پ
کد خبر: ۶۸۴۸۹
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۰

محمدرضا ورزي تا همين امروز شش سريال تاريخي بزرگ و کوچک ساخته، مسيري که با ساخت سريال «قائم مقام فراهاني» شروع شد و حالا به روايت زندگي ستارخان رسيده است. او در حالي طي اين سال ها برهه هاي مختلف تاريخ معاصر را جلوي دوربين برده که به طرز عجيبي در هيچ يک از آن ها نمره قبولي نگرفته است.

به گزارش آریا، سريال هاي تاريخي او هميشه با نظرات منفي منتقدان و کارشناسان تاريخ همراه بوده اما با اين حال در همه دوره هاي مديريتي مورد حمايت مديران قرار داشته و به سريال سازي اش ادامه داده است. ورزي که سه چهار سالي درگير توليد و پخش «معماي شاه» بود، بعد از شکست اين سريال براي مدتي کار نکرد تا اينکه از پاييز امسال خيلي چراغ خاموش و در سکوت خودخواسته رسانه اي پروژه تاريخي ديگري را اين بار با محوريت زندگي ستارخان آماده و روانه آنتن کرد! سريالي که بهانه اي شد براي ما تا مروري داشته باشيم بر کارنامه اين کارگردان.


عمارت فرنگي؛ 1388

براي کدام شبکه توليد شد؟ شبکه دو

در دوره مديريت چه کسي توليد شد؟ مهدي فرجي مدير شبکه دو

درباره کدام برهه تاريخي بود؟ اين مجموعه پانزده قسمتي هم با تمرکز بر تحولات سياسي ايران در دوره قاجار ساخته شد و داستانش به حواشي و بازتاب هاي امضاي قرارداد 1919 توسط وثوق الدوله و اعتراض سياسيون سرشناسي همچون سيد حسن مدرس با اين قرارداد مي پردازد؛ انتقاداتي که زمينه ساز يک موج اعتراضي گسترده در کشور شد و سرانجام وثوق الدوله را مجبور به عقب نشيني و لغو قرارداد 1919 کرد.

بازتاب آن چه بود؟ اگر تا پيش از «عمارت فرنگي» گلايه ها از سبک «تاريخ سازي» ورزي محدود به چند رسانه و مخاطبان گله مند سيما بود، پس از پخش اين مجموعه بود که ديگر صداي صاحب نظران رسانه و پيشکسوتان سيما هم بلند شد. معروف ترين واکنش را هم ابتدا حسني پاکدل نشان داد که در يادداشتي نوشت: «بهمن امسال به يمن سي سالگي انقلاب اسلامي، سريالي تحت نام عمارت فرنگي از شبکه دو پخش شد. هر قسمت را که مي ديدم، حرص مي خوردم و از اين جفايي که در حق تاريخ، انقلاب، مردم، رسانه، شعور مخاطب و اعتماد عمومي نسل حاضر و بعد مي شود، افسوس مي خوردم.» پاکدل در همين يادداشت به نقد تند و تيزتري ارجاع داد که به قلم حسن هدايت از کارگردانان باسابقه سيما در روزنامه «باني فيلم» منتشر شده بود. هدايت در پايان يادداشت مفصل و دقيق اش که مو را از ماست روايت مجعول ورزي کشيد، اين گونه نوشته بود: «بزرگ ترين درسي که تاريخ به ما مي دهد اين است که کسي از تاريخ درس نمي گيرد. اگر ما به نگرش تاريخ دوران پهلوي انتقاد داريم و آنرا به دليل نگاه يکسو و مخدوش تقبيح مي نماييم، حق نداريم که در حال حاضر خود با تاريخ معاصر چنين کنيم.»

تحليل ما: درباره «عمارت فرنگي» بهترين تحليل و ارزيابي همان مطلب مشروح و خواندني حسن هدايت است که بازخواني آن را به همه علاقه مندان توصيه مي کنيم اما تلخ ترين وجه پخش اين مجموعه و بازتاب هاي آن در سال هاي بعد نمود پيدا کرد، سال هايي که مديران تلويزيون کماکان ترجيح دادند هزينه هاي کلان خود را صرف آزمون و خطاي يک فيلمساز در ميدان حساس روايت تاريخ کنند!


قائم مقام فراهاني؛ 1375

براي کدام شبکه توليد شد؟ شبکه سحر

درباره کدام برهه تاريخي بود؟ همان طور که از نام سريال بر مي آيد ورزي اين مجموعه شش قسمتي را با هدف بازخواني کارنامه يکي از مهم ترين چهره هاي تاريخ معاصر يعني قائم مقام فراهاني مقابل دوربين برد.

بازتاب آن چه بود؟ اين از معدود آثار کارنامه ورزي است که گويي خود نيز درباره کيفيت آن و نسبتش با شأن و جايگاه قائم مقام فراهاني در تاريخ معاصر، با منتقدانش هم نظر بوده، چه اين که چند سال بعد و با حمايت سيمافيلم، تله فيلمي با همين عنوان ساخت و در توضيح لزوم ساخت آن گفت: «پنج سال قبل، سريال قائم مقام را با بودجه اي ناچيز در شبکه سحر ساختم و ضعف هاي عمده اين سريال باعث شد همواره در پي فرصتي براي ساخت اثري در شأن قائم مقام باشم.» فارغ از اين روايت اول شخص اما اين اولين تجربه سريال سازي تاريخي ورزي خيلي زود راهي آرشيو تلويزيون شد و با جايگزيني تله فيلم «جبراني» قائم مقام، امروز جزء آثار فراموش شده تلويزيون محسوب مي شود.

تحليل ما: ورزي «قائم مقام» را 20 سال پيش و در ابتداي مسير ورودش به حوزه حساس سريال سازي تاريخي کارگرداني کرد و شايد به عنوان يک فيلمساز تازه کار نمي شد بر کيفيت خروجي کارش خرده گرفت اما آنچه حاصل شد و بعدها خود فيلمساز هم نتوانست از آن دفاع کند آيا نمي توانست ملاکي براي جلوگيري از ادامه مسير هم براي خود ورزي و هم براي مديران تلويزيون باشد؟


سال هاي مشروطه؛ 1388

براي کدام شبکه توليد شد؟ شبکه سه

در دوره مديريت چه کسي توليد شد؟ علي اصغر پورمحمدي، مدير شبکه سه

درباره کدام برهه تاريخي بود؟ روايت زندگي پنج پادشاه قاجار در مدت 70 سال حکومت بر ايران؛ اين محور داستان مجموعه «سال هاي مشروطه» است.

بازتاب آن چه بود؟ «مشروطه ارائه شده در سريال سال هاي مشروطه، مشروطه تاريخي نيست، تحليلي هم نيست. مجموعه اي است از برداشت هاي سطحي از حوادث مشروطه و آميزه اي است از برداشت هاي غلط و تخيلات فردي.» اين بريده اي از يک نقد تند و تيز و بلندبالا بر اين سريال ورزي است؛ بريده اي که در عين حال مي توان آن را عصاره رويکرد بيشتر منتقدان به سبک تاريخ سازي ورزي به خصوص در «سال هاي مشروطه» دانست. اين موضع مستند نسبت به جزيياتي است که نمي توان همه آن ها را در اين مختصر مرور کرد اما به عنوان مشتي نمونه خروار اين بخش از اظهارات موسي نجفي از استادان تاريخ را مي آوريم و خود بخوانيد حديث مفصل از آن مجمل؛ «در اين مجموعه حکم تحريم تنباکوي ميرزاي شيرازي، مدام فتوي ذکر مي شود. در حالي که تبعيت از حکم بر همه مجتهدين و علما واجب است ولي فتوي فقط بر مقلدين لازم مي شود. تحريم تنباکو حکمي بود که تبعيت از آن بر همه واجب بود. وي تاکيد کرد که محل صدور اين حکم نيز شهر سامرا بوده است که در چند قسمت سريال نجف ذکر شده است و اين نشان مي دهد که تهيه کنندگان اين برنامه تاريخ روحانيت را به خوبي مطالعه نکرده اند.»

تحليل ما: «سال هاي مشروطه» را ميتوان به نوعي تثبيت محمدرضا ورزي در مسير «تاريخ سازي تلويزيوني» دانست. او ديگر نسبت به انتقاد کارشناسان بي حس شده و حتي لزومي براي اصلاح رويکرد تخيلي و انفرادي خود به تاريخ هم نمي بيند، فيلمسازي که هر چند تحصيل کرده «تاريخ» است اما گويي تعهدي به گزاره هاي محرز تاريخي ندارد.


تبريز در مه؛ 1389

براي کدام شبکه توليد شد؟ شبکه يک

در دوره مديريت چه کسي توليد شد؟ مهدي فرجي، مدير شبکه يک

درباره کدام برهه تاريخي بود؟ باز هم دوره قاجار و اين بار زمان حاکميت فتحعلي شاه قاجار؛ ورزي در اين سريال سراغ ماجراهاي مرتبط با جنگ ايران و روسيه در دوره فتحعلي شاه رفته و تحولات مرتبط با اين رويارويي را تا زمان مرگ عباس ميرزا روايت کرده است.

بازتاب آن چه بود؟ به معناي واقعي کلمه «تبريز در مه» ادامه «سال هاي مشروطه» بود با همان ميزان اغراق و همان اندازه تحريف. جنس بهره گيري محمدرضا ورزي از «تخيل» در روايت تاريخ، اين بار هم به جاي آن که غناي داستاني سريالش را بالا ببرد، موجب خدشه دار شدن محکمات تاريخي شد. معترضاني که هنوز با «سال هاي مشروطه» و ابعاد انحراف تاريخي در آن کنار نيامده بودند، با تعجب نظاره گر ترک تازي اين سريال ساز مورد حمايت مديران سيما روي آنتن بودند که به فاصله اي اندک از يک تجربه شکست خورده «تبريز در مه» را روانه آنتن کرد.

تحليل ما: محمدرضا ورزي با کارگرداني «تبريز در مه» به نوعي ثابت کرد که بيشتر اهل توجه به زرق و برق در سريال سازي است. حضور بازيگر باسابقه اي همچون جمشيد مشايخي و احياي خاطره نقش آفريني ماندگار او در نقش کمال الملک در اين سريال هم نتوانست حس مخاطب را نسبت به روايتگري ورزي تغيير دهد. کارهاي ورزي همچنان از فقر داستان و روايت رنج مي برد و شايد به همين دليل ايده هاي ديگري همچون تکيه بر جذابيت تيتراژخواني خوانندگاني چون سالار عقيلي به استمداد گرفته مي شود.


معماي شاه؛ 94-95

براي کدام شبکه توليد شد؟ شبکه يک

در دوره مديريت چه کسي توليد شد؟ مهدي فرجي، مدير شبکه يک

درباره کدام برهه تاريخي بود؟ ورزي در «معماي شاه» ديگر مستقيم سراغ مهم ترين تحول تاريخي دوران معاصر يعني انقلاب اسلامي رفت و تلاش کرد تا روايتي از زندگي و زمانه محمدرضا شاه، به عنوان آخرين حلقه از ديکتاتوري خاندان پهلوي را به تصوير درآورد. طبيعي هم بود که به فراخور جذابيت اين مقطع تاريخي، اين سريال همزمان تبديل به روايتي از وقايع، تحولات و شخصيت هاي نقش آفرين در بستر انقلاب اسلامي ايران شود. «معماي شاه» هم به لحاظ دربرگيري کاراکترها و رويدادهاي تاريخي و هم به لحاظ تعداد قسمت، جدي ترين، سنگين ترين و پرهزينه ترين تجربه محمدرضا ورزي محسوب مي شود.

بازتاب آن چه بود؟ نزديک ترين روايت کارتوني ورزي به دوران معاصر همين «معماي شاه» بوده است. سريالي که نه فقط سپيدمويان که حتي جوان ترهاي نسل دوم و سوم پس از انقلاب هم برخي داده ها و جزييات روايتش را به خاطر داشتند و احتمالا هم به همين دليل مي توان اين مجموعه را عيان ترين نمونه براي تعيين عيار سريال سازي ورزي دانست! سريالي که نه فقط از منظر تاريخي تبديل به يک «گاف» بزرگ براي رسانه ملي شد که از نظر ساختاري و محتوا هم تبديل به سوژه سرگرمي در فضاي مجازي شد! «معماي شاه» به همان اندازه که همچون ديگر آثار ورزي صداي کارشناسان و صاحب نظران تاريخ را بلندکرد، از سوي کاربران فضاي مجازي هم مورد عنايت قرار گرفت و قسمت به قسمت گاف هايش، لبخند به لب ها نشاند!

تحليل ما: هنوز زمان زيادي از روزهاي اوج طرح انتقادات به «معماي شاه» از يک سو و تکاپوي مديران رسانه ملي براي «خلاص شدن» از اين استخوان در گلو مانده نمي گذرد! کافي است سري به آرشيو رسانه ها بزنيد. تنها نکته اي که مي توان از مجموع بازتاب هاي رسانه اي «معماي شاه» يادآوري کرد، اشتراک نظر همگان بر «نابلدي» جناب ورزي در «روايت تاريخ» است؛ واقعيتي که شايد در گام هاي اوليه سريال سازي او سر و شکل يک اتهام رسانه اي را داشت اما امروز تبديل به يک گزاره قطعي با مستندات غيرقابل کتمان شده است.


پدرخوانده؛ 1386

براي کدام شبکه توليد شد؟ شبکه يک

در دوره مديريت چه کسي توليد شد؟ عليرضا برازش مدير شبکه يک

درباره کدام برهه تاريخي بود؟ ورزي در اين مجموعه براي نخستين بار سراغ تاريخ پهلوي و تحولات منتهي به انقلاب اسلامي رفت. داستان او در سه فصل از تاج گذاري محمدرضا پهلوي آغاز به ماجراي ملي شدن نفت رسيده و با تبعيد امام خميني (ره) و نخست وزيري اسدالله علم و اميرعباس هويدا به پايان مي رسد. «پدرخوانده» به نوعي روايتي حاشيه اي از تحولات تاريخي ايران در حد فاصل سال هاي 1339 تا 1350 است.

بازتاب آن چه بود؟ ورزي در سريال سازي هر قدر که به دوران معاصر و به خصوص تحولات منتهي به انقلاب اسلامي نزديک تر شده است، با واکنش هاي تندتري از سوي «شاهدان» مواجه شده است. صريح ترين منتقد او در روايت تاريخ معاصر هم همواره محمود کاشاني فرزند، آيت الله کاشاني بوده است که به طور خاص پس از پخش «پدرخوانده» در مصاحبه اي تند و تيز گفت: «بايد توضيح بدهند که چرا فيلمي در جمهوري اسلامي ايران از تلويزيون پخش مي شود که تا اين حد تاريخ را تحريف کرده است.» کاشاني بيش از هر چيز نسبت به تحريف نقش چهره هاي شاخصي همچون آيت الله کاشاني، دکتر مصدق و جبهه ملي در روايت ورزي از تاريخ معترض بود.

تحليل ما: ورزي احتمالا از همين مجموعه تلويزيوني بود که احساس کرد «سنگ بزرگ» نه فقط نشانه «نزدن» نيست که تضميني است براي جلب رضايت مديران و تسريع در روند جذب بودجه هاي کلان! اين که در يک مجموعه تلويزيوني چهارده قسمتي بخواهيم سه مقطع حساس تاريخ معاصر را به صورت فشرده به هم سنجاق کنيم و بدون در نظر گرفتن الزامات داستان گويي تنها به «نشان دادن وقايع» بسنده کنيم، حتما خروجي بهتري از «پدرخوانده» نخواهدداشت!

• الان سوال اصلي بينندگان اين است که ورزي بعد از ستارخان قرار است سراغ کدام برهه و شخصيت تاريخي برود؟

• مگر مي توان سهم محمدرضا ورزي را در روايت کارتوني از تاريخ ناديده گرفت؟ کارگرداني که تا همين امروز شش سريال تاريخي بزرگ و کوچک را به سرانجام رسانده و به طرز عجيبي در هيچ يک از آن ها نمره قبولي نگرفته است اما همچنان راوي تاريخ است.

• چرا در دوره اي که تلويزيون به زحمت پول پروژه هايش را تامين مي کند، باز هم حاضر مي شود براي کارگردان شکست خورده اي چون ورزي هزينه کند./ محمد صابري



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰