پدر «اهورا قاسمی»، پسرکوچولوی رشتی که درجنایتی هولناک باانگیزه ای مرموز پس از آزار و اذیت وحشیانه، به دست ناپدری‌اش کشته شد، از ناگفته های زندگی شخصی خود با همسر سابقش پرده برداری کرد.

«میلاد» که دل پری از قضاوت های مردم داشت، گفت: چرا خواننده مملکت (اشاره به پست اینستا گرامی «حمید عسکری» راجع به «اهورا») بی آنکه چیزی بداند تهمت می زند، من از روی هوس ازدواج نکردم، من هفت سال با مادر اهورا زندگی کرده بودم، سال پنجم زندگیمان بچه دار شدیم. در آن زمان این زن برای من فرشته بود، البته خانواده هایمان مخالفت هایی داشتند اما بالاخره ازدواج کردیم. رفتار همسرم رفته رفته تغییر کرد، چیزهایی از او می دیدم که برایم باورپذیر نبود. اختلافاتمان بالا گرفت و اولین بار خودش بحث طلاق را مطرح کرد اما من نپذیرفتم و از اوایل مهر سال گذشته تا روز 23 بهمن همان سال بخاطر اهورا جنگیدم اما او قبول نکرد و بالاخره جدا شدیم، این در حالی بود که خود ما هیچ وقت نمی توانستیم مسئله طلاق را درک کنیم.

منشأتغییرات شخصیتی

او در مورد چرایی تغییر رفتار مادر اهورا گفت: در ابتدا زندگیمان دستفروشی می کردیم، کم کم مغازه گرفتم، همسرم مغازه جداگانه ای داشت من هم مغازه دیگری با این حال هزینه های هر دو مغازه پای من بود ولی درآمد حاصل از آن برای خودش بود، در آن زمان بود که دوستانی دور او را فراگرفتند که تأثیر فراوانی روی شخصیتش گذاشتند.

میلاد درباره ازدواج مجدد همسر سابقش گفت: اصلاً ازدواجی در کار نیست، اگر ازدواج رسمی شده بود باید حضانت بچه به من داده می شد، سوم تیرماه امسال مُهر طلاق در شناسنامه همسر سابقم خورد، طبق قانون سه ماه و ده روز بعد امکان صیغه برای او وجود داشت این در حالی است که یک ماه و نیم است که از مهلت صیغه نامه آنها می گذرد. وی افزود: قرار ما از ابتدا برای دیدن اهورا در روزهای سه شنبه بود، تا اینکه در دو ماه اخیر و درست همزمان با آشنایی همسر سابقم با قاتل این قرار به هم ریخت. 15 روز پیش از حادثه نیز با همسر سابقم سر این موضوع بحث کردم و او به بهانه های مختلف مانع دیدار من و اهورامی شد تا اینکه فهمیدم با پسری در ارتباط است.

ناگفته های اهورا که به گور رفت

میلاد در ادامه گفت: یک هفته پیش از حادثه مدیر ساختمان به مغازه من آمد و گفت که آقایی با همسر سابق من در ارتباط است و در این مدت نیز یک بار صدای فریادهای اهورا را شنیده اند اما زمانی که جلوی در رفتند کسی پاسخ آنها را نداده است، تصمیم گرفتم شکایت کنم تا بتوانم اهورا را پیش خود نگهدارم، همسایه ها نیز بخاطر رفت و آمدهای ناجور قصد شکایت داشتند، اما فرصتی نماند و اهورا قربانی نیت کثیف این مرد شد. وی افزود: از زمانی که همسر سابقم با این مرد در ارتباط بود دیگر نگذاشت تا اهورا را ببینم و من تصور می کنم که آنها ترس از این داشتند که اهورا من را ببیند و چیزهایی بگوید که به نفع آنها نباشد.

با مرگ اهورا ناگفته های این کودک دو ساله نیز برای همیشه در سینه او پنهان ماند، ناگفته هایی که شاید بخشی از آنها در اعترافات قاتل سنگدل فاش شود.