پ
خاطراتی از «هزاردستان»، «دلشدگان» و «تختی» 23 سال بعد از درگذشت خالق آنها
کد خبر: ۱۵۴۶۳۵
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۷

نصف جهان: عبدا... اسکندری در سالروز درگذشت زنده‌یاد علی حاتمی در گفتگویی از ویژگی‌های این کارگردان بزرگ گفت. این گریمور برجسته سینمای ایران که در برنامه «سلام صبح بخیر» حاضر شده بود درباره موقعیت ممتاز حاتمی نسبت به دیگر کارگردانان صحبت کرد که بخشی از اظهارات او را می خوانید.

■من فکر می‌کنم علی حاتمی از نظر تفکر بزرگ بود و متأسفانه ما اندازه‌اش نبودیم. وقتی «هزاردستان» را می‌ساختیم به من گفت هرچه بازیگر قدیمی هست بیاور. گفتم برای چه علی؟ گفت این کار روزی آلبوم سینما می‌شود و حالا دیدم به راستی «هزاردستان» آلبوم آدم‌های سینماست. بعدها من فهمیدم کار حاتمی چه دلیلی داشت.

■وقتی شهرک غزالی را برای هزاردستان می‌ساخت خیلی حرص می‌خورد اما دیگران نمی‌دانستند او چه می‌کند. او یک روز آنقدر سر ساخت‌وساز عصبانی و سرخ شده بود که گفتم حالا سکته می‌کند. من خیلی با او راحت بودم و گفتم داری سکته می‌کنی. گفت تو نمی‌دانی، ما نیامده‌ایم فقط یک فیلم بسازیم و برویم ما باید برای سینما کاری بکنیم و اثری به جا بگذاریم. بعدها دیدم این شهرک چه کرد.

■سال ۵۸ بود که از طرف آقای حاتمی برای سریالی صدایم کردند. من مذاکره کردم و قصه را خواندم که نامش «شش انگشتی» بود که به «هزاردستان» تبدیل شد. حاتمی برایم کاراکترها را تعریف کرد و از آنجا من با او آشنا شدم. یکی از اخلاق‌های حاتمی این بود که معتقد بود هنرمندان قبل از همکاری باید با هم دوست و رفیق باشند. از برخوردش با خودم این را متوجه شدم. بعد از مذاکره از من دعوت کرد برویم خانه حرف بزنیم و روزهایی که کار نداشتم به دفتر او می‌رفتم. این رفاقت باعث می‌شد کار بهتر دربیاید.

■ حاتمی عاشق تاریخ بود و خیلی دوست داشت وقتی فیلم می‌ساخت مسائل تاریخی ایران هم به تصویر دربیاید. او کتاب تاریخ دوست داشت و در آثارش آن را به صورت تصویری نوشت. حاتمی خیلی وسواس داشت. سر «دلشدگان» یادم است در کاخ سعدآباد کار می‌کردیم و اکبر عبدی و جبلی بودند و کلاری هم فیلمبردار بود. ما از ۸  صبح بازیگران را گریم کرده بودیم و حاتمی دیر آمده بود. بچه ها به من گفتند به علی بگو زودتر کار را شروع کند. پیراهن آقای مشایخی را که تنش کردند علی گفت این دکمه چرا صدفی نیست؟ گفتند هرچه گشتیم چنین دکمه ای پیدا نکردیم و حاتمی هم اشاره کرد در خیابان منوچهری حتماً دکمه مدنظر هست. من به او گفتم مشایخی به این بزرگی را نمی‌بینی دکمه‌اش را می‌بینی؟ او پاسخ داد امروز اگر از این دکمه بگذرم به مرور از چیزهای بزرگ تری خواهم گذشت و دیگر فیلم من نیست.

■علی حاتمی حساس بود که به چهره آدم‌ها نزدیک‌تر شویم. مثلاً درباره کاراکتر «فرمانفرما» که زنده‌یاد انتظامی بازی می‌کرد، شباهت 100 درصدی برایش مهم نبود اما می‌گفت ابهت آن شخصیت را منتقل کن. آدم سیاستمدار مدرنی که تاریخ ابهتی از او در ذهن ما جا انداخته است.

■قبل از شروع کردن کار «تختی»، یکسال تست زدیم و خیلی کارها کردیم. من حرص می‌زدم بازیگر شبیه تختی شود اما او می گفت زیاد شباهت مهم نیست اما هیبت و شکوه تختی را در صورت او پیاده کن و می‌خواست آن کاراکتر دربیاید.

■سر «هزاردستان» گریم آقای انتظامی خیلی سنگین بود. یک روزی سر کار آمدند و گفتند من گریم نمی‌کنم! با هم شوخی داشتیم. بعد دیدم اصلاً او آفیش نبوده و گفتم بخواهی هم گریمت نمی‌کنیم! آن پروژه امیری صدابردار سر صحنه بود و صدای انتظامی در سکانسی خوب درنیامده بود و او آمده بود دوباره صدا را تکرار کند. انتظامی بعد از ده بیست دقیقه برگشت و گفت مرا گریم کنید چون صدایم درنیامده و ۲۵ بار دیالوگ گفتم اما درست نشد فکر می‌کنم بخاطر گریم است. بنابراین وقتی ما چهره بازیگر را به آن آدم نزدیک می‌کنیم خود او هم به آن کاراکتر نزدیک می‌شود و در قالب او می‌رود. انتظامی را گریم کردم و او برای صدابرداری رفت. برداشت صدا درست شد.

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شماره پیامک:۳۰۰۰۷۶۴۲ شماره تلگرام:۰۹۱۳۲۰۰۸۶۴۰