پ
کد خبر: ۷۴۵۶۰
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۵

عرصه بازيگري اين روزها شلوغ‌تر از هر زماني شده است. چهره‌هاي نو و جوان و حتي سن‌وسال‌دارتر روز به روز هريک به بهانه‌اي و استعدادي پا به اين عرصه جذاب مي‌گذارند و هنر نمايش را به‌عنوان راهي براي ديده شدن انتخاب مي‌کنند. در اين ميان ديدن معدود چهره‌هاي باسابقه و اصطلاحا استخوان‌دار عرصه نمايش، اتفاقي ويژه و دلگرم‌کننده است؛ بازيگراني که به نوعي عمر و سال‌هاي زندگي‌شان را روي صحنه‌هاي نمايش و مقابل لنز دوربين‌ها گذرانده‌اند و در اين سال‌ها صاحب تجربه‌اي گرانقدر شده‌اند که تماشاي هنرنمايي‌شان را لذتي مضاعف مي‌بخشد.

از جمله اين بازيگران گرانسنگ، رويا تيموريان است؛ بانوي بازي‌هاي ماندگار تلويزيون، سينما و تئاتر. تيموريان پس از بازي در سري اول مجموعه ديوار به ديوار، امسال دوباره با سري دوم اين مجموعه مهمان نگاه مخاطبان شده و شمايلي از يک زن ميانسال، تنها و باورپذير را به نمايش درآورده است.

تيموريان در گفت‌وگويي چهره‌به‌چهره با خبرنگار جام‌جم از نقش پوران مي‌گويد.

شما همکاري با سامان مقدم را از سال‌ها پيش آغاز کرده‌ايد. در «کافه ستاره» نقشي جدي و تحسين شده از خود به نمايش گذاشتيد، در مجموعه «شمس‌العماره» باز شاهد بازي تماشايي‌تان در نقش زني دوست‌داشتني که اخلاق و رفتاري خاص و طنزگونه داشت بوديم و سال گذشته و امسال در ديوار به ديوار هم باز نقشي طنز و البته کاملا متفاوت با پري شمس‌العماره را ايفا کرديد. همکاري مجددتان با آقاي سامان در ايفاي نقش پوران چطور شکل گرفت؟ آيا از ابتدا شما را براي اين نقش در نظر داشتند؟

هنگام ساخت سري اول ديوار به ديوار که در سال 95 اتفاق افتاد، آقاي مقدم از همان ابتدا درخصوص پوران با من صحبت کردند. گفتند که اين زن خصوصيت‌هاي ويژه‌اي دارد. بعد از اين‌که براي بازي در نقش با هم به توافق رسيديم، در حين ضبط کار هم باز نقطه‌نظرهايمان را به اشتراک گذاشتيم و در واقع هر کاراکتري براي خودش صاحب شناسنامه و ويژگي‌هايي شد.

جذابيت‌هايي که از همان ابتدا در وجود پوران ديديد چه بود؟ چه عاملي به قبول اين نقش ترغيب‌تان کرد؟

هرگاه آقاي مقدم براي بازيگري به من پيشنهاد بدهد، مسلما به بازي ترغيب مي‌شوم! (مي‌خندد) زيرا او هميشه انتخاب‌هاي درستي دارد و مي‌داند چه نقشي را براي چه کسي در نظر داشته باشد. اين اشراف او به شکل‌گيري هرچه بهتر نقش هم کمک مي‌کند، چرا که ما عموما افرادي دقيقه نودي هستيم، تائيد کارها دير به دستمان مي‌رسد و رسيدنشان به مرحله توليد هميشه به لحظات آخر موکول مي‌شود.

و به ديوار به ديوار 2 رسيديم...

بله. در انتهاي ديوار به ديوار 1 ديديم که پوران با آقاي دلپاک (با بازي فرهاد آئيش) ازدواج کرد. بر همين اساس در فصل دوم مجموعه هم داستان پس از ازدواج اين دو شخصيت و به نوعي زندگي مشترکشان را دنبال کرديم. در اين فصل تعامل و ارتباط ميان اين دو نفر را بيشتر شاهد شديم و البته مهم‌تر از آن، نکته‌اي که آقاي مقدم بشدت مدنظر داشتند اين بود که در مسير داستان و به کمک ترسيم روابط ميان اين خانواده‌ها، نقدهاي اجتماعي داشته باشيم. اتفاقي که در سال گذشته هم با استقبال مخاطبان مواجه شد و حتي بسياري‌شان گفتند که با مشکلات خانوادگي و تعاملات همسايگي ميان شخصيت‌ها همذات‌پنداري برقرار کردند. فکر مي‌کنم اين جزو وظايف ماست که خوب و بد را در کنار هم نمايش دهيم.

حالا که ديوار به ديوار 2 به مرحله پخش رسيده، خودتان سري دومش را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟

ديوار به ديوار 2 هم اتفاق خوبي است. تيمي حرفه‌اي داشت که در لحظه لحظه کار دل‌نگران بهتر شدن آن بودند. فضاي پشت صحنه سري دوم اين‌طور است که انگار ديگر واقعا همه با هم به يک خانواده تبديل شده و از عالم همسايگي درآمده‌ايم. من معتقدم اين مخاطبان بودند که تقاضاي ساخت سري دوم مجموعه را کردند.

پوران در سري نخست ديوار به ديوار ويژگي‌هايي متفاوت با خانواده‌هاي داستان داشت و در لحظاتي تنهايي‌ها و غربتش به چشم مي‌آمد. ازدواج او با دلپاک و از بين رفتن اين تنهايي، تعريف و ماهيت او را دگرگون نکرده است؟

در سري دوم بيشتر زندگي مشترک ميان اين دو نفر را شاهد هستيم و پوران ديگر تنها نيست، بلکه اين تنهايي جايش را به همدلي داده است. ضمن اين‌که دلمان مي‌خواست نشان دهيم همسران دوم مي‌توانند چه ارتباط صميمانه و مادرانه‌اي با فرزندان قبلي همسر خود داشته باشند.

شما بازي در مجموعه ديوار به ديوار را تجربه کرده بوديد و قطعا براي بازي در سري جديد، از نظرات و ديدگاه‌هاي مخاطبان اطلاع داشتيد. عمده نظراتي که اين مخاطبان بعد از تماشاي سري نخست مجموعه در خصوص نقشتان داشتند چه بود؟ چقدر بازخوردهاي خوب و بد ديديد؟

بازخورد بد که اصلا نديدم و از زبان اطرافيان و دوستان و حتي کاربران فضاي مجازي فقط تعريف شنيدم. همه خوشحال بودند و مي‌گفتند در بسياري از لحظات، انگار خودمان و مشکلاتمان را مي‌ديديم. من ژانر ديوار به ديوار را طنز نمي‌دانم؛ اين يک مجموعه شادي‌آور و پرانرژي است و خود ما هم در پشت صحنه از حضور در آن لذت مي‌بريم و اين لذت به مخاطبان منتقل مي‌شود.

پخش مناسبتي يک اثر در ايام ويژه‌اي چون نوروز، تاثيري هم روي ساخت يا داستان آن دارد؟ آيا حساسيت‌هاي گروه و بازيگران براي ساخت مجموعه بيشتر مي‌شود يا تفاوتي ندارد؟

بله. حساسيت‌هايمان بيشتر مي‌شود، چون به هر حال عيد است و تعداد تماشاچي‌هاي تلويزيون از مواقع ديگر سال بيشتر مي‌شود. خيلي بايد احتياط بکنيم تا نگاه و رضايتشان را جلب کنيم.

جالب است که در اين ايام حتي افرادي که در طول سال به دليل مشغله‌هايشان، فرصتي براي تماشاي تلويزيون ندارند هم به تماشاي مجموعه‌ها مي‌نشينند و ديده شدن بازيگران از اين طريق دوچندان مي‌شود.

دقيقا. به همين دليل هم هست که بعد از بارها تجربه آثار مناسبتي هنوز براي خودمان تعجب‌آور است که چرا همه تصميم‌گيري‌ها به لحظات آخر موکول مي‌شود. قطعا تصميم‌گيرندگان از مدت‌ها قبل مي‌دانند فروردين در پيش است؛ اگر زودتر شرايط مهيا شود و ما به توليد اقدام کنيم، متن‌ها استحکام بيشتري پيدا مي‌کنند و همه با فشار و استرس کمتري به فعاليت مي‌پردازند. در چنين شرايطي کيفيت آثار هم بالا مي‌رود. اين موضوعي است که به دغدغه هميشگي ما تبديل شده است و به نظرم بايد تعامل ميان هنرمندان و مسئولان بيشتر شود و اطمينان‌ها افزايش پيدا کند. به هر حال ما افرادي هستيم که سال‌ها در اين عرصه فعاليت داريم و ديگر خودمان خيلي خوب خط قرمزها را مي‌شناسيم؛خط قرمزهايي که نسبي هم هستند و در دوره‌هاي مختلف جلو و عقب مي‌روند. در شرايط حاضر بلاتکليفي، مانع درست کار کردن ما مي‌شود. ما هم متعلق به همين سرزمين هستيم، عمرمان را در آن گذرانده‌ايم و جايي هم جز اينجا براي فعاليت کردن نداريم.

شما جزو آن دسته هنرمنداني هستيد که به‌رغم درخشش‌تان در عرصه‌هاي مختلف، گويي هيچ‌گاه مرزي ميان اين عرصه‌ها قائل نبوده‌ايد و به موازات در تئاتر، سينما و تلويزيون حضور داريد.

من هميشه اين جمله را همه‌جا مي‌گويم که خانه اولم تئاتر است و آرزو دارم که هر سال حداقل در يک نمايش بازي کنم. عقيده دارم يک تئاتر خوب در کنار گروهي باکيفيت، مي‌تواند مرا دوباره بازسازي و براي کارهاي بعد آماده‌ام کند. وقتي يک گروه خوب باشد، متن خوبي نوشته شده باشد و شرايط مهيا باشد، تفاوتي ميان سينما، تئاتر يا تلويزيون نمي‌بينم.

و نقش‌هايي هم که در تلويزيون ايفا کرده‌ايد، هرکدام به نوعي در حافظه اين مخاطبان رسانه ماندگار شده‌است. به عنوان مثال،شب دهم هنوز در بازپخش‌هايش هم خوب ديده مي‌شود و مردم از بازي شما در آن صحبت مي‌کنند. عامل اصلي ماندگاري يک اثر را در چه مي‌دانيد؟

در خصوص مجموعه شب دهم من نقش آقاي فتحي را برجسته مي‌دانم. او قلم بسيار شيوايي دارد و احاطه و اشرافش نسبت به تاريخ معاصر کشور بالاست. وقتي يک متن خوب و صحيح در اختيار بازيگر قرار مي‌گيرد و يک کارگردان خبره و باتجربه کار را هدايت مي‌کند، قطعا مي‌توان کيفيت خوبي را انتظار داشت. اگر مي‌بينيم بسياري از مجموعه‌ها و آثار ماندگار نشده‌اند، يکي از دلايلش اين است که متني که در شروع کار به ما مي‌دهند تا پايان ضبط مدام تغيير مي‌کند، روند اتفاقات عوض مي‌شود و شيرازه کار از هم مي‌پاشد. بهتر است اين تغييرات در ابتدا صورت گيرد تا بازيگر بداند که مي‌خواهد چه کار کند. من معتقدم کم يا زياد ديده شدن نقش براي بازيگران باتجربه چندان مهم نيست و خود من در هر نقشي که پيشنهاد مي‌شود، فرض مي‌کنم کار اولم است و در نقطه صفر قرار دارم و با همان دلهره‌ها و اضطراب‌ها و همان احساس مسئوليت‌ها جلوي دوربين مي‌روم.

پس نقطه ضعف اصلي آثاري را که اکنون ديده نمي‌شوند در متن مي‌دانيد؟

متن قطعا تاثيرگذار است و اکنون در اين زمينه مشکل داريم. شخصيت‌پردازي‌ها، ديالوگ‌نويسي‌ها و در مجموع روند داستان‌هايمان دچار اشکال است. به هر حال همه دلشان مي‌خواهد تلاش خودشان را بکنند که اتفاق خوبي در آثار رخ دهد. چقدر خوب است که ضعف‌ سناريوها را چه در تلويزيون و چه سينما برطرف کنيم. بويژه در تلويزيون که مسئوليتي سنگين و بزرگ دارد. در اين رسانه حداقل 50 ميليون نفر کار شما را مي‌بينند و در باره‌تان نظر مي‌دهند. اين‌که نگاه ساده‌انگارانه داشته باشيم، خيلي بد است و عواقب خوبي را هم در پي نخواهد داشت. چنانچه کيفيت درستي را در آثارمان اتخاذ کنيم، مي‌توانيم انتظار داشته باشيم مخاطباني هم که با اين رسانه قهر کرده‌اند، برگردند و تلويزيون قوي‌تر شود./ زهرا غفاري



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰