صبح روز جمعه، 19 خردادماه مردي وارد کلانتري 166 لواسانات شد و مأموران را از ماجراي يک نامه تهديدآميز با خبر کرد. او گفت: «من سردفتر يک مرکز اسناد رسمي در همين حوالي هستم. ظهر روز پنج‌شنبه‌، 11 خردادماه بود که يکي از کارمندانم پاکت نامه‌اي به دستم داد و گفت که آن را در راهروي ساختمان پيدا کرده است. وقتي پاکت را باز کردم با نامه‌اي تهديد‌آميز مواجه شدم. نويسنده نامه با تهديد من به قتل درخواست چهار ميليارد تومان پول نقد کرده بود.» وقتي پرونده به دستور قاضي به اداره شانزدهم پليس آگاهي فرستاده شد، شاکي بار ديگر پليس را از پيدا شدن دو نامه تهديد آميز ديگر با خبر کرد.

او گفت: «يکي از مراجعان که "اصغر" نام دارد به او گفته که مدتي قبل نامه‌اي مشابه در راهروي دفترخانه پيدا کرده، اما به آن اهميت نداده و نامه را پاره کرده است.» شاکي ادامه داد: «اصغر مدعي است که عده‌اي اوباش به اين شيوه از افراد پولدار اخاذي مي‌کنند.» بعد از اطلاعاتي که شاکي در اختيار پليس گذاشت، کارآگاهان احتمال دادند که اصغر از ماجراي پشت‌پرده نامه‌هاي تهديدآميز با خبر باشد به همين دليل از مرد 33 ساله تحقيق کردند. او گفت: «اسفندماه بود که براي انجام کاري به دفترخانه رفته بودم. هنگام ترک محل در راهرو دست نوشته‌اي پيدا کردم. وقتي آن را خواندم متوجه شدم که نامه اي تهديدآميز براي سردفتر نوشته شده است. در آن نامه يک نفر سردفتر را به قتل تهديد کرده بود. من به موضوع اهميت ندادم و نامه را پاره کردم و از ساختمان خارج شدم.» کارآگاهان که متوجه آثار خراش روي دست و صورت اصغر شده بودند، علت را از او سئوال کردند. اصغر گفت: «چند روز قبل در حال عبور از محله‌اي در لواسان شش موتورسوار به من حمله کردند و بعد از ضرب و جرح فرار کردند.» با نشاني‌هايي که اصغر به پليس داد مأموران راهي محل شدند و بعد از بررسي دوربين‌هاي مداربسته ساختمان‌هاي اطراف متوجه شدند در زماني که اصغر ادعا کرده بود، اصلاً درگيري رخ نداده است.

کارآگاهان که اطمينان پيدا کرده بودند اصغر در نوشتن نامه‌هاي تهديد‌آميز نقش دارد، در اين باره از او تحقيق کردند. اصغر که چاره‌اي جز اعتراف نداشت به جرمش اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: «مدتي قبل پدرم فوت شد و سه باب خانه برايم ارثيه گذاشت. اما من نتوانستم ارثيه پدري را حفظ کنم و هر سه خانه را از دست دادم و اجاره‌نشين شدم. موعد اجاره‌‌ام هم روبه پايان است و پولي براي اجاره کردن خانه تازه ندارم.» متهم درباره اجراي نقشه‌اش گفت: «من براي فروش خانه‌هايم به اين دفترخانه مراجعه کرده بودم و سردفتر را به خوبي مي‌شناختم. مي‌دانستم که وضع مالي خيلي خوبي دارد بخاطر همين تصميم گرفتم تا با اخاذي از او مشکل مالي‌ام را حل کنم اما دستم رو شد و گرفتار پليس شدم.»

سرهنگ کارآگاه حميد مکرم‌، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس‌آگاهي تهران بزرگ گفت‌: «متهم به دستور قاضي با صدور قرار قانوني به زندان منتقل شد.»