سانس آخر فیلم «خانه دختر» در جشنواره بود. زمزمهها درباره توقیفش به اوج رسیده بود و دیگر همه مطمئن بودند که اکران عمویی نخواهد شد. پس با جمعی از دوستان خودمان را به پردیس چارسو رساندیم. جمعیت زیادی از خبرنگاران و منتقدان سینما به چارسو آمده بودند. خیلی شلوغ شد. مسئولان اما همکاری کردند و گفتند در سالن را باز میکنیم و هر کس دوست داشت روی زمین بنشیند و فیلم را ببیند. ما این خبر را به دیگران رساندیم و چارسو لحظهلحظه شلوغتر میشد.
پیرمردی که از کارکنان چارسو بود از دیدن جمعیت تعجب کرده بود. از من پرسید: چرا این قدر برای این فیلم شلوغ کردهاند؟ گفتم: فیلم صحنههایی دارد که شاید سانسور شود. گفت: یعنی صحنهدار است؟ مثل قبل از انقلاب؟ گفتم: نه آنطور صحنههایی. گفت: اگر ندارد چرا میخواهند نشان ندهند؟ گفتم: چه عرض کنم پدر جان؟ منظور دیالوگهایی است که شاید حذف شود. گفت: یعنی دیالوگهایی مثل فیلمفارسی قدیم؟ گفتم: نه آنطور. گفت: یعنی چه؟ فیلم صحنه که ندارد دیالوگ بد هم که ندارد چرا باید اکران نشود. گفتم: توضیحش سخت است پدر جان. گفت: ولی واجب شد بیایم فیلم را ببینم. در همین حال یک پسر و دختر جوان از پیرمرد پرسیدند: امشب چرا اینقدر شلوغ است؟ پیرمرد گفت: آخرین سانس یک فیلم است که قرار است توقیف بشود. دختر و پسر هیجانزده توی صف ایستادند. پیرمرد آرام به آنها گفت: میگویند صحنه هم دارد.
خلاصه ما به اتفاق خیل جمعیت و آن دختر و پسر فیلم را دیدیم. فیلم که تمام شد دختر به پسر گفت: این رو میخوان توقیف کنن؟ این که چیزی نداشت. پسر گفت: فکر کنم چون چیزی نداشت باید توقیف بشه. بعد از اکران فیلم، پیرمرد را دیدم. گفت: به نظرم فیلم اکران نمیشود. گفتم: چطور. گفت: وقتی فیلم موضوعی به این مهمی را بیان میکند و از راز میان پدر و دختر پرده برمیدارد باید هم توقیف شود. اصلا مگر ما از این چیزها در جامعه داریم؟ وقتی نداریم چرا باید دربارهاش فیلم بسازیم؟ بعد خندهای کرد و گفت: این شماره من را بنویس مهندس هر وقت خبر توقیف یک فیلم آمد خبرم کن برم ببینم. حتما فیلم خوبی است که توقیف میشود.
باقی بقایتان
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰