پ
پرواز همای:
کد خبر: ۱۴۵۵۰۰
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۹

نصف جهان: پرواز همای، خواننده معروف موسیقی ایرانی گفتگویی با سایت «موسیقی ما» انجام داده که در آن حرف های جالبی بر زبان آورده است. بخش هایی از اظهارات او را در این گفتگو می خوانید.

  • «ملاقات با دوزخیان» اولین آلبوم‌ من بود که در آن زمان بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت. آن اثر را در دورانِ سختِ زندگی‌ام ساختم و فکر می‌کنم تمام آن مسائلی که آن روزها من و جامعه درگیرش بودیم، در آن اثر آمده است. در واقع تلاش کردم در «ملاقات با دوزخیان» هر آنچه در جامعه می‌بینم، بازتاب دهم و یک‌باره پس از خلقش چشمانم را باز کردم و دیدم بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. این اتفاق در شرایطی رخ داد که کسی چندان در این شیوه کاری انجام نمی‌داد، مثلاً همه از سعدی، مولانا و خیام می‌خواندند و کسی روی اشعارِ «خیام» موسیقی نمی‌‌‌گذاشت؛ اما من هم از او می‌خواندم و هم ترانه‌هایی می‌نوشتم که در سبکِ این شاعر بزرگ بود. البته در روزگارِ انتشارِ آن اثر، شورای شعر دفتر موسیقی، مجوزها را آسان‌تر می‌داد و من برای شعرهایی مجوز گرفتم که گمان نمی‌کنم امروز بتواند این اتفاق برایش رخ دهد.
  • در کنسرت‌هایی که از آلبوم «ملاقات با دوزخیان» روی صحنه بردم، چند آواز را بدون آنکه مجوزی داشته باشند، خواندم که می‌توانم بگویم تحت تأثیر لحظه این کار را انجام دادم (البته بسیاری از خوانندگان این کار را می‌‌کنند) اما حالا فکر می‌کنم که ای کاش آن کار را نمی‌کردم؛ مانند اجرای شعری مثلِ «به تو چه؟» چون چندان تناسبی با سبک و سیاقِ یک خواننده‌ کلاسیک ندارد.
  • فکر می‌کنم نقطه‌ قوت کارهای من ترانه‌ها و معانی و مفاهیمی است که در آن مستتر است. همواره تلاش داشته‌ام تا سوژه‌ ترانه‌هایم مناسبِ شرایط روز جامعه باشد و تکراری نباشد؛ ما مدام می‌بینیم که آهنگسازان و خوانندگانِ مختلف، اشعاری از حافظ و سعدی را می‌سازند و خوانندگان می‌خوانند. حتی خواننده‌ای را می‌شناسم که «با من صنما» را در سه دوره‌ مختلف به سه شکلِ متفاوت خوانده است. من اما از همان ابتدای کار تصمیم گرفتم تا از شعرهایی استفاده کنم که تکراری نباشد. نمی‌دانم چرا با وجود این تعداد شاعر و آهنگسازِ خوب، خوانندگان موسیقی ایران تا این اندازه از شعرهای تکراری استفاده می‌کنند؟
  • من تقریباً تمام تولیدات موسیقی کشور را گوش می‌دهم و فکر می‌کنم بسیاری از آنان خوب هستند؛ من اگر بخواهم از خوانندگان خوب مثال بیاورم، می‌توانم اسمِ آغاسی و جواد یساری را هم ذکر کنم. بهتر است دیگران نیز به جای انتقاد در حد وسع خود در این زمینه تلاش‌هایی را انجام دهند و به این نکته توجه داشته باشند که ذهن کودکان و نوجوانان قابلیت هضم شعرهای ثقیل را ندارد و به گروه‌ها و خوانندگانِ پاپ هم نیاز است. بهتر است جامعه‌ منتقد ما سکوت کند. موزیسین‌های سنتی که همواره موسیقیدانان پاپ و به‌خصوص ترانه‌هایشان را زیر سئوال می‌برند، بهتراست به این سئوال پاسخ دهند که مگر خودشان شعرهای خوبی می‌خوانند؟ یک شعر را 15 خواننده‌ متفاوت خوانده‌اند. مگر شاعر خوب کم داریم؟
  • من به چیزی به عنوان مخاطب عام و خاص اعتقاد ندارم؛ نمی‌توانیم بگوییم اگر کسی که موسیقی پاپ گوش می‌کند، حال مخاطب موسیقی دیگری شده است،‌ آن موسیقی هم الزاماً پاپ است. اصلاً چیزی به اسم «مخاطب پاپ» نداریم. مخاطب، مخاطب است و در عین حال باید توجه کنیم که هر کاری که اثرگذارتر است، پاپیولارتر می‌شود. مثلاً کارهای معروف بسیاری از خوانندگان بزرگ و اثرگذار، همه ‌گیر شده‌اند و اگر بخواهیم از نگاه منتقدان امروز به آن آثار نگاه کنیم، باید بگوییم که ارزش کافی ندارند (که هرگز اینطور نیست)‌ امروز بسیاری گمان می‌کنند هر قطعه‌ای که مردم دوست ندارند و آن را گوش نمی‌کنند، موسیقیی به اصطلاح «خاص» است. بسیاری از آهنگسازان تنها به ذائقه شخصی خودشان فکر می‌کنند و چون عموم مردم را در نظر نمی‌گیرند، کارهایشان با هیچ استقبالی مواجه نمی‌شود؛ اما مگر بزرگ‌تر از استاد شجریان کسی را داریم که تا این اندازه پاپیولار باشد؟ شما در کوچه و خیابان هر کسی را که ببینید، یکی از آثار ایشان را اجرا کرده است؟ از آن طرف چرا فکر می‌کنید سطح سلیقه‌ مخاطب نزول کرده است؟ چرا جوامع رسانه‌ها به این علاقه دارند که به دیگران بقبولانند سطح سلیقه‌ مردم پایین آمده است؟ مخاطبان موسیقی سنتی امروز ده‌ها برابر موسیقی پاپ است. من از موسیقی پاپ حمایت نمی‌کنم؛ اما آن را رد هم نمی‌کنم. درست است که پیش از این، موسیقی پاپ رنگ و بوی دیگری داشت اما نمی‌توانیم فراموش کنیم که افشین یداللهی هم یکی از شاعرانی است که در همین دوران آثار بسیار باشکوهی خلق کرد.
  • هیچکس به تنهایی طلایه‌دار آواز در این نسل نیست؛ حتی استاد شجریان نیز به تنهایی طلایه‌دار آواز نسل خودشان نبودند؛ ایشان البته قله‌ موسیقی است؛ اما نمی‌توان کتمان کرد که تکامل‌یافته‌ ایرج، گلپا، بنان، جمال وفایی و... است؛ اما چون بعد از انقلاب تنها کسی بودند که امکان فعالیت داشتند، بسیاری گمان می‌کنند که ایشان تنها کسی هستند که در این زمینه فعالیت داشته‌اند. البته اگر شما اهالی «موسیقی ما» علاقه دارید تا من اعتراف کنم «همایون شجریان» طلایه‌دار آواز این نسل است، من هم‌چنان بر این اعتقادم که او در کنار دیگران همگی در این سال‌ها تلاش کرده‌اند.
  • سئوال من اینجاست چرا کسانی که مدعی موسیقی ایرانی بودند و من را زیر سئوال می‌بردند حالا همه‌شان شده‌اند خواننده‌ پاپ؟ چرا از موسیقی سنتی فاصله گرفته‌اند؟ شما که شاگرد استاد شجریان بودی و اگر کسی اسم شجریان را می‌آورد با هزاران انتقاد او را زیر سئوال می‌بردی چرا خواننده‌ پاپ شدی؟ کجا رفتند پیروان استاد شجریان؟ من آرزو داشتم شاگرد استاد شجریان باشم؛ اما همین‌ افراد نمی‌گذاشتند. هیچ‌وقت این سعادت را نداشتم تا در محضر ایشان باشم. مشکل موسیقی امروز ما این است که خوانندگان موسیقی سنتی پاپ‌خوان شده‌اند؛ خوانندگان پاپ که دارند کار خودشان را انجام می‌دهند. مخاطب برای خوانندگان خیلی شیرین شده است همه فکر می‌کنند نباید کم بیاورند. خواننده‌هایی که خواننده‌ پاپ می‌شوند فکر می‌کنند دارند عقب می‌مانند. به نظر من این وضعیت غم‌انگیز است.
  • استاد افتخاری اصلاً مناسب اجرا با ارکستر موسیقی ملی نیستند و این ویدیوها هم اصلاً در شأن ایشان نیست. ایشان سکوت هم کنند خیلی بهتر است. صدای او زیباترین صدایی است که در موسیقی ایران وجود دارد. من صدای ایشان را از بچگی دوست داشتم اما وقتی ایشان از ردیف حرف می‌زنند، بهتر است خودشان بروند و آثار گذشته‌شان چون «راز سر به مهر» و «سرو سیمین» را گوش دهند و ببینند خودشان چقدر از آن کارها فاصله گرفته‌اند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰