کد خبر: ۹۱۵۵۹
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۷ - ۱۸:۰۵

نصف جهان: ساعت 15 چهارشنبه 30 خردادماه سال جاری صدای شلیک گلوله آرامش اهالی خیابان دماوند تهران را بر هم زد. صدایی که از طبقه سوم یکی از ساختمان های این محله به گوش می رسید. هنگامی که مأموران کلانتری 128 تهران نو در جریان این تیراندازی مرگبار قرار گرفتند به همراه تیم های جنایی برای بررسی موضوع در صحنه جرم حاضر شدند. مأموران در محل جنایت با جسد خونین زن و مردی 48 و 56 ساله روبه رو شدند که با شلیک گلوله به قتل رسیده بودند و دو پسر خانواده نیز با شلیک گلوله و ضربات چاقو و قمه مجروح شده بودند.

«امیر» پسر زوج به قتل رسیده در همان ابتدا هدف تحقیق قرار گرفت و گفت: «داخل خانه بودم که ناگهان سه مرد که صورتشان را بسته بودند وارد خانه شدند و پس از شلیک به سمت پدر و مادرم به سراغ من آمدند و اسلحه را در دستم قرار دادند تا برادرم را نیز به قتل برسانم، منتظر آمدن برادرم شدیم تا اینکه "غلامرضا" وارد خانه شد و من به سمت او تیراندازی کردم که تیر به دستش اصابت کرد و به سرعت به طبقه سوم ساختمان رفت و در را به روی من و مردان غریبه بست، سپس مردان خشن مرا به باد کتک گرفتند و پا به فرار گذاشتند

این ادعاها در حالی بود که غلامرضا 29 ساله به مأموران گفت: «وقتی وارد خانه شدم با برادرم امیر روبه رو شدم که بخاطر اختلافاتی که با هم داشتیم بدون هیچ صحبتی به سمت راه پله ها رفتم که ناگهان صدای تیراندازی شنیدم و متوجه شدم از ناحیه دست زخمی شدم، به سرعت به طبقه سوم رفتم و با جسد پدر و مادرم روبه رو شدم. در را قفل کرده بودم که امیر درخواست کمک کرد و می گفت که چند مرد قصد کشتن او را دارند اما هیچ صدای مرموزی به گوش نمی رسید و همان لحظه من با پلیس تماس گرفتم

با توجه به مرموز بودن ادعاهای امیر دستور بازداشت پسر جوان را صادر و تحقیقات فنی در اداره 10 پلیس آگاهی تهران کلید زده شد و این در حالی بود که پزشکی قانونی جراحات روی دست و پای او را خودزنی اعلام کرده بود. ساعت 5 عصر پنج شنبه 31خرداد ماه امیر که در برابر مدارک پلیسی قرار گرفته بود پرده از این جنایت خونین برداشت و به قتل پدر و مادرش با شلیک گلوله و زخمی کردن برادر کوچک ترش اعتراف کرد. کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که امیر در زمینه وصول کردن چک های بلامحل فعالیت دارد و به همین دلیل همیشه تفنگ همراه خود داشته است.

پدرم هیچ وقت ما را آدم حساب نمی کرد

امیر 32 ساله که هنوز باور ندارد پدر و مادرش را به قتل رسانده، تنها نگران «رها» دختر هفت ساله اش است و از برادرانش می خواهد که از دخترش مراقبت کنند و می گوید اگر آزاد شود تا آخر عمر برای آنها غلامی می کند.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

قتل پدر و مادرم.

سابقه داری؟

نه، تا حالا خلافی نکرده بودم.

چرا پدر و مادرت را به قتل رساندی؟

تو حال خودم نبودم، با پدرم درگیر شدم که ابتدا او را به قتل رساندم و بعد صدای جیغ و فریادهای مادرم را شنیدم که به آشپزخانه رفتم و به سمت مادرم نیز تیراندازی کردم تا اینکه برادرم به سراغم آمد و چند بار زد تو گوشم تا اینکه به حال خودم برگشتم و تفنگ را به دست برادرم دادم و سپس با پلیس و اورژانس تماس گرفتیم.

اما به برادرت هم تیراندازی کردی؟

یادم نمی آید که به برادرم شلیک کرده باشم.

گفتی در حال خودت نبودی، مواد مصرف کرده بودی؟

بله، همه جور موادی مصرف کرده بودم. شب قبل از قتل تریاک کشیده بودم، بعد کمی حشیش مصرف کردم دیدم حال خوبی ندارم به همین دلیل کمی شیره کشیدم اما بی فایده بود به همین علت به سراغ مواد مخدر کوکائین رفتم و آن را اسنیف کردم و بعد از آن شیشه کشیدم.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

در پارکینگ ساختمان بودم که پدرم وسایلم را داخل حیاط ریخت و من هم تصمیم گرفتم وسایلم را جمع کنم و به شهرهای شمالی بروم و بعد از چند روز به خانه بیایم که در یک لحظه عصبانی شدم و با برداشتن اسلحه به سراغ پدرم رفتم.

اسلحه را از کجا تهیه کرده بودی؟

یک ماه قبل از یکی از دوستانم گرفته بودم.

تا قبل از قتل از تفنگ استفاده کرده بودی؟

یکبار با برادرم در حیاط خانه یک تیر شلیک کردم و دیگر هیچ استفاده ای از آن نکردم.

چرا مادرت را به قتل رساندی؟

وقتی به طبقه سوم رفتم و پدرم را به قتل رساندم، فکر می کردم مادرم در طبقه پایین است اما ناگهان صدای جیغ و فریادش را از داخل آشپزخانه شنیدم و به سراغش رفتم و از پشت به سر او شلیک کردم.

چه وقت متوجه قتل پدر و مادرت شدی؟

فردای آن روز که در بازداشت پلیس بودم متوجه شدم پدر و مادرم به قتل رسیدند.

چه حسی داشتی؟

داشتم خفه می شدم و حالم خیلی بد بود.

می گویند در کار شرخری فعالیت داشتی؟

نه، دروغ است.

ازدواج کردی؟

بله اما پنج سال است که طلاق گرفتیم.

بچه هم داری؟

بله، نگران «رها» هستم، دخترم هفت ساله است و نمی دانم چه حال و روزی دارد.

می دانی دخترت کجاست؟

(در حالی که اشک می ریزد) از برادرم «علی» خواستم که مواظب دخترم باشد و فکر کنم پیش برادرهایم باشد.

بخاطر اعتیاد از همسرت جدا شدی؟

نه، دو سال بعد از جدایی از همسرم به علت ناراحتی شروع به مصرف مواد کردم که آرام شوم.

با پدرت اختلاف داشتی؟

بله، همیشه با من درگیر می شد و مرا کتک می زد. از زمانی که ازدواج کردم و تا بعد از جدایی ام پدرم با من اختلاف پیدا کرد و هر روز با هم درگیر می شدیم.

پدرت با ازدواجتان مخالفت می کرد؟

بله.

عاشق شده بودی؟

بله، بعد از مدتی که با همسرم آشنا شدم به او وابسته شدم و تصمیم به ازدواج گرفتیم و همسرم یک پدر پیر داشت که به خواستگاری اش رفتم و با همه مخالفت هایی که پدرم داشت با هم ازدواج کردیم و حتی بعد از جدایی نیز پدرم به دلیل طلاق دوباره اختلافاتش با من بیشتر شد.

هنوز همسرت را دوست داری؟

بله، حتی شب عید از او خواستم که به خانه بازگردد و پدرم نیز پیشنهاد داد تا مدتی من و همسرم در خانه پدری ام زندگی کنیم و اگر در کنار هم دیگر اختلاف نداشتیم دوباره ازدواج کنیم اما نپذیرفت.

چه چیزی باعث شد که تو دست به قتل بزنی؟

اشتباهات پدرم باعث این اتفاقات بود، هیچ وقت ما را آدم حساب نمی کرد و تفکر قدیمی اش باعث درگیری ما شده بود.

اما گفتی در حالت عادی نبودی که قتل را انجام دادی؟

مواد مخدر تأثیر داشت اما بیشتر از همه اشتباهات پدرم مرا به اینجا رساند.

صحنه تیراندازی هایت را به یاد داری؟

نه، اصلاً یادم نیست، اما هر شب دارم کابوس می بینم.

چرا گریه می کنی؟

دارم خفه می شوم، مرا بکشید تا راحت شوم، دلم برای پدر، مادر و دخترم تنگ شده است.

حرف آخر؟

(اشک می ریزد) اول می خواهم به برادرم علی بگویم که به پاهات می افتم و می خواهم که برای دخترم پدری کنی و تنهایش نگذاری و به برادرم کوچکم «حامد» هم می گویم که تو می دانی که همیشه دوستت داشتم، بخاطر من مواظب دخترم باش. از برادرهایم می خواهم مرا حلال کنند و اگر آزاد شوم بخاطر اینکه از دخترم نگهداری کردند تا آخر عمر نوکری آنها را می کنم.

بنا به این گزارش، امیر برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰
پربیننده ترین
ویدئو
آخرین اخبار