نصف جهان: مخاطبان روزبه حصاری را با سریال «یادآوری» به خاطر میآورند. این بازیگر در تازهترین تجربه کاری خود در مجموعه «سلام آقای مدیر» به ایفای نقش پرداخته است. حصاری در این سریال عهدهدار نقش مدیر یک دبیرستان پسرانه بوده که با چالشهای بسیاری همراه است.
در سریال «سلام آقای مدیر» نقش مدیر دبیرستانی را بازی میکنید که شاید تا حدی متفاوت از مدیرهایی است که تا امروز سراغ داشتهایم. به عنوان مثال این مدیر در دعوای بین شاگرد و ناظم مدرسه طرف شاگرد را میگیرد. تا چه حد برای این شخصیت میتوان مابهازای حقیقی در نظر گرفت؟
اینروزها خیلی این کامنت را از مردم میگیرم که کاش ما هم چنین مدیری داشتیم، یا اینکه این مدیرها کجا هستند. حتی این موضوع برای من هم خندهدار شده است ولی به شخصه اعتقاد دارم که شاید این مدیر امروز در ناخودآگاه بچهای ده ساله تأثیر بگذارد و بدون اینکه او یادش بماند، وقتی در سن ۴۰ سالگی خودش را در قامت مدیر مدرسه یا فضای آموزشی دیگری دید؛ به اندازهای این کاراکتر برایش دلچسب باشد، که ناخودآگاه از ویژگیهای مثبت آن در رفتارش استفاده کند. البته رسالت سینما و تلویزیون کار هنری بوده و قرار نیست که ما به آدمها درس اخلاق دهیم. اما حتی اگر مابهازای شخصیت «امیرعلی صدرا» را در جامعه ندیده باشیم، بد نیست فکر کنیم که به این صورت هم میشود. حالا این کار قصه است که به شما نشان دهد اینطور میشود یا اینکه به این صورت اصلاً ممکن نیست. به نظرم امیرعلی صدرا در دعوای ناظم و شاگرد، خیلی با اینکه آن فرد، ناظم است و دیگری دانشآموز، مواجه نمیشود بلکه او با این مواجه شده که چه کسی حرف درست میزند.
باتوجه به اینکه بارها از سختی ورود چهرهها به سینما و تلویزیون صحبت میکنند، بعضاً شاهدیم که عدهای به سادگی روند چهره شدن در تلویزیون را طی کرده و به نوعی به ایفای نقشهای متعدد در تلویزیون و سینما مشغول میشوند. این روند برای شما به چه صورت اتفاق افتاد؟
زندگی به من یاد داده است که اگر در تاریکترین نقاط، امید خود را حفظ کنم، بعد از آن اتفاق خوبی میافتد. در واقع منظورم لحظه شیرین بعد از یک دوره تلخی بوده و به نظرم این رنگآمیزی است که زندگی را زندگی میکند. انگار نسل من بیشتر از هرچیزی عادت پشت در ماندن را یاد گرفته است. نسلی که همواره میگوید ما را راه نمیدهند. باید پارتی داشته باشید و پول خرج کنید تا به سینما راه پیدا کنید. خود این موضوع یک گره ذهنی ایجاد کرده و سبب ناامیدی میشود. در صورتی که ما باید این فاز و این جملات را از ذهن خودمان پاک کنیم و نگوییم که نمیگذارند. بگوییم اگر بخواهیم میتوانیم. متأسفانه رفتارهای سلیقهای، ندیده شدن قریحهها و ذوقهای هنری هم در صنف ما وجود دارد و میتوان درباره آن ساعتها صحبت کرد. به شخصه بعد از کلی پرسوجو و تحقیق، روزی که تصمیم گرفتم بازیگری را ادامه دهم، این موضوع را در ذهنم بستم و فقط شروع به تلاش در این حرفه کردم. البته حتماً در مواقعی از کار ناراحت و ناامید شدم اما نگذاشتم سرد شوم. به این ترتیب سعی کردم با آدمهایی معاشرت کنم که بهجای نمیتوانیم، به واژه میتوانیم معتقد بودند. به عنوان مثال یادم میآید وقتی برای سریال «یادآوری» تست دادم، پانزده تا بیستمین دفتری بود که آن سال برای تست میرفتم. به نوعی در تست دادنهای مختلف، خودم را محک زده و از نظر آن آدمها برای بهتر کردن کار خودم استفاده میکردم. در نهایت این تلاشها، همیشه یک فردی وجود دارد که به نسل جوان اعتماد میکند. مانند حجت قاسمزاده اصل که در سریال «یادآوری» به من اعتماد کرد.
عدهای صحبتهایی را مطرح میکنند مبنی بر اینکه روزبه حصاری با استفاده از روابط توانسته روند چهره شدن را خیلی سریع طی کند.
اگر نگویم اولین نفر، شما دومین نفری هستید که این موضوع را به من میگویید. ابداً به این صورت نبوده است. نوروز یکسالی بود که من به پدرم گفتم تصمیم گرفتهام، بازیگری را انتخاب کنم. حتی خانواده ما هنری نبودند و برادرم بر همین اساس به من گفت؛ طبق شنیدههای ما در این حرفه باید پول یا پارتی داشت. گفتم، من بعید میدانم. چراکه اگر کسی با پول و پارتی هم آمده باشد، قطعاً محو خواهد شد. البته من اعتقاد داشته و دارم که همه بر اساس استعدادشان پا به این حرفه گذاشتهاند. بعد از سریال «یادآوری» مدتها کار تصویر نکردم ولی هر سال یک یا دو نمایش روی صحنه داشتم. البته پیشنهاد سینمایی و تلویزیونی بود، اما صبر کردم. چراکه «یادآوری» دو مسئولیت برای من داشت، یکی خود آن کار بود و دیگری بچههایی بودند که با کار تئاتر به تصویر رسیده و بعد فراموششان شده بود که از تئاتر آمدهاند. به شخصه تئاتر را برای تئاتر کار میکنم.
برخی بازیگران تئاتر میگویند که بعضاً برای پروژههای سینمایی با آنها تماس گرفته شده و از آنها میخواهند که به طور رایگان نقشهایی را بازی کنند. این اتفاق برای شما هم رخ داده؟
این قضیه با من هم خیلی مطرح میشود. حمید سمندریان میگفت، کمدی باید در صحنه اتفاق بیافتد؛ وگرنه خنداندن مردم خیلی کار سختی نیست و با سخیفترین کارها هم میتوان مردم را خنداند؛ ولی کمدی خلق کردن در صحنه کار هرکسی نیست. ارجاع این حرف در جامعه امروز مشهود است. مشهور شدن در جامعه امروز اصلاً کار سختی نیست و خیلی افراد از همین شهرت آدمها برای کارهای خودشان استفاده میکنند. خیلی از دوستانی که اکنون در فضای مجازی اینفلوئنسر هستند، روزگاری بازیگر تئاتر بودند. اما زمانی ناامید شده و در فضای مجازی کارهایی را انجام دادند و به معروفیت رسیدهاند. سپس عدهای به واسطه همین شهرت آنها را برای کارهایی انتخاب کردند. همین موضوع یک ذهنیت غلط ایجاد کرده که حتماً باید معروف شویم تا ما را انتخاب کنند. خیر؛ برای بازیگری باید به ندانستهها فکر و آنها را تبدیل به دانسته کرد. بازیگری عرصه سختی است و در آن اصلاً خوش نمیگذرد.
بعضاً شاهد تولید حاشیههایی از سوی بازیگران هستیم که به نوعی سبب میشود تا آن فرد در صدر اخبار باقی بماند. آیا یک بازیگر برای ماندگاری نیاز به تولید حاشیه هم دارد؟
به شخصه اگر روزی احساس کنم که معیار انتخابم حواشی است، آن روز بازیگری را کنار میگذارم. بنده معتقدم مدیومهای تئاتر، تلویزیون و سینما تنها ویترین بازیگر هستند و حاشیه برای او بیمعنی است. اگر یک روز تهیهکنندهای به من بگوید روزبه جان بخاطر فالوور بالایت بیا در کار ما بازی کن، همانجا از دفتر بیرون میآیم. البته خیلی از پیشنهادها به دلیل میزان فالوور داده میشود ولی بعضاً هم ممکن است کار هنری، سبب جذب مخاطب برای من شود. ممکن است نوع زندگی یک هنرمند برای برخی از مردم جذاب باشد. در نهایت باید بگویم در دوره ملتهب و پرسرعتی هستیم که همه از سر آشفتگی یکسری رفتارهای اشتباه را انجام میدهند. در واقع این همان دوران گذار است که امیدوارم هرچه زودتر تمام شود.
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
پیشنهاد سردبیر
ارسال نظر
ایمیل مستقیم: info@nesfejahan.net شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰