حکم اعدام قاتل «آتنا اصلانی» در پارس آباد مغان در برابر چشمان مردم اجرا شد.

از ساعت 4 و 30 دقیقه سحرگاه امروز محله باکری پارس آباد مغان پذیرای جمع گسترده ای بود که برای مراسم اعدام قاتل آتنا آمده بودند. سرتاسر محله باکری داربست کشی شده بود و جمع گسترده ای از مردم در خیابان حضور داشتند که خیلی از آنها از شب پیش از آن راهی محل اعدام شده بودند. مأموران امنیتی محدوده اعدام را تحت نظر داشتند و مراسم را مدیریت می کردند. ساعت 4 و 47 دقیقه خانواده آتنا اصلانی برای مشاهده لحظه مرگ «اسماعیل رنگرز»، شیطان پارس آباد به محل اجرای حکم آمدند. هنوز دقایقی از حضور خانواده آتنا در محل اجرای حکم نگذشته بود که شعار «بی شرف، بی شرف، اعدام، اعدام» سکوت سحرگاه مغان را شکست. خشم عمومی به حدی جریحه دار شد که مردم برای ورود به محوطه اعدام چند داربست را شکستند اما مأموران امنیتی مانع ورود آنها به محوطه شدند. در همین هنگام صدای اذان در فضا طنین انداز شد و «بهنام» پدر آتنا از همشهریان خود خواست تا نظم را برای اجرای حکم رعایت کنند.

اکنون همه چیز آماده اجرای حکم بود، طناب دار به جرثقیلی که قرار بود جان شیطان پارس آباد را بگیرد آویخته شد و نفس ها برای اجرای حکم در سینه حبس شد. ناگهان قسمتی از محوطه مراسم اعدام دچار آتش سوزی شد که احتمالاً به دلیل شکسته شدن لوله گاز بود و با اقدام به موقع مأموران آتش نشانی برطرف شد. عقربه ها ساعت 6 صبح را نشان می داد که شیطان پارس آباد هم به محل آمد. با هویدا شدن اسماعیل رنگرز بار دیگر فریادهای «بی شرف، بی شرف، اعدام، اعدام» طنین انداز شد. مأمور امنیتی سیاه پوش که صورتش نیز پوشیده بود اسماعیل را به سمت چوبه دار هدایت کرد و در همین هنگام اسماعیل برای آخرین بار در جمع خبرنگاران قرار گرفت.

خانواده اصلانی در حالی که در گوشه ای از محوطه ایستاده اند نظاره گر آخرین قدم هایی بودند که توسط قاتل دخترشان برداشته می شد. حکم با بلندگو در محوطه اعدام قرائت شد و طناب دور گردن رنگرز قرار گرفت. ترس از چشمانش جاری بود، ترس از خفه شدن به وسیله طناب اعدام، مرگ را برایش دشوار کرده بود. شاید فقط در آن لحظه توانست بفهمد زمانی که دستان خود را بر گلوی آتنای معصوم می فشرد دختر ایران چه دردی می کشیده است.

جرثقیل به سمت بالا حرکت کرد و فریادهای «بی شرف، بی شرف» بار دیگر طنین انداز شد با این تفاوت که این بار با کف و سوت همراه شد. صدای کف و سوت و شادمانی از مرگ وی آخرین صدایی بود که اسماعیل رنگرز شنید، شیطان پارس آباد پیش از طلوع خورشید 29 شهریورماه در پارس آباد مغان به جرم قتل و تجاوز به دختربچه هفت ساله اعدام شد.