یک هفته از زلزله 7/3 ریشتری کرمانشاه می گذرد، هوا هر روز سردتر می شود اما داغ از دست دادن عزیزان همچنان بر دل مردم این دیار زلزله زده باقی است.

«بدری آزادی»، یکی از این افراد داغدار است که داخل چادر سفیدرنگ هلال احمر، به سوگ شش تن از اعضای خانواده اش نشسته، با زن هایی که آمده اند برای عرض تسلیت. همسایه هایی که می دانند زلزله از این زن 60 ساله، شش قربانی گرفته. بدری خودش هم باور نمی کند یک تکان کوچک زمین، اینطوری داغ روی دلش گذاشته باشد. «کریم» پسر کوچک ترش که چشم هایش سرخ شده از گریه، می‌گوید:«مادرم نمی داند برای کدامشان گریه کند. برای برادرم با زن و بچه‌هایش یا خواهرم و پسرش؟!»

کریم با بقیه مردهای فامیل خودشان آنها را یکی یکی از زیر آوار کشیده اند بیرون، خودشان برای آخرین بار صورتشان را دیده اند، کبود و خون آلود. خودشان آنها را توی قبر گذاشته اند:«چکار می‌کردیم؟ مرده هایمان بو می گرفت، نمی توانستیم نگه‌شان داریم. همه را همان موقع خاک کردیم.» همان موقعی که کریم می گوید، همان روز اول است، صبح بعد از زلزله. وقتی آفتاب بالا آمد. اینجا قبرها، یک تل خاکند. از سنگ قبر و نام و نشان خبری نیست. مردم جای مرده هایشان را از حفظند. روی تل خاک، یک سنگ می گذارند و همین سنگ می شود نشانه.

2 کودک، از زیر آوار رهایی یافتند

زلزله اخیر کرمانشاه و غرب کشور، آسیب ها و خسارات جانی و مالی زیادی در پی داشت. این حادثه جان بسیاری از هموطنان کُرد زبانمان را گرفت و بسیاری را هم مصدوم و داغدار کرد. تعدادی از نیروهای امدادی چند روز پس از وقوع حادثه در حین آواربرداری دو کودک را یافتند که زیر آوار گرفتار شده بودند. امدادگران موفق شدند کودکان را زنده از زیر آوار بیرون بکشند.

مرگ 4 عضو یک خانواده زیرآوارهای مسکن مهر!

خانواده «رحمتی» که هنگام زلزله ویرانگر غرب کشور در بالکن خانه حضور داشتند در زیر آوارهای مسکن مهر جان باختند. نام این افراد «قدرت»، «حسین»، «متین» و «پرستو» است که هنگام زلزله در بالکن منزل شان حضور داشتند و نتوانستند خود را از مرگ نجات دهند.

دختری جسد مادرش را پنهان کرده بود تا دفن نشود!

جواد خیابانی، گزارشگر و مجری برنامه‌های ورزشی این روزها برای کمک، در مناطق زلزله زده حضور دارد و در گفتگویی تلفنی با شبکه ورزش، در حالی که اشک می‌ریخت، یکی از خاطرات دردناک این حادثه را بازگو کرد. خیابانی گفت: «در یکی از مناطق زلزله زده در حال کمک رسانی بودم که یکی از مسئولان گفت، دختر خانمی چیزی را پنهان کرده و نمی گذارد کسی او را ببیند. رفتم ببینم موضوع چیست که آن دختر خانم از من خواست آن چیزی که پنهان کرده بود را ببینم و به کسی در موردش صحبتی نکنم. او پیکر مادرش را پنهان کرده بود که کسی او را دفن نکند. بعد از کلی اسرار توانستیم او را راضی کنیم که مادرش را خاک کنیم.»

ساز زدن کودک روستایی روی خرابه ها

پسربچه کرمانشاهی در یکی از مناطق زلزله زده بر سر خرابه ها ساز می زد. این کودک که همه چیزش را در زلزله یک شنبه شب هفته گذشته از دست داده است، در حالی که مشغول زدن ساز بر روی آوارهای به جا مانده در روستای قره‌بلاغ سرپل ذهاب بود، با سوز سازش اشک همه را در آورد.

نجات کودک 40 روزه

فرمانده گردان بهداشت و درمان غرب ارتش که اولین پزشکی بوده که در مناطق زلزله زده کرمانشاه حاضر شده، در مورد مشاهدات خود از لحظات اولیه زلزله گفت: آمار کشته‌ها زیاد بود و حال مجروحان وخیم، به دلیل اینکه تجهیزات نرسیده بود مصدومان را در تخت‌های بیمارستان تخریب شده درحیاط قرار دادیم. بیماران با گرفتن لباس هر کسی که روپوش سفید داشت، فریاد می‌زدند به داد ما برسید. یکی از مردانی که مجروحان را به بیمارستان منتقل کرده بود به من گفت9 نفر اعضای خانواده ام را از دست داده‌ام، اجازه ندهید دو نفر باقیمانده جان خود را از دست بدهند. متأسفانه همسر او به علت انتقال نامناسب قطع نخاع شد. فرد دیگری گریه کنان وارد محوطه بیمارستان شد و از من خواست اجازه ندهم پدرش که در وانت است جانش را ز دست بدهد. وقتی رفتم کنار وانت تا کار احیا را شروع کنم فهمیدم متأسفانه سه ساعت از فوت پدرش می‌گذرد.

سرهنگ پزشک محمد امیری افزود: عصر روز جمعه زن جوانی به همراه15 نفر دیگر، سرآسیمه نوزاد 40 روزه‌ای را به داخل بیمارستان آورد. بسیار نگران شدم، وقتی به سمت آنها رفتم متوجه شدم فرزندنشان در چادر دچارگازگرفتگی شده است با کمک خداوند توانستم این کودک را بار دیگر به زندگی برگردانم و او از مرگ نجات یافت. این اتفاق بسیار خوب بود.