شامگاه پانزدهم مرداد 95 پسر جوانی به پلیس آگاهی ورامین رفت و از ناپدید شدن پدر 60 ساله اش به نام «حبیب» خبر داد. وی گفت: «دیروز پدرم از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. گوشی موبایل او خاموش است و می ترسم بلایی سرش آمده باشد.»

تلاش پلیس برای افشای راز ناپدید شدن مرد سالخورده آغاز شده بود که پلیس جنازه این مرد را در حاشیه ورامین پیدا کرد. شواهد نشان می داد این مرد با ضربه های چاقو کشته شده است.

جنازه به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق پرداخت. در بررسی ها روشن شد گوشی موبایل پیرمرد و 150 هزار تومان پول نقدی که همراه داشت سرقت شده است. در حالی که فرضیه جنایت با انگیزه سرقت قوت گرفته بود پلیس به ردیابی تماس های تلفنی گوشی گمشده قربانی پرداخت و یک پسر جوان به نام «عزیز» را یافت و وی را بازداشت کرد. عزیز 30 ساله که عراقی الاصل است در بازجویی های مقدماتی خودش را بی گناه خواند اما در بازجویی های بعدی به قتل اعتراف کرد و گفت در دفاع از خودش دست به این جنایت زده است.

به دنبال بازسازی صحنه جرم، عزیز در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که چهار دختر و دو پسر قربانی برای وی حکم قصاص خواستند.

در ان جلسه متهم گفت: «سال 93 غیرمجاز وارد ایران شدم تا زندگی تازه ای را در ایران آغاز کنم. در ایران دنبال کار مناسبی می گشتم و می خواستم زندگی ام را سروسامان بدهم. یک ماه قبل از قتل در خیابان قدم می زدم که یک پسر جوان جلوی راهم را گرفت و از من پول خواست. ده هزار تومان به او پول دادم و گفتم بهتر است شغل مناسبی برای خودش پیدا کند اما او دست بردار نبود و برای گرفتن پول بیشتر اصرار می کرد که با او درگیر شدم. همان موقع "حبیب" که از خیابان می گذشت وارد دعوا شد و به هواخواهی از من با پسر سمج درگیر شد. وقتی دعوا تمام شد از پیرمرد تشکر کردم و او شماره تلفنم را از من گرفت. چند روزاز این ماجرا گذشته بود که او با من تماس گرفت و با من قرار ملاقات گذاشت. به دیدن او رفتم و سوار ماشینش شدم اما او مرا به یکی از خیابان های خلوت حاشیه ورامین برد و با تهدید چاقو آزارم داد. یکبار دیگر نیز به تله پیرمرد افتادم اما وقتی برای سومین بار با من تماس گرفت در جیبم کارد آشپزخانه پنهان کردم و به دیدن حبیب رفتم. وقتی می خواست مرا آزار دهد به رویش چاقو کشیدم و او را کشتم. من برای دفاع از خودم مجبور به چنین کاری شدم. اما باور کنید پول هایش را ندزدیدم.من فقط گوشی موبایل او را شکستم تا از طریق شماره تلفنم ردیابی نشوم.«

در پایان جلسه و با توجه به اعتقاد متهم به مهدورالدم بودن قربانی، قضات دادگاه وی را از قصاص معاف کردند و او را به پرداخت دیه و ده سال زندان محکوم کردند. این حکم در شعبه چهارم دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تأیید شد.