محافظ شخصیت ها در ابتدای انقلاب مطرح کرد؛
حسین جباری سال ۱۳۶۰ وارد سپاه شده و بعد از شروع ترورهای منافقین وارد حوزه حفاظت از مسئولان میشود. هاشمی رفسنجانی اولین فردی است که جباری مسئول حفاظت از او می شود. بعد از هاشمی وارد تیم محافظان بنیصدر شده و با خارج شدن از تیم محافظان رئیسجمهور وقت، وارد تیم حفاظت حضرت آیتا... خامنهای میشود. جباری گفتگوی مفصلی با جام جم آنلاین انجام داده و خاطرات خود از دورانی که محافظ شخصیت ها بود را شرح داده است. بخشی از این گفتگو را بخوانید:
چه اتفاقی افتاد که از تیم حفاظت آقای هاشمی منتقل شدید؟
خواهرزاده آقای هاشمی در تیم حفاظت حضور داشت که خیلی اظهار فضل میکرد.
خواهرزاده آقای هاشمی عضو سپاه بود؟
نه. وی جزو نیروهای سپاه نبود. بهعنوان اینکه خواهرزاده هاشمی بود به او اسلحه داده بودند.
چه کسی به او اسلحه داده بود؟
سپاه اسلحه در اختیارش قرار داده بود و از طریق آقای هاشمی مجوز هم دریافت کرده بود و همراه بود. او برای ما تعیین تکلیف میکرد و اخلاق ما طوری بود که زیر بار حرف زور نمیرفتیم. ما هم به این نتیجه رسیدیم که نمیتوانیم با وی در یک تیم مشغول خدمت باشیم. پس مجبور به ترک تیم شدم. خروج من از تیم تقریباً همزمان با انتخاب بنیصدر شد. در آن زمان تیم حفاظت جدید تشکیلشده بود و به من گفته شد به آن تیم ملحق شوم. من مدت یک ماه در آن تیم خدمت کردم. کسی که بهعنوان رئیسجمهور، کشور جمهوری اسلامی ایران است خانواده بیحجاب داشت. بیحجابی خانواده بنیصدر در سال ۵۹ و ۶۰ در اوج انقلاب عجیب بود چرا که آن روزها این حرفها مطرح نبود. متأسفانه خانواده بنیصدر به طور مثال از لباسی استفاده میکردند که زیر لباس مشخص بود!
شما در بین خانواده رفت و آمد داشتید؟
بله. من در تیم حفاظت اصلی بودم. این رفت و آمدها برای ما خیلی سنگین بود. چندین بار به سلامتیان که مسئول دفتر بنیصدر بود اعتراض کردیم.
این بیحجابی شامل همسر و دختر بنیصدر میشد؟
همه خانواده. اصلاً خانوادگی.
چند بچه داشت؟
من یک یا دو دختر او را حضور ذهن دارم. گمان نمیکنم پسری داشته باشد. معمولاً برخوردها خیلی خشک بود. آنچه ما از آقای هاشمی دیدیم با برخورد بنیصدر فرق داشت. بنیصدر در حقیقت یک چیز جدایی از دیگران بود. یک شب در منزل مادر بنیصدر مهمانی خانوادگی داشتند. در مهمانی خانوادگی همه که محرم نیستند، افراد مختلفی هستند که از درجه محارم فراتر رفته بود. من عازم محل پست خود در پشت بام بودم و در اتاق باز بود. نگاهم افتاد و دیدم ظاهراً همه با هم محرم هستند! یک میز بیضی شکل بزرگ در خانه بود، دیدم زن و مرد بیحجاب دور این میز ایستادهاند. واقعاً به من شوک وارد شد که وی رئیسجمهوری کشور اسلامی است، این خانواده و این تشکیلات؟! فردا صبح که به دفتر ریاست جمهوری رفتیم به سلامتیان رجوع کردم. پرسیدم آقای سلامتیان این چه وضعی است؟ گفت: مگر چه شده؟ گفتم: این چه مهمانی است که رئیسجمهور کشور اسلامی برگزار میکند؟ گفت: آقا این مسائل به شما ربطی ندارد. این مسائل خصوصی است. گفتم: نه. من باید بدانم از چه کسی حفاظت میکنم. من پاسبان نیستم. سلامتیان به دفتر خود رفت به آقای محسن رضایی زنگ زده بود که این آقایان در کار حفاظت اخلال ایجاد میکنند. ما ششنفر بودیم که پنجنفر ما را بعد از چند روز عوض کردند. ما به تیم حفاظتی حضرت آقا پیوستیم.
شما با توجه به شناختی که از خانواده بنیصدر داشتید در این خصوص صحبتی با آقا داشتید؟
برخی جلسات مربوط به شورای انقلاب در خانه افراد برگزار میشد. شخصیتهای عضو شورا ضمن صرف شام در خانه یکی از اعضا جلسات را هم برگزار میکردند. در راه خانه بنیصدر بهعنوان یکی از اعضای تیم محافظت رهبری بودیم. به آقا در خصوص وضعیت خانوادگی بنیصدر گفتم که در جواب با تعجب گفتند مگر چنین چیزی میشود. عرض کردم: بله. خانواده و دخترش بیحجاب هستند. امروز که حجاب هنوز در سطح شهر باب نشده ولی خانواده بنیصدر با دامن و جوراب نازک ظاهر میشدند. پیراهن حریر بود که زیر آن کاملاً معلوم بود.
شما شبی که برای جلسه به خانه بنیصدر میرفتید و اوضاع بیحجابی را شرح دادید آیا آقا به چشم این وضع را مشاهده کردند؟
معمولاً جلسه جای دیگر برگزار میشد و احتمال حضور خانواده وجود نداشت.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰