مردي که به بهانه مسائل اعتقادي، پدر و يکي از دوستان خود را کشته است در جلسه دادگاه از کار خود ابراز رضايت کرد. او پيش از اين به جرم قتل دوستش به قصاص محکوم شده بود و صبح روز يک شنبه هفته جاري به اتهام قتل پدرش پاي ميز محاکمه ايستاد.

زمستان 89 جسد مردي سالخورده در يکي از روستاهاي تايباد کشف شد. «بهروز» با ضربه قمه به قتل رسيده و سر از بدنش جدا شده بود. يکي از پسران مقتول به نام «رحيم» نيز همزمان با روز حادثه ناپديد شده بود که همين موضوع شک کارآگاهان را به او برانگيخت. مخفيگاه رحيم مشخص نبود تا اينکه يکسال بعد، مردي 40 ساله در تهران به شکل مشابه کشته شد. قاتل او کسي جز رحيم نبود. او پس از چند روز به دام پليس افتاد و در بازجويي‌ها به هر دو قتل با انگيزه‌هاي اعتقادي اعتراف کرد و مدتي بعد به جرم قتل مرد 40 ساله در دادگاه کيفري استان تهران پاي ميز محاکمه ايستاد.

متهم در برابر درخواست قصاص اولياي دم گفت: «دو سال قبل از قتل، به "سيف‌ا..." وقت دادم تا از کارهاي غيراخلاقي‌اش توبه کند اما اين کار را نکرد. حتي يک بار شمشير بزرگي جلويش گذاشتم و گفتم مي‌توانم با اين کارت را تمام کنم، اما مي‌خواهم به تو فرصت بدهم. وقتي ديدم توبه نمي‌کند، تصميم گرفتم او را بکشم. سيف‌ا... پيک موتوري بود. روز حادثه از او خواستم با موتورش پيش من بيايد و چيزي را از طرف من به جايي ببرد. وقتي آمد، ده هزار تومان به او دادم. آن پول حقش بود اما بعد با ضربات چاقو کشتمش. من پشيمان نيستم. شما هم نمي‌توانيد مرا قصاص کنيد.»

رحيم با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد و با تأييد ديوان عالي کشور در آستانه طناب دار قرار گرفت. با اين حال پرونده قتل پدرش به دليل عدم حضور اولياي دم در دادگاه، چند سال بلاتکليف باقي ماند تا اينکه روز يک شنبه قضات شعبه دوم دادگاه کيفري استان تهران جلسه رسيدگي را برگزار کردند. در ابتداي جلسه قرار شد به زودي نظر معاون قوه قضائيه درباره پرونده اخذ شود. سپس متهم در جايگاه ايستاد و گفت: «پدرم 40 سال مرا اذيت کرد. او را به علت مسائل اعتقادي کشتم و از اين کارم پشيمان نيستم. حتي سرش را با کمال ميل از تنش جدا افتخار پسر به قتل پدر!

مردی که به بهانه مسائل اعتقادی، پدر و یکی از دوستان خود را کشته است در جلسه دادگاه از کار خود ابراز رضایت کرد. او پیش از این به جرم قتل دوستش به قصاص محکوم شده بود و صبح روز یک شنبه هفته جاری به اتهام قتل پدرش پای میز محاکمه ایستاد.

زمستان 89 جسد مردی سالخورده در یکی از روستاهای تایباد کشف شد. «بهروز» با ضربه قمه به قتل رسیده و سر از بدنش جدا شده بود. یکی از پسران مقتول به نام «رحیم» نیز همزمان با روز حادثه ناپدید شده بود که همین موضوع شک کارآگاهان را به او برانگیخت. مخفیگاه رحیم مشخص نبود تا اینکه یکسال بعد، مردی 40 ساله در تهران به شکل مشابه کشته شد. قاتل او کسی جز رحیم نبود. او پس از چند روز به دام پلیس افتاد و در بازجویی‌ها به هر دو قتل با انگیزه‌های اعتقادی اعتراف کرد و مدتی بعد به جرم قتل مرد 40 ساله در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

متهم در برابر درخواست قصاص اولیای دم گفت: «دو سال قبل از قتل، به "سیف‌ا..." وقت دادم تا از کارهای غیراخلاقی‌اش توبه کند اما این کار را نکرد. حتی یک بار شمشیر بزرگی جلویش گذاشتم و گفتم می‌توانم با این کارت را تمام کنم، اما می‌خواهم به تو فرصت بدهم. وقتی دیدم توبه نمی‌کند، تصمیم گرفتم او را بکشم. سیف‌ا... پیک موتوری بود. روز حادثه از او خواستم با موتورش پیش من بیاید و چیزی را از طرف من به جایی ببرد. وقتی آمد، ده هزار تومان به او دادم. آن پول حقش بود اما بعد با ضربات چاقو کشتمش. من پشیمان نیستم. شما هم نمی‌توانید مرا قصاص کنید».

رحیم با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد و با تأیید دیوان عالی کشور در آستانه طناب دار قرار گرفت. با این حال پرونده قتل پدرش به دلیل عدم حضور اولیای دم در دادگاه، چند سال بلاتکلیف باقی ماند تا اینکه روز یک شنبه قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران جلسه رسیدگی را برگزار کردند. در ابتدای جلسه قرار شد به زودی نظر معاون قوه قضائیه درباره پرونده اخذ شود. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «پدرم 40 سال مرا اذیت کرد. او را به علت مسائل اعتقادی کشتم و از این کارم پشیمان نیستم. حتی سرش را با کمال میل از تنش جدا کردم.» حکم دادگاه به زودی صادر می‌شود.کردم.» حکم دادگاه به زودي صادر مي‌شود.