این روزها بیشتر حواسها به متن و حواشی پیش از آغاز سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است و کمتر کسی از فیلمهایی که این روزها روی پرده سینما هستند سخن میگوید، همچنین برخی اوقات نیز خبری از اکران فیلمهای بعد از جشنواره فجر میآید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ صندلی سینماها همچون پاییز خالی است و کمتر کسی فیلمهای روی پرده را برای تماشا انتخاب میکند.
«آینه بغل» به کارگردانی منوچهر هادی پر فروشترین فیلم این روزهاست؛ فیلمی که با حضور بازیگران سرشناس و مضمونی طنز توانسته است حدود ۱۵ میلیارد تومان بفروشد.
منوچهر هادی در این فیلم سعی کرده است مضامینی مثل اختلاف طبقاتی و تبعات استفاده نادرست از فضای مجازی را نیز مطرح کند، اما در سطح مانده و تیتر وار به مسائل اشاره شده است، با این حال هادی نشان داد میداند با چه آثاری میتواند مخاطب را با خود همراه کند.
«عشقولانس» نیز دیگر فیلم طنز این روزهای سینماست؛ فیلمی که قصه ندارد و فقط نام طنز را یدک میکشد؛ اثری بدون جذابیت که حتی با شوخیهای سطحی نیز نمیتواند مخاطب خود را بخنداند!
این فیلم درباره نحوه آشنایی انسانهای مختلف با هم است و خرده داستانهایی بسیار نامرتبط به هم دارد.
محسن ماهینی کارگردانی این اثر را بر عهده دارد و اکبر عبدی، لعیا زنگنه، فریبا کوثری و بهاره افشاری از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
«دختر عمو، پسر عمو» به کارگردانی روح انگیز شمس نیز طنزی اجتماعی است که توانسته است تا حد زیادی رضایت مخاطبان را به دست آورد.
این فیلم اگر چه ضعفهایی در فیلم نامه و کارگردانی دارد، با فضایی شاد و به دور از شوخیهای سطحی رایج در بسیاری از فیلمهای طنز که در چند ماه اخیر روی پرده رفته، توانسته است عدهای را روی صندلی سینماها بنشاند.
مجید صالحی و نیوشا ضیغمی از بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.
فیلم سینمایی «پل خواب» به کارگردانی اکتای براهنی در سال ۹۳ ساخته شد و مجموعهای از معضلات اجتماعی را به تصویر میکشد.
این فیلم فضای تیرهای دارد، اما خوش ساخت و شسته رفته است.
ساعد سهیلی و هومن سیدی نیز از پس نقش هایشان خوب بر آمده اند.
فیلم سینمایی «کمدی انسانی» به کارگردانی محمدهادی کریمی فیلمی گنگ برای مخاطب عام است.
این اثر یک طنز موقعیت از زندگی تراژیک فردی است که باید به رغم خواست درونی اش هم رنگ با مردم پیرامونش زندگی کند.
در واقع «کمدی انسانی» داستانی فردی را روایت می کند که برای خود زندگی نکرده است.
این فیلم به لحاظ موسیقی متن، قاب بندی و دکوپاژ اثر قابل قبولی است، اما کارگردان نتوانسته است اثری قوی خلق کند و به نوعی ایده خوب را هدر داده است.
در این فیلم بازیگران شاخصی ایفای نقش میکنند که بعضی قابل قبول و بعضی ضعیف ظاهر شده اند.
هومن سیدی از خوبها و لیلا زارع و هستی مهدوی فر از ضعیفهای این فیلم هستند.
کمدی انسانی تا به امروز بیش از ۳۰۰ میلیون تومان فروخته است.
«سد معبر» محسن قرایی نیز قصه قاسم کارمند اداره سد معبر شهرداری را روایت میکند که در تلاش است وضع زندگی خود را بهبود ببخشد، اما در این راه با نرگس همسرش اختلاف نظر دارد.
حامد بهداد در سد معبر قابل قبول، اما تکراری است.
این فیلم تعلیقها و قابهایی قابل قبول، قصهای شلوغ و پر کنش دارد و فیلمنامهای تیره و پر از ضعف دارد.
قصه در جامعهای روایت میشود که در آن انسانیت مرده است؛ بازیهای تکراری در کنار قصهای تیره و تار سبب میشود مخاطب نتواند آن طور که باید و شاید با «سد معبر» ارتباط برقرار کند.
مهمترین نقطه مثبت «حریم خصوصی» نخستین ساخته سینمایی احمد معظمی، به تصویر کشیدن آسیبهای فضای مجازی است، اما مهمترین ضعف آن فیلمنامه و کارگردانی آن است.
این فیلم نتوانسته است حرفش را به مخاطب انتقال دهد و از همان ابتدای فیلم انتهایش معلوم است، بازیهای امیر آقایی، رعنا آزادی ور، میلاد کی مرام و اندیشه فولادوند که از بازیگران اصلی فیلم هستند نیز متوسط است.
«خانه کاغذی»، قصه امیرعلی ابراهیمی روزنامهنگاری است که در خانه قدیمی خود با سارا دختر روزنامه نگارش زندگی میکند، بازگشت مینو که روزگاری عاشق هم بودهاند و شنیدن حقایق درباره علتهای رفتن او، امیرعلی را مجاب به بازگشت دوباره و افشای اسراری میکند که بابت آنها خود را بازنشسته کرده است، از سوی دیگر سارا که دل در گروی عشق سردبیرش دارد، راه و رسمی متفاوت از پدر برای زندگیاش انتخاب کرده است.
در این فیلم قصههای متعددی میبینیم که در سطح مانده اند و مخاطب را از خط اصلی داستان دور میکنند.
کارگردان دست روی سوژه جدیدی گذاشته و شاید تصمیم داشته است از طریق کلنجارها و سکوتهای یک روزنامه نگار جسارت و شرافت را بیان کند، اما انگار فیلم هدف مشخصی ندارد و همه مسائل پا در هوا میماند.
شخصیتهای فیلم برای مخاطب تازه و جذاب نیستند، این فیلم با وجود آهنگ سیاسی اش مخاطب را درگیر نمیکند و بسیاری از اتفاقات برای او قابل پیش بینی است.
در سال ۹۶ تا به امروز کمتر از تعداد انگشتان یک دست، فیلم خوب به اکران عمومی در آمد و بیشتر شاهد جولان کمدیهای بی محتوا بودیم.
فیلمهای اجتماعی تلخ یا بی کیفیت نیز به این کمدیها اضافه شدند تا معادله کاهش مخاطبان سینما کامل شود.
سینمای ما نیاز به فیلمهای با کیفیت در سبکهای مختلف اجتماعی، سیاسی، کودک، درام، ملودرام، کمدی، وحشت و... دارد؛ فیلمهایی که با محتوای غنی، ساختار مناسب و کیفیتی خوب سطح سلیقه مخاطبان را بالا ببرد و به رشد سینما کمک کند.
حالا چشمها به فیلمهای سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است و دوستداران هنر امیدوارند این فیلمها که از صافی هیأت انتخاب رد شده اند از کیفیت و محتوای مناسب برخوردار باشند و بتوانند حال سینما و گیشه را خوب کنند.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰