گفتگو با بانوی نارنجی پوشی که اوقات فراغتش را در غسالخانه کار می کند
کد خبر: ۴۷۳۴۵
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۳

جام جم آنلاین :«صغری خانی شهرآباد» را حالا خیلی​ها با عنوان تنها بانوی رفتگر در کشور می​شناسند، برای دیدن او باید 688 کیلومتر راه را برویم تا شهرستان مانه و سقلمان در استان خراسان شمالی و بنشینیم پای حرف های زنی که نان آور چند خانواده است.

خانم خانی شهرآباد، چند ساله هستید؟

تازه 61 ساله شده ​ام.

چند سال است که به این شغل مشغول هستید؟

الان دیگر سیزده چهارده سالی می​شود.

چطور شد این کار را انتخاب کردید؟

به دلیل شرایط اقتصادی ای که داشتیم مجبور بودم کار کنم و درآمد داشته باشم، چون شوهرم از کار افتاده شده و درآمدی ندارد. بعد چون ما نه زمینی داریم نه سرمایه ای، به فکرم رسید که این کار را انجام بدهم. آن موقع شهرداری برای نظافت خیابان ها به رفتگر نیاز داشت. من دیدم این کار از من برمی آید رفتم و از مسئولان خواستم اجازه بدهند من این کار را انجام بدهم. اولش مخالف بودند اما وقتی شرایط زندگی و نیازمالی ام را دیدند موافقت کردند.

شوهرتان چرا از کار افتاده شده؟

سکته کرده. تقریباً یک طرف بدنش فلج است.

قبل از اینکه رفتگر بشوید هم کار می کردید؟

بله آن سال هایی که شوهرم سالم بود، باز هم هردوتا با هم کار می​کردیم. آن موقع من می رفتم سرِ زمین​های کشاورزی برای مردم کار می​کردم، پنبه جمع می​کردم. اما درآمد ثابت نداشتم. به دلیل همین آمدم سراغ این کار.

بچه هم دارید؟

بله شش تا پسر دارم. پسر کوچکم الان 23 سالش است.

ازدواج کرده اند؟

همگی ازدواج کرده اند، اما من خرج دو تا ازآنها را هم می​دهم.

چرا؟

چون بیکارند. چون کار نیست. من هم به عنوان مادر وظیفه دارم کمک شان کنم.

چقدر حقوق می گیرید؟

من برای جارو کردن و کار در غسالخانه ماهی 800 هزارتومان حقوق می​گیرم.

در غسالخانه چکار می کنید؟

مسئولیت نظافت با من است. اگر متوفی زن بود من هم در شستشویش کمک می​کنم و اگر مرد بود، بعد از شستشو و کفن و دفن او، من می​روم داخل غسالخانه و همه جا را تمیز و مرتب می​کنم.

بقیه همکارهایتان آقا هستند؟

بله اینجا در پیش قلعه که بقیه رفتگرها مرد هستند. البته به من گفته اند که کلاً در ایران هیچ زنی جز من رفتگر نیست.

شنیده ایم که مردم پیش قلعه خیلی از کار شما راضی هستند.

بله همینطور است. مسئولیت جارو کردن یک خیابان و کوچه هایش به عهده من است، اما مردم می گویند ای کاش رفتگر محله ما بودی.

چرا این را می گویند؟

چون من خیلی تمیز جارو می کنم. با اخلاق خوش با آنها حرف می زنم همه دوستم هستند. بعد اهالی می آیند به من می گویند کاش رفتگرهای مرد هم مثل تو تمیز جارو می زدند.

لباس شما با بقیه رفتگرها فرق دارد؟

خب چون رفتگر زنی در شهرداری ها نیست، من لباسم را داده ام برایم دوخته اند. لباس من یک دست مانتو شلوار نارنجی است.

موقعی که برای تمیز کردن خیابان های پیش قلعه داوطلب شدید، بچه ها مخالفتی نکردند؟

نه اصلاً. کار که عار نیست. اینکه دستت جلوی کسی دراز باشد خجالت دارد. خدارا شکر که دست ما جلوی غریبه ها دراز نیست. من 12 ساله بودم که با شوهرم ازدواج کردم، او چند سال از من بزرگ تر بود. من خودم را شناختم خانه شوهر بودم. همسرم کشاورز بود، همیشه پابه ​پای هم کار کردیم؛ الان او دیگر نمی تواند کار کند به دلیل همین من مسئولیت خانه را قبول کرده ام.

چه آرزویی دارید؟

دوست داشتم در خانه مان یک حمام داشته باشیم.

از نظر کاری چطور؟

به من می گویند تو سنت بالای60 سال است نمی توانی بیمه بشوی. کاش مسئولان یک جوری کمک می کردند بیمه شامل حال من هم بشود. من از کار کردن خسته نمی شوم. تا وقتی که تنم سالم باشد کار می کنم اما می ترسم یک روزی دیگر نتوانم کار کنم آن موقع همین پول هم که تنها منبع درآمدمان است قطع می شود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار