بازخواني روابط ايران و عربستان
کد خبر: ۵۷۷۲۶
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۶

عصر ايران: تمام رويکرد وليعهد جوان عربستان در قبال ايران را شايد بتوان در همين يک جمله تعبير کرد؛ «يکهتازي ناشيانه و سياستهاي خصمانه». «بن سلمان» که ميتوان او را پرسروصداترين حاکم در تمام دنيا دانست، اين روزها در شرايطي دوران يکهتازي در عربستان را با کودتاي منحصر به فردش طي ميکند که سياستهاي خصمانهاي که عليه ايران در پيش گرفته، نشان از آن دارد اين حاکم جوان، هنوز به معادلات سياسي و ديپلماسي آگاهي کامل ندارد. شبيهترين فرد خاورميانه به «دونالد ترامپ»، حالا تا جايي پيش رفته که ايران را به حمله نظامي تهديد ميکند و در مقابل مقامات ايران هم، سعي ميکنند با ادبيات ديپلماتيک پاسخ او را بدهند. اما آنچه هست، شايد بتوان مجموع اين اتفاقات را آغازي براي جدال بزرگ ايران و عربستان دانست؛ جمع ماجراي يمن، استعفاي حريري، بحران سوريه و البته لابي پشت و پس پرده آمريکا با عربستان. تمام اينها، حالا بازي شطرنج سياسي بين ايران و عربستان را بسيار پيچيدهتر از دوراني کرده که در نهايت قطع روابط ديپلماتيک با اين کشور صورت گرفت.

تاريخچهاي سياه از روابط

نگاهي به تاريخچه ارتباط ايران و عربستان نشان از اختلافات سنگين اين دو کشور در موضوعات مختلف دارد. شيخنشين آن سوي خليج فارس از خيلي سال پيش با ايران، مشکل داشت و همواره از قدرتگرفتن اين کشور در دنيا هراس داشت. صفحات تاريخ را ورق بزنيم ميبينيم که در سده فعلي، شروع اختلاف بين ايران و عربستان را ميتوان به حوالي سال 1332 سنجاق کرد. زماني که شرطههاي امر به معروف، يکي از حجاج ايراني را که به دليل بدي مزاج در کعبه دچار حالت تهوع شده بود، به جرم آلوده کردن خانه خدا دستگير کردند و سرش را زدند. اين اتفاق باعث قطع روابط ايران و عربستان شد.

اما اين همه داستان نبود. در دوران پهلوي دوم و در شرايطي که دو کشور تلاش ميکردند در سايه مشورتهاي آمريکا حرکت کنند، ماجراي بحرين باعث شد تا شعله اختلافات روشن شود و دوباره روابط اين دو کشور با يکديگر به درگيري کشيده شود. اما به اعتقاد بسياري از کارشناسان، درخت اختلافات ايران و عربستان با آغاز انقلاب اسلامي ريشه دواند. حمايتهاي مداوم عربستان از عراق در جريان جنگ تحميلي اين ريشه را تنومندتر کرد و در نهايت، با فاجعه کشتار ايرانيان در مراسم حج سال66 که در جريان آن بيشتر از 270 ايراني کشته و 300 نفر زخمي شدند، وخيمترين وضعيت در روابط دو کشور به وجود آمد. اتفاقي که بنيانگذار انقلاب درباره آن از جمله «حتي در صورتي که احتمال بخشش صدام وجود داشته باشد، هيچگاه نميتوان خيانت عربستان سعودي به اسلام را فراموش کرد». استفاده کردند.

يک معماري تمام عيار

ماجرا زماني برايمان ملموس ميشود که مقاله «بخاطر اسلام، به عربستان برو» را بخوانيم. مقالهاي به قلم «احمد الساعدي» که در سال 93، يعني درست يکسال قبل از اعدام «شيخ نمر» و شدت گرفتن جنگهاي خاورميانه و خصوصاً جنگ يمن و البته دو سال قبل از لغو سفر ايرانيها به عربستان نوشته شد. مقالهاي که هاشمي رفسنجاني را مخاطب قرار ميداد و در آن آمده بود: «فقط سفر آيتا... هاشمي به عربستان ميتواند زمينه تمامکردن بحرانهاي منطقه را فراهم کند. به نظر ميآيد برايشان تکليف باشد که فراتر از موانع سياسي موجود، به عنوان يک چهره شاخص مذهبي، بخاطر اسلام رخت سفر به عربستان بربندد.»

اين مقاله بر پايه يک عقبه کاملاً مستحکم نوشته شده. عقبهاي که به آغاز دوره رياستجمهوري هاشمي رفسنجاني و آغاز بهبود روابط ميان دو کشور ايران و عربستان اشاره دارد. تورق خاطرات هاشمي رفسنجاني در روزهاي اجلاس سران کنفرانس اسلامي راه آغاز اين اتفاق را روشن ميکند: «آقاي "اميرعبدا..."هم از طرف عربستان به آنجا آمده بود. من رئيسجمهور بودم و ايشان وليعهد بود. طبيعتش اين بود که اگر ملاقاتي ميشود، ايشان پيش من بيايد. کشور ما بزرگ تر بود. وقتي بحث ملاقات شد، ايشان گفته بود که فلاني بيايد، گفتم: چه عيبي دارد؟ ما ميرويم. دو کشور مسلمان که باهم اين حرفها را ندارند. اين کار اولين تأثيرش را در نفس آنها گذاشت که ما آنگونه که فکر ميکنند، مغرور نيستيم.»

اين چند خط، شايد در ظاهر، يک اتفاق معمولي را روايت کند، اما پاياني بود بر تيرگي روابط ايران و عربستان. روابطي که در يک دوره، اين دو کشور را به منتقد جدي يکديگر تبديل کرده بود. اما اين اتفاق يک بار ديگر هم تکرار شد و باز هم سياست هاشمي باعث شد تا ايران و عربستان به يکديگر نزديک شوند. روايت اين ديدار را که در پاکستان و در حاشيه اجلاس سران کشورهاي اسلامي صورت گرفت خود او اينچنين بازگو ميکند: «در اجلاس سران در پاکستان، قرارمان اين شد که ايشان به اتاق ما بيايد. چون هر کدام از ما اتاقي داشتيم، در سنگال من رفته بودم و در اينجا بنا بود که او بيايد. من در مجلس نشسته بودم که ديدم يک دفعه آمدند و گفتند: امير منتظر شماست. آقاي ولايتي گفتند: قرارمان اين بود که ايشان بيايد، الان چه کار کنيم؟ گفتم: برويم، ما نبايد تکبر کنيم و اصل بر حرف زدن است. بلند شديم و به طرف اتاقشان رفتيم. يکدفعه ديديم ملک عبدا... و همراهانش از اتاق براي استقبال ما بيرون آمدند و گفتند: آمادهايم که به اتاق شما برويم. اصلاً يکدفعه زيرورو شدند. يعني همان حالت تواضعي که نشان داديم، ايشان را به آنجا آورد.»

هاشمي در دوره رياستجمهورياش توانست با برقراري رابطه بسيار نزديک با پادشاه عربستان، عملاً ارتباط دو طرف را به ارتباطي قابل توجه تبديل کند. ارتباطي که در سده حاضر کمتر ديده شده است. او کار را به جايي رسانده بود که ملک عبدا... پادشاه عربستان، در پايين يک نامه که به هاشمي نوشته بود، عبارت-اخوک عبدا...- را استفاده کرد که ميشود «برادر تو عبدا...».

اما رابطه اين دو در آن دوره و حتي پس از آن، بيشتر هم شد تا جايي که ملک عبدا... در سال 1387، از هاشمي رفسنجاني که رياست مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام را بر عهده داشت، به عنوان مهمان ويژه کنفرانس بينالمللي گفتگوي اسلامي دعوت کرد؛ دست در دست هاشمي به سالن برگزاري مراسم رفت و در جريان سفر ده روزه هاشمي به عربستان، عمرهاي عجيب را براي زائران ايراني که همزمان در مکه و مدينه حضور داشتند، رقم زد. از آن زمان به بعد، شايد هر باري که بين ايران و عربستان در يک مورد اختلافي به وجود ميآمد، همه نگاهها به سمت هاشمي و عبدا... سوق پيدا ميکرد. ايرانيها ميدانستند هاشمي حتي به قيمت اينکه عبدا... را به خانه شخصي خود دعوت و از خانوادهاش پذيرايي کند، ماجرا را ختم به خير خواهد کرد و عربها هم ميدانستند ملک عبدا...آنقدر با هاشمي رفاقت کرده است که با او به مذاکره بنشيند و شرط ديپلماسي رعايت شود. اتفاقي که به اعتقاد خيليها اگر امروز و در شرايط فعلي مشابهاش وجود داشت، شرايط دو کشور را از اينکه هست، بهتر ميکرد.

مرگهايي که کار را خراب کرد

2 سال قبل از فوت هاشمي رفسنجاني، ملک عبدا... از دنيا رفت تا از ميزان تأثيرگذاري هاشمي در روابط ايران و عربستان کاسته شود. با وجود اين، هاشمي رفسنجاني در طول تمام سالهاي پس از انقلاب نشان داده بود که از نظر او، برقراري رابطه نزديک با همسايگان ايران، براي حفظ امنيت کشور از اهميت بسزايي برخوردار است و شايد به همين دليل هم بود که هر باري که صحبت از تلاش او براي بهبود اين روابط در دوران پس از رياستجمهوري محمد خاتمي صورت گرفت، ميگفت اگر لازم باشد به من ميگويند و انجام ميدهم. او حتي در اواخر دوران حياتش و در شرايطي که ميديد حاکمان جديد عربستان بر خلاف ملک عبدا... آنچنان تمايلي به برقراري رابطه با ايران ندارند، متصور بود که در شرايطي که دولتهاي ايران و عربستان عزم خود را براي همکاري جزم کنند، ميتوانند مسائل پيش آمده در ماجراهاي سوريه، عراق، يمن و بحرين را با دشواري نه چندان زيادي حل کنند.

اما از يک سو آنچه در ايران اتفاق افتاد که نمونهاش را ميتوان در حمله به کنسولگري عربستان در مشهد ديد و از سوي ديگر آنچه در عربستان رخ داد مانند تجاوز جنسي پليس فرودگاه جده به دو نوجوان ايراني، فاجعه منا، اعدام شيخ نمر، جنگافروزي عربستان در منطقه و... باعث شد تا عملاً شرايط اين دو کشور بعد از فوت عبدا... در عربستان و هاشمي در ايران، به شرايطي خاص تبديل شود که احتمال آرامش يافتن درگيريها بسيار پايين باشد.

بايد به دنبال يک هاشمي بود؟

آيا يک هاشمي ديگر بايد روابط ايران و عربستان را تلطيف کند؟ شايد اگر کمي واقعبينانهتر به اين موضوع نگاه کنيم متوجه شويم که ديگر دوره روابط به سبک هاشمي – عبدا... گذشته و امکان بازتعريف آن وجود ندارد. واقعيت اين است که نه ملک سلمان و نه محمد بن سلمان، ملک عبدا... هستند و نه کسي در ايران در قامت هاشمي رفسنجاني براي اعراب است که بتواند به گونهاي رفتار کند که روابط دو کشور، بهبود يابد. به نظر ميرسد با اين شرايط، بهبود روابط بين دو کشور و خروج از بحراني که ممکن است منطقه از اختلاف اين دو کشور شاهدش باشند، به ديپلماسي فعالي نياز دارد که دولت حسن روحاني نشان داده ميتواند از پساش بر بيايد. اما نبايد از ياد ببريم که اعراب در طول تاريخ نشان دادهاند که در بزنگاههاي حساس، حسن نيت نشان نميدهند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار