پرونده حضورنظاميان در انتخابات رياست‌جمهوري
کد خبر: ۲۶۹۲
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۰

خبرآنلاين: يک سال مانده به پايان عمر دولت يازدهم، زمزمهها از چپ و راست درباره کانديداها و رقباي احتمالي انتخابات رياست جمهوري دوازدهم آغاز شده است، يک سو چهرههايي که پيش تر هم خود را در معرض رأي مردم قرار دادند چون محسن رضايي، احمدينژاد، قاليباف، توکلي، جليلي، عارف و ...سويي ديگر افرادي چون ظريف که براي اولين بار نام آنها در فضاي رقابت انتخاباتي کشور مطرح ميشود.

يک نام اما اين روزها پررنگتر از ديگر اسامي بر سر زبانها افتاده و در فضاي سياسي پيچيده است، مردي که بيش از آنکه در عالم سياست داخلي کشور شناخته شده باشد نامش با سوريه و عراق پيوند خورده است؛ «سردار قاسم سليماني».

روستازاده کرماني با آن چهره آرام و موهاي جوگندمي سال هاي زيادي است که تبديل به يک قهرمان ملي براي ايرانيان شده است، اما زمزمه هاي کانديداتوري سردار از سوي جريان اصولگرا پيش از آنکه ايدهاي برخاسته از درون اين جريان باشد يک پيشبيني رسانه اي و سياسي از سوي جريان اصلاح طلب بود، گرچه افرادي از دل همين جريان چون عطريانفر و ترکان معتقدند حاج قاسم خود را وارد رقابتهاي سياسي داخلي و جناحي نخواهد کرد. ديدگاهي که فردي چون باهنر هم آن را قبول دارد و به ضرس قاطع مي گويد سردار کانديداي اصولگرايان در سال 96 نيست.

وارد کردن نام سردار سليماني در بازيهاي جناحي و حزبي درحالي صورت مي گيرد که سابقه حضور نظاميها در انتخاباتهاي مختلف حکايت از توفيق نسبي آنها دارد.

به همان نسبت که مسير ورود به «بهارستان» براي نظامي ها تقريباً بدون مانع بوده است، مروري بر 11 دوره انتخابات رياست جمهوري حکايت از آن دارد که اتفاقاً مسير «پاستور» براي نظاميها مسيري هموار نيست. کانديداهايي که در لباس نظامي يا با درآوردن آن، سوداي رياست جمهوريشان را در معرض رأي مردم قرار دادهاند، هربار با شکست روبه رو شدهاند.

شايد از همين رواست که بعيد به نظر مي رسد ژنرال محبوب ايرانيها که در تمامي اين سال ها با سکوت از کنار اتفاقات سياسي گذشته است، ريسک حضور در عرصه انتخابات را به جان بخرد.

3 نظامي با سوداي رياست جمهوري

استارت ورود نظاميها به عرصه انتخابات رياست جمهوري را علي شمخاني زد. او در روزگاري عزم ورود به انتخابات کرد که برچسب وزير دفاع دولت اصلاحات را يدک مي کشيد، اما اين امر مانعي دربرابر خواست و اراده او نشد.

شمخاني در سال 80 رو در روي رئيس دولتش قرار گرفت تا شانس خود را براي برخاستن از صندلي وزارت و نشستن بر صندلي رياست جمهوري امتحان کند.اين حضور اما دستاوردي جز سوم شدن برايش نداشت.

مسيري که از سوي شمخاني يکبار انتخاب شده بود بعدها فضا را براي ورود ديگر نظاميان به عرصه سياست فراهم ساخت. چه آنکه محمدباقر قاليباف چهره نظامي برخاسته از نيروي انتظامي و محسن رضايي فرمانده سپاه هم هر يک، دوباره خود را به مردم در قامت يک کانديداي رياست جمهوري نشان دادند. هر دو بار حضور آنها هم فقط با يک نتيجه همراه شد؛ «شکست».

قاليباف؛ ساختمان بهشت آري، ساختمان پاستور نه!

از روزي که لباس فرماندهي نيروي انتظامي را از تن بيرون آورد و با پوشيدن کت و شلوار و اظهارنظرهاي سياسي تبديل به يک سياستمدار اصولگرا شد بيش از يک دهه گذشته است. محمدباقر قاليباف حال سال هاست که تبديل به مرد شماره يک ساختمان بهشت شهرداري تهران شده است.

گويي همان صندلي رياست شهرداري تهران بها و دستاورد خداحافظي اش با سرهنگ بودن و سياستمدار شدن بوده است. او بعد از شمخاني دومين نظامي بود که خود را در قامت يک رئيس جمهور ديد و کانديداي ميدان انتخابات شد. سال 84 که اوج تفرقه بين اصلاح طلبان بود و از قضا اصولگرايان نيز با چند کانديدا وارد ميدان انتخابات شده بودند او نيز تلاش کرد شانس خود را براي رئيس جمهور شدن امتحان کند.

او در اين انتخابات بعد از اکبر هاشمي رفسنجاني، احمدي نژاد و کروبي در جايگاه چهارم قرار گرفت. او با ناکامي در اولين گام سياسي اش خود را آماده رفتن به بهشت کرد تا شايد از مسير بهشت راه رسيدن به پاستور برايش هموارتر شود. آنگونه بود که هشت سال بعد دوباره عزمش را براي ورود به انتخابات رياست جمهوري جزم کرد، حضوري که باز هم نتيجه نداد و سرهنگ شهرداري تهران در رقابت با روحاني شکست خورد.

نام قاليباف اين روزها باز هم در بين کانديداهاي احتمالي رياست جمهوري دوازدهم مطرح است و بعيد به نظر نميرسد سردار شهرداري تهران براي سومين بار خود را کانديداي «رئيس جمهور» شدن کند.

برادر محسن؛ يک رئيس جمهور اقتصاددان نشد

«آقامحسنِ» جبهه هاي جنگ در همان سال هاي نظامي بودنش کوشيد که دانش آموخته اقتصاد شود، شايد از همين رو بود که وقتي لباس سپاهي بودن را از تن درآورد، تلاش زيادي کرد خود را يک اقتصاددان معرفي کند تا يک سياستمدار.

سال 84 براي اولين بار نامش در فهرست نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري جاي گرفت. تشتت در جبهه اصولگرايان و حضور رقبايي چون لاريجاني، احمدينژاد و قاليباف، او را به انصراف از اين رقابت واداشت.

آن هم يک شب مانده به رأي گيري و در حالي که هنوز ستادهاي او در حال فعاليت تبليغاتي بودند. انتخابات پرسروصدا و پرحاشيه سال 88 دومين ميدان حضور محسن رضايي در قامت يک کانديداي رياست جمهوري بود. او اما عليرغم آنکه تلاش زيادي کرد که با شعارها و وعدههاي اقتصادي آراء را به سمت خود جذب کند، توفيقي کسب نکرد.

محسن رضايي اما از پاي ننشست و چهار سال بعد در سال 92 باز هم از کانديداهايي بود که روي صندلي مناظرات انتخاباتي مي نشست، باز هم با همان «ژست اقتصادي». اما باز هم «برادر محسن» با شکست روبه رو شد.

او اين روزها باز هم لباسي سپاهي بودن را بر تن کرده و مي گويد تکليف امروزش آموزش دادن به نيروهاي جوان نظامي است نه کانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري.




ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار