پ
کد خبر: ۹۸۱۳۱
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۱

اینجا زوج رضا شفیعی‌جم و جواد رضویان که بارها در طنزهای شبانه تلویزیون روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند را داریم به اضافه علی صادقی که با کلاه شاپو و سیبیل‌های در رفته، مکمل این زوج است. صحنه‌ها همه شلوغ و بازی‌ها همه پر سروصدا و اکثرا فیزیکی‌اند و فقط کیک را هنرپیشه‌ها به صورت هم پرتاب نمی‌کنند.

به گزارش فرهیختگان، نهایتا کار به جایی می‌رسد که شفیعی‌جم، هم زن‌پوشی کند و در خیابان راه بیفتد تا متلک بشنود و هم با صورت تراشیده، لباس روحانی بپوشد و با همان لباس، برای هل دادن یک فولکس‌واگن در خیابان، از ماشین پیاده شود. حتی در نامگذاری فیلم هم آخرین تلاش‌ها برای جذب کف سلیقه مخاطبان به کار بسته شده؛ «دم‌سرخ‌ها» در نام خود بی‌شباهت به «موسرخه» نیست؛ یعنی یکی از فیلمفارسی‌های سال ۱۳۵۳.

«دم‌سرخ‌ها» را آرش معیریان کارگردانی کرده که سال ۸۲ با «کما» به سینما آمد و در سال ۸۳ «شارلاتان» را ساخت که یک کمدی بزن‌بکوب با حضور چهره‌های مطرح طنز تلویزیونی در آن سال‌ها بود. او در ادامه هرچه ساخت، همین مایه‌ها را داشت و قبل از «دم‌سرخ‌ها»، آخرین فیلمش «خالتور» بود که نشان می‌دهد این فیلمساز چه نوع فیلمسازی است و چه توقعی می‌شود از آثار او داشت.

اما سعید سعدی که تهیه‌کننده این کار است، همزمان با معیریان در سال ۸۲ به سینما آمد؛ آن‌ هم با فیلمی اپیزودیک به نام «روایت سه‌گانه» که رخشان بنی‌اعتماد، عبدالحسین برزیده و پرویز شیخ‌طادی کارگردان‌هایش بودند.

او در ادامه غیر از رخشان بنی‌اعتماد با خسرو سینایی، واروژ کریم‌مسیحی و بهرام توکلی؛ فیلم‌های «گیلانه»، «مثل یک قصه»، «تردید» و «اینجا بدون من» را کار کرد و در تعداد زیادی از فیلم‌های دیگر هم تهیه‌کننده بود که اکثرا به فضای روشنفکری سینمای ایران تعلق داشتند و حالا سر از «دم‌سرخ‌ها» درآورده‌است.

اما آیا این سبک از پول درآوردن تا ابد می‌تواند طوری در سینمای ایران جواب بدهد که حتی تهیه کنندگانی مثل سعید سعدی را به سمت خودش بکشد؟

حدود 6 دهه از تولد فیلمفارسی در ایران می‌گذرد و مخاطب امروز خیلی نسبت به آن زمان تغییر کرده است. هنوز هستند کسانی که این نوع فیلم‌ها را بپسندند اما قطعا تعدادشان به اندازه ۶۰ سال پیش نیست.

امروز هم این نوع فیلم‌ها همچنان ساخته می‌شوند، اما حضورشان روی پرده‌های سینمای ایران در دل کسی هول‌ و ولا نمی‌اندازد، کسی را نسبت به سقوط معیارهای فرهنگی چندان نگران نمی‌کند و به عبارتی ‌کسی چندان آنها را یک معضل جدی برای هنجارهای امروز جامعه به‌حساب نمی‌آورد؛ چون این فیلم‌ها نفوذ سابق‌شان را ندارند. انگار خطر فیلمفارسی -لااقل فعلا- رفع شده؛ اما هیچ‌وقت نباید اینقدر مطمئن بود.

سینما‌های زیادی در دنیا، سال‌های سال گرفتار معادل‌های فیلمفارسی در کشورشان بوده‌اند که امروز وضعیت‌شان فرق کرده و بعضی‌های‌شان هنوز هم مقداری مبتلا هستند؛ اما پرسش ما درباره خودمان باید از اینجا آغاز شود که مسیر این نوع سینما که به‌طور قطع نه‌تنها مبتذل‌ترین نوع فیلمسازی، بلکه حتی مبتذل‌ترین نوع فعالیت هنری در جهان است؛ در این 60 ‌سال از چه فرازهایی عبور کرده و امروز چه تفاوت‌هایی با زمان آغازینش دارد؟

فاکتوری که فیلمفارسی‌های امروز روی آن تاکید ویژه‌ای دارند چیست و چطور می‌شود برای حفاظت از اخلاق جامعه، چنین سینمایی را خلع‌سلاح کرد؟ سانسور؟ قطعا این روش جواب عکس می‌دهد و تجربه‌های گذشته، این دریافت را با سیمایی واضح و شفاف پیش‌روی ما گذاشته‌اند.

آنچنان که اکنون می‌بینیم، فیلمفارسی‌سازهای امروز از هیچ‌چیز به اندازه ممیزی و ساختارهای ظاهرا دست‌وپاگیر لذت نمی‌برند. آنها برای اجرای نمایشی از ساختارشکنی، اصولا به وجود گیر و گراته‌هایی سطحی نیاز دارند و از طرفی دیگر هیچ‌کس در این استدلال ناقص، کوچک‌ترین درنگی نخواهد کرد که باید این جریان را رها کنیم تا خودبه‌خود مضمحل شود.

برای برخورد با چنین پدیده‌هایی باید ظرافت بیشتری در طرح و برنامه‌ها وجود می‌داشت و اگر در ایران هنوز فیلمفارسی وجود دارد؛ یعنی ما در این 40 سال، بخشی از راه را اشتباه رفته‌ایم.

فیلمفارسی و ابتذال در «ساختارشکنی»

در «دم‌سرخ‌ها»، هم زن‌پوشی وجود دارد و هم شوخی با لباس روحانیت. این بخش‌های فیلم که حتی در آنونس کار هم روی‌شان تاکید ویژه‌ای شده، در حقیقت می‌خواسته‌اند چیزی شبیه «ساختارشکنی» باشند؛ اما چه چیز باعث می‌شود که سینمایی تا این حد عامه‌پسند، بخواهد شمایل ساختارشکن‌ بودن را به خودش بگیرد؟

اگر نبود برخوردهایی که در گذشته با بعضی از موارد دیگر شد، اساسا تصویری به این بزرگی از یک ساختار ممنوعه در ذهن - لااقل بخشی از جامعه- شکل نمی‌گرفت و حالا کسی در این وسوسه نمی‌افتاد که با شکستن این ساختار فرضی و بی‌دردسر، جنجال به‌پا کند و مخاطب را به سینما بکشد.

شاخص‌ترین فیلم سینمای ایران که در آن زن‌پوشی صورت گرفت، «آدم برفی» اثر داود میرباقری در سال ١٣٧٣ بود و مهم‌ترین فیلمی که با زبانی طنز به استقبال لباس روحانیت رفت، «مارمولک» در سال ١٣٨٢ بود اما آنچه که در «آدم برفی» و «مارمولک» اتفاق افتاد بسیار متفاوت از پرداخت سخیف «دم سرخ‌ها» است.

این آثار ابدا از نمایش چنین چیزهایی قصد جلب توجه نداشتند و به‌عنوان مثال زن‌پوشی یک ایرانی در «آدم برفی» نشانه‌ای از حرکت او به سمت استحاله هویتی جامعه ایران بود و لباس‌دزدی یک زندانی از مردی روحانی و تحول تدریجی او در «مارمولک»، هر دو جزئی از ساختار معنایی این آثار محسوب می‌شدند، در حالی که چنین مواردی در اثری مثل «دم‌ سرخ‌ها»، هیچ کارکرد دراماتیکی ندارد و نازل‌ترین سطح طراحی شده است و بیشتر به درد آنونس و جذب مخاطب می‌خورند. اگر بپرسیم با «آدم ‌برفی» و «مارمولک» در زمان خودشان از طرف گروه‌های اجتماعی و فرهنگی مختلف، چه برخوردهایی شد، در حقیقت این را هم پرسیده‌ایم که فیلمی مثل «دم ‌سرخ‌ها» از رویارویی فرضی با چه کسانی ارتزاق می‌کند؟

آدم‌برفی

«آدم‌برفی» در میانه سریال تاریخی و دوران‌ساز «امام‌علی(ع)» و با شرکت عوامل همان مجموعه ساخته شد. مضمون این فیلم نقدی بر هویت‌باختگی بود و حوزه هنری کار تهیه و تولید آن را انجام داد. این فیلم در دولت دوم سازندگی با توقیف مواجه شد اما عزت‌ا... ضرغامی که آن زمان معاونت سینمایی وزارت ارشاد را عهده‌دار بود، چند ماه پیش و بعد از گذشت ۲۳ سال از زمان توقیف «آدم‌ برفی» مطلبی در کانال تلگرامی‌اش منتشر کرد که در آن گفته شده بود آدم برفی بسیار مورد توجه و علاقه رهبر معظم قرار گرفت. سفارش ویژه ایشان را هم به دنبال داشت.

ضرغامی در همین متن می‌گوید که بخش قابل توجهی از مشکلات پیش‌آمده برای «آدم‌ برفی» مربوط به اختلافات او با مدیر وقت حوزه هنری می‌شده است؛ «در دوره معاونت سینمایی‌ام در ارشاد نتوانستم با او(ریاست وقت حوزه ‌هنری) همکاری خوب و موثری داشته باشم و حتی انرژی و توان‌مان تا حدی صرف خنثی کردن دیگری شد» و درنهایت می‌گوید: «اینکه من و ایشان(رئیس حوزه‌ هنری) نتوانستیم با یک همکاری ساده، توصیه مهم رهبری را عملی کنیم، هنوز آزارم می‌دهد. گذشته، چراغ راه آینده است.»

اما حالا مساله فقط توقیف چندساله فیلم «آدم ‌برفی» نیست که با پایان یافتن دولت سازندگی به اکران درآمد و بارها حتی از صداوسیمایی که مدیریت آن با عزت‌ا... ضرغامی بود نمایش داده شد؛ مساله اصلی جنجالی است که بر سر این توقیف و نمایش بعدی آن به وجود آمد و باعث شد که از زن‌پوشی در سینمای ایران یک تابوی موهوم ساخته شود، تابویی که اصالتا وجود نداشت اما خیلی‌ها فکر می‌کردند وجود دارد و همین باعث شد که فیلمفارسی‌های بسیاری با گذشتن از این خط، وارد ژست‌های ساختارشکنانه شوند. بعد از «آدم‌ برفی» فیلم‌های زیادی در ایران ساخته شدند که زن‌پوشی داشتند و هیچ‌کدام‌شان اثر در خور و با معنایی نبودند. دلیل تمام این موارد را در یک کلام، می‌شود در برخوردی که با «آدم ‌برفی» شد، خلاصه کرد.

مارمولک

«مارمولک» شاید هنوز توانسته باشد عنوان جنجالی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را حفظ کند. این فیلم مدت زیادی نتوانست روی پرده بماند و مخالفت‌های سرسختانه‌ای را در مقابلش دید. دکتر حسن روحانی که در آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، بعد از دیدن این فیلم گفت در رژیم شاه هم کسی جرأت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت و گفت این فیلم علاوه‌بر اهانت‌هایی که به روحانیت کرده، علاقه‌مندی مردم به روحانیت را هم گرفته و آنها را قشر نفهم و کم‌شعور جامعه معرفی می‌کند. اما مدتی پیش و بعد از گذشت سال‌ها از جنجال فیلم «مارمولک»، کمال تبریزی در مصاحبه‌ای فاش کرد که من در چند جلسه که مقام معظم رهبری را دیدم، فقط از فیلم تعریف کردند و نتیجه‌گیری‌شان از فیلم این بود که متاسفانه این فیلم از طرف کسانی که باید فهمیده می‌شد، نشد.

حالا سال‌ها گذشته و بارها در سینما و تلویزیون، با لباس روحانیت شوخی شده و حتی کسر اندکی از برخوردهای اصنافی از قبیل پزشکان یا وکلا با آثار هنری، با آثاری نشده است که چنین شوخی‌هایی را در مورد روحانیت کرده‌اند.

اما در این مورد هم مثل زن‌پوشی، یک تابوی موهوم در ذهن بسیاری از مخاطبان سینما هست که «دم ‌سرخ‌ها» می‌تواند با گذشتن از آن، ژست ساختارشکنی بگیرد. در مورد اینکه چرا چنین وضعی وجود دارد هم تمام پاسخ را باید در برخوردهایی جست‌وجو کرد که با «مارمولک» شد.

چیزی که از «مارمولک» در زمان خودش فهمیده شد، همان حاشیه‌های سطحی بود که با برخوردهای تندی مواجه شدند و حالا همچنان عده‌ای در حال بازی با همان حاشیه‌های سطحی‌ای برای ساختن جنجال‌های جدید هستند.

امروز «دم‌ سرخ‌ها» در حالی اکران می‌شود که کسی برای پایین کشیدن آن از پرده سینما تجمع نمی‌کند. حالا فرصتی فراهم شده تا «مدم سرخ‌ها» نهایتا فروشی در حد «خالتور» داشته باشد و کسی با تندخویی‌اش به جلب‌توجه‌های حاشیه‌ای که در چنین کارهایی وجود دارند، دوپینگ نرساند؛ یعنی سینمای ایران می‌تواند کم‌کم مرحله‌ای از رشد خودش را ببیند که در آن مکتب فیلمفارسی‌ به پایان سلام کند؟/ میلاد جلیل‌زاده



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰