روز از مهد کودک اخراج شد، اما مهد کودک «گ» همچنان به کار خود ادامه ميدهد. اين در حالي است که پس از اين اتفاق به قسمت مديريت مهدهاي بهزيستي مراجعه کردم و موضوع را گزارش دادم و آنها به من گفتند که بازرس را به مهد کودک مي فرستيم و نتيجه را طي تماس تلفني به شما اعلام مي کنيم اما با وجود گذشت قريب سه ماه هيچ تماسي با من برقرار نشده است و مهد کودک همچنان به فعاليت خود بدون هيچ مشکلي ادامه ميدهد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار