نصف جهان: ما ايراني ها اساساً علاقه خاصي به آنچه خارج است داريم. منظور محدوده جغرافيايي است و هرچه از آنطرف برايمان سوغات مي آورند را بدون سئوال و جواب روي چشممان مي گذاريم. کافي است به طرف بگوييد که اين بسته قرص خارجي است تا شب نشده قرص هاي آن را که مي خورد هيچ، چند دوري هم آب داخل آن مي ريزد و سَر مي کشد.

اين علاقه در مصرف شايد بخاطر اين شدت گرفته که توان مسافرت به آن کشورها را نداريم پس ترجيح مي دهيم به جاي نديدن، لااقل نخورده از دنيا نرويم.

در تازه ترين ورود قرار است در آبگوشت و کباب ايراني از گوشت گوزن روسي استفاده شود و شايد از اين به بعد بايد قورمه سبزي با گوشت گوزن روسي بخوريم!

به کجا چنين شتابان؟

گوزن از نسيم پرسيد

دل من گرفته زينجا

هوس سفر نداري

ز غبار اين بيابان ؟

همه آرزويم اما برسم به سفره ايران...

از استاد شفيعي کدکني بسيار شرمنده هستيم. اما مي طلبيد در اين فضا از خود جناب گوزن هم نظرخواهي کنيم شايد ايشان دوست داشته باشد در همان سرزمين نوش جان شود نه در سفره ايراني.

تا ديروز صبح اگر سر سفره نان تليت آبگوشت کله، سر مي چرخاندي همه چيز به وفور ديده مي شد و مي توانستيد هرچه مي خواهيد نوش جان کنيد اما امروز ديگر خبري نيست. مسئولين کنار شما بر سر سفره حاضر به يراق هستند تا فقط شما سر بچرخانيد تا ديگر خواب آن زبان، پاچه و سيرابي را ببينيد زيرا قرار گذاشته اند آنها را به ويتنام صادر کنند!

يکي از عوامل تغيير ذائقه در ميان مردم، جيب خالي ‏نه بلکه مسئولين هستند. زيرا تصميم دارند سفره هاي ما را با ديگر کشورها تقسيم کنند. در اين تقسيم انگار سهم مردم فقط صادرات گوشت شيشليک گوسفندي و چنجه است و در مقابل آبگوشت بزباش روسي تحويل مي گيرند.

تنوع غذايي ميان مردم در حال رشد است از ساندويچ هاي طولي و متري گرفته تا پيتزاهاي پنج هزارتوماني! البته فلافل هميشه در کنار ايراني ها حضور مستمر دارد فکر نکنيد ايشان را فراموش کرده ايم، خير.

در اين تغيير و تنوع دو سئوال مطرح است؛ اينکه آيا کاهش مصرف گوشت در سال هاي اخير به دليل مصرف بيش از حد آن و پيام هاي بهداشتي اي بوده است که مقامات و مسئولان بخش بهداشت کشور مبني بر کاهش مصرف گوشت قرمز به مردم داده اند يا قدرت خريد مردم در طي سال هاي اخير کاهش يافته و فقر، مسبب اصلي اين کاهش ميزان مصرف گوشت قرمز در ميان مردم بوده است؟ آيا شما جواب آن را مي دانيد!

با صادرات گوشت گوسفندي، واردات گوشت گوزن روسي نصيب ما شد مشخص نيست در آينده بايد چه چيزي را باز از دست بدهيم تا خارجي آن نصيب ما گردد. اما هرچه هست قورمه سبزي ديگر مال خود خودمان است البته تا جايي که دنبه گوسفندي با‏ گوشت گوسفندي آب شود نه با گوشت گوزن روسي. تازه در آن سرماي سيبري معلوم نيست چربي داشته باشند يا همه را براي گرم شدن خود و خانواده سوزانده اند!

تا ديروز بيرون از مغازه و ميان بازار شاگرد کبابي داد مي زد: نان داغ، کباب داغ. امروز نان داغ موجود است اما به جاي کباب داغ، شکلات داغ با آن سِرو مي کنند.

يکي مي پرسيد حالا که گوزن روسي قراراست بياورند، دل و جگر آن را هم مي شود خورد؟! يعني داخل سيخ جگري مي رود يا بايد داخل سيخ پهن تري کرد؟!

با رفتن گوسفند از سفره مردم، شاخ گوزن زير سفره ايراني ها خيمه زده است و آنطور که مسئولين نويد داده اند قرار است گوشت هاي ديگر با نظر مراجع وارد کشور بشوند تا يک وقتي حرام نباشند.

راستي تا يادمان نرفته، بگوييم گوشت گوزن روسي ديرپز است پس بهتر است براي پخت آن زمان کافي را بگذاريد مثل وقت هايي که در صف، منتظر گرفتن يارانه خود مي شويد، بهترين زمان براي پخت گوزن روسي زمان دريافت يارانه هاست شعله زير آن را کم کنيد و بگذاريد به حال خود پخته شود.