کد خبر: ۵۳۸۵۹
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۹

روز شنبه 22 مهرماه سال جاري سناريوي هولناک يک کودک آزاري ديگر اين بار در رشت رقم خورد و بار ديگر نه تنها رشت بلکه کل کشور را در حيرت و ناراحتي فرو برد و جامعه در غم يک کودک ديگر به سوگ نشست.

دراين جنايت هولناک پسربچه دو ساله اي به نام «اهورا» توسط ناپدري اش در لاکان رشت پس از تجاوز وحشيانه با کوبيدن سرش به ديوار به قتل رسيد.

اين حادثه تلخ درحالي لو رفت که همسايه ها صداي فرياد و جيغ کودک معصوم را شنيده و به خانه کودک مراجعه کردند و حتي سعي کردند تا در خانه را باز کنند که موفق به اين کار نشدند. در ادامه با پليس 110 تماس گرفتند و پس از رسيدن پليس و شکستن در با اهوراي دو ساله که روي زمين افتاده و ناپدري شيطان صفت روي مبل نشسته بود، مواجه شدند. مردم بلافاصله اهوراي آزار ديده را به بيمارستان منتقل کردند.

مردي که درخانه بود ابتدا گفت که من پدر او هستم و اهورا در حمام افتاده است و من شوکه شده ام.

بنابه اين گزارش، قاتل اهورا عصر 23 مهر سال جاري در اداره آگاهي رشت به آزار و اذيت و قتل اهورا اعتراف کرد و افزود: «زماني که اهورا را مورد آزار قرار دادم گريه کرد و مدام فرياد مي زد و من هرچه تلاش کردم او را ساکت کنم نتوانستم، که در آخر سر کودک دو ساله را چند مرتبه به ديوار کوبيدم.»

پزشکان بيمارستان پس از بررسي و معاينه کودک اعلام کردند که درصد هوشياري اهورا به 3 رسيده است و سرانجام اين کودک بي گناه صبح روز دوشنبه بر اثر شدت جراحات وارده جان سپرد.

بررسي هاي پزشکي قانوني آزار جنسي را تأييد کرده و همچنين بهعلت آزار و اذيت هايي که از سوي ناپدري روي بدن کودک ايجاد شده، صورت کودک کبود و دنده هاي اين پسر بچه شکسته شده است. طبق آخرين خبرهاي رسيده پيکر کودک دو ساله رشتي ديروز ظهر به خاک سپرده شد.

قاتل کثيف بايد قصاص شود

مادر اهورا به شرح اين جنايت هولناک پرداخت وگفت: «من در زندگي گذشته ام بخاطر مشکلاتي که داشتم مجبور به جدايي شدم و پس از مدتي "مجتبي" وارد زندگي من شد.»

وي ادامه داد: «روز حادثه که در بيمارستان پرسنل، موضوع تجاوز و قتل را در ميان گذاشتند گفتم امکان ندارد زيرا رفتار او با بچه ام واقعاً خوب بود. هر وقت که از در خانه خارج مي شد اهورا گريه مي کرد و مي گفت بابا مجتبي داري مي روي؟»

مادر اهورا در شرح روز حادثه بيان کرد: «صبح روز حادثه، ساعت 9و30دقيقه از خانه خارج شدم و به محل کارم رفتم، آن روز حوالي ظهر به خانه آمدم، اهورا خواب بود، بيدار شد، خواستم به او غذا بدهم اما نخورد، به مجتبي گفتم غذا را داغ کن و هر وقت اهورا بيدار شد به او نيز غذا بده، سپس از خانه خارج شدم و به محل کارم رفتم.»

مادر کودک دوساله اظهار داشت: «من ساعت 14و10دقيقه به مغازه رفتم و از ساعت 14و14دقيقه تا 14و24دقيقه از مجتبي براي من پيام ارسال مي شد، ساعت 14و48دقيقه تماس گرفت و گفت حال اهورا بد شده و غش کرده است، مي گفت همسايه ها را صدا کرده و اهورا را به بيمارستان رازي برده اند. آن روز هم که به کلانتري رفتم و موضوع تجاوز را گفتند، از من خواست عليه پزشک اعاده حيثيت کنم و گفت موضوع تجاوز اصلاً صحت ندارد. همان روز من از خود مجتبي سئوال کردم که در مرگ اهورا نقشي دارد يا نه و خواستم تا اگر چيزي هست بگويد، او شروع به گريه و زاري کرد و قسم خورد که اينگونه نيست.»

وي خاطرنشان کرد: «مجتبي تا لحظه آخر طبيعي برخورد مي کرد تا اينکه در کلانتري به او دستبند زدند و به آگاهي منتقل شد، پيش خودم مي گفتم اگر کاري کرده باشد مي توانست فرار کند، دو روز پيش از حادثه اهورا را برد بيرون و برايش ساندويچ خريد سپس به محل کار من آمد و با هم غذا خورديم، هرکس ديگري اين رفتارها را مي ديد تصور نمي کرد اين کار، کار او باشد، هميشه مي گفت من عاشق اهورا هستم، زماني که خودش اعتراف کرد، در آگاهي به او گفتم چرا اين کار را با بچه من کردي سرش را پايين انداخت و فقط گريه کرد.»

مادر اهورا در مورد گفته هاي مجتبي در روز حادثه نيز گفت: «در روز حادثه توجيه مي کرد که همسايه بخاطر ماساژ قلبي و تنفس مصنوعي باعث شدند که استخوان هاي جناح بچه بشکند، مجتبي به من مي گفت اهورا رفت سمت دستشويي که ناگهان بوي سوختن غذا آمده و او مجبور شده به سمت آشپزخانه برود، ناگهان صداي افتادن چيزي روي کاشي آمده و ديده اهورا روي زمين افتاده و در حال گريه است و او را بغل کرده و روي مبل نشانده و به او آب داده است که ناگهان از حال رفته، در ادامه نيز مدعي شد که همسايه ها را خبر کرده که بچه اش دارد مي ميرد.»

مادر اهورا ادامه داد: «من مدتي با اين آقا زندگي مي کردم و به او اعتماد داشتم تصميم دارم شکايت را دنبال کنم و فقط قصاص مي خواهم، تنها آرزويم اين بود که اهورا حالش خوب شود، بچه من به کسي کار نداشت و طي اين يکسال که جدا شدم او را از خود جدا نکردم، به علت مشکل مالي مجبور شدم سر کار بروم، قصد داشتم در روز حادثه اهورا را در مهد کودک ثبت نام کنم اما چون دير از خواب بلند شدم نتوانستم او را ثبت نام کنم و اين کار را به فردايش محول کردم. من به عنوان مادر اهورا مي خواهم اين موضوع رسانه اي شود تا قاتل هر چه سريع تر به اشد مجازات برسد.»


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار